گردشگری بوم گردی به دلایل زیادی طرفداران زیادی دارد و به نوعی حتی تبدیل به مد روز شده است. همه میخواهند تعطیلاتشان را در جاهایی غیر از مقاصدی که به طور سنتی گردشگرپذیرند، بگذرانند و چه راهی بهتر از بومگرد شدن. فضای آنلاین هم که بزرگترین خدمت را به این نوع گشت و گذار متعهدانه کرده است. اقامتگاههای بوم گردی با توسعه پایدار که همه داد سخن از آن سر میدهند، خط و ربط زیادی دارند. هارمونیشان با تاریخ و طبیعت و زندگی جوامع محلی به طرز عجیبی بالاست و اگر درست و اصولی مدیریت شوند مثل آیینهای عمل میکند که مردم محلی زیستشان را در آن به وضوح زیباتر میبینند. نوعی گنجینه بینهایت از تجربهها، آداب و رسوم و آیینها که به تعبیر شایان بهرامی بنیانگذار اقامتگاه «پیسو» در گردشگری بوم گردی کشف میشوند.
اقامتگاه پیسو در منطقه تنگستان استان بوشهر ساخته شده و نام آن نیز معادل محلی دلفین است. بهرامی مدتها عکاس بوده و به سفر میرفته اما بعد از چند سال شغل عمرانی، راهش را به سمت گردشگری بوم گردی کج میکند و حالا آنطور که خودش میگوید، کسب و کارش گرفته است. او در این گفتوگو از لذت تجربه کردن در گردشگری بوم گردی و پای صحبتهای میهمانان نشستن میگوید. بهرامی پذیرش گردشگر در اقامتگاههای بوم گردی را شروع دوستی با میهمانان میداند اما همزمان میگوید تعداد اقامتگاههایی که این تجربه را به گردشگران میدهند، محدود است. با بنیانگذار اقامتگاه پیسو درباره این کسب و کار و موارد چندی دیگر از جمله توسعه بیضابطه اقامتگاههای گردشگری و تولید محتوای اختصاصی در حوزه گردشگری و… صحبت کردهایم.
ایده اولیه راهاندازی اقامتگاه بوم گردی چطور به ذهنت رسید؟ چرا گردشگری را انتخاب کردی؟
یکی از حرفههایی که مدتهاست دنبال میکنم، عکاسی است. به واسطه عکاسی زیاد سفر میرفتم. با توجه به تخصصی که در کنترل پروژه و ماهیت شغلم که ۲۴ روز کار بود و ۷ روز استراحت، ایام تعطیلی به سفر میرفتم. آن هم سفر آگاهانه و همراه با تحقیقات فراوان برای انتخاب مقاصد.
در طول سفر و عکاسی نیز پای صبحتهای مردم بومی هر منطقه مینشستم و در جریان تجربیات آنها قرار میگرفتم. گرچه شغل اصلی من کنترل پروژه بود، از ابتدا مایل بودم کسب و کار شخصی خودم را راه بیندازم. در سفرهایم متوجه شدم سفر همیشه وجود دارد اما اقامت گاههای بوم گردی مخاطبان خاص خود را دارد. یعنی سلیقه و طرز نگاه و برخورد گردشگران با محیط پیرامونشان با دیگر انواع گردشگری متفاوت است.
این موضوع برایم جالب بود. بنابراین انگیزهام برای راهاندازی اقامتگاه بیشتر شد. پدرم ملکی در یکی از روستاهای نزدیک بوشهر داشت و بعد از فوت او، تصمیم گرفتم با توجه به علاقهام به گردشگری و ظرفیت بالای منطقه در جذب توریست، این ملک را به اقامتگاه بوم گردی تبدیل کنم. جاذبههای طبیعی زیادی در منطقه ما وجود دارد و ایدههایی هم خودم در سر داشتم. بنابراین اقامتگاه پیسو را راهاندازی کردیم. آشنایی با کنترل پروژه و صفر تا صد طراحی و پیادهسازی پروژه نیز به من کمک کرد.
چقدر طول کشید که پروژه اقامتگاه پیسو به مرحله بهرهبرداری برسد؟
ما سال ۹۶ استارت کار را زدیم و چون از شغل اولم بیرون نیامده بودم، کار را کمکم جلو میبردیم. ابتدا از یک اتاق شروع کردیم و بعد از ساخت و تجهیز آن به سراغ اتاقها و بخشهای دیگر میرفتیم. سال ۹۷ کار راهاندازی اقامتگاه پیسو را به صورت جدیتر پیش بردیم و کمی بعد هم به بهرهبرداری رسید.
با این حال هنوز مراحل تجهیز و تغییر در اقامتگاه پیسو برای بهبود تجربه میهمانانمان ادامه دارد هدف ما این است که اقامتگاه پیسو همیشه برای میهمانان جذاب باشد و احساس کنند که به مکانی تکراری با سرویسها و خدمات مشخص رفتهاند. بنابراین همچنان در حال تغییر و تجهیز اقامتگاهمان هستیم. چرا که ما به تجربههای مشتریانمان اهمیت میدهیم و به همین دلیل تغییر و بهبود را ضروری میدانیم.
در اقامتگاه پیسو چه خدماتی به گردشگران و میهمانان داده میشود؟
در اقامتگاه پیسو خدمات ما شامل اقامت و پذیرایی و تفریح و سرگرمی است. غذاهایمان سنتی است و آشپزهایمان نیز از اهالی روستا هستند. علاوه بر این با کسب و کارهای زیادی در اطرافمان همکاری داریم و سعی میکنیم در اقامتگاه پیسو تمام نیازهای میهمانانمان را پاسخ دهیم. در کنار این موارد ما گشتهای دریایی را نیز به مشتریان ارائه میکنیم.
برای اولین بار در استان بوشهر موجسواری پارویی را ما در اقامتگاه پیسو راهاندازی کردهایم. سال ۹۷ گذشته اولین دوره موجسواری پارویی با ابتکار ما در اقامتگاه پیسو و همکاری هیئت موجسواری استان و شرکتکنندگانی از استانهای فارس و مشهد برگزار شد. در اقامتگاه پیسو سعی میکنیم به میهمانانمان تمام آنچه در فرهنگ مردم بوشهر وجود دارد را عرضه کنیم.
این مطلب نیز برای خواندن پیشنهاد میشود: آشنایی با مفاهیم گردشگری بوم گردی
در کنار این از تجربیات گردشگران نیز در اقامتگاه پیسو استفاده میکنیم. هر میهمانی که به افامتگاه پیسو میآید، پای صحبتها و تجربیاتش مینشینیم. گویی با آنها به سفر میرویم. یعنی این افراد سفیران و نمایندگان اقلیم خودشان هستند و ما نیز به صورت متقابل با جاذبهها و خلق و خو و فرهنگ و آداب آنها آشنا میشویم. این گفتوگو کردن و همصحبتی با میهمانان لذتبخش است و تصور میکنم برتری اقامتگاههای بوم گردی بر دیگر اماکن اسکان در همین است. یکی از اهداف اولیهام برای راهاندازی اقامتگاه پیسو همین بوده است.
یکی از مصیبتهایی که فعالان گردشگری با آن روبرو هستند، صدور مجوز تاسیس و فعالیت اقامتگاههای گردشگری است. ما میدانیم گرفتن مجوزها آسان نیست و به جز وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، سازمانها و نهادهای دیگری نیز باید تاییدیه بدهند و ممکن است پروسهای طولانی باشد. روند صدور مجوز اقامتگاههای بوم گردی چگونه است؟ برای راهاندازی اقامتگاه پیسو به مشکل و مانعی برخورد کردی؟
برای راهاندازی مجوز اقامتگاه بوم گردی باید از وزارت میراث فرهنگی مجوز گرفت. با توجه به درخواستی که ارسال میشود، میراث فرهنگی مجوز اولیه را صادر میکند و بعد از آن باید سراغ دهداریها، بخشداریها و ادارههای مختلفی اعم از فرمانداری و شهرداری و… رفت. با اینکه راهاندازی اقامتگاه در زمره کسب و کارهای نوآور قرار میگیرد، متاسفانه فرآیندها و تشریفات اداری طولانی است. ارباب رجوع در ادارههای دولتی بارها باید بروند و بیایند و گاه جوابهای سربالا میشوند که خستهکننده است. خوشبختانه ما تمام مجوزهای اقامتگاه پیسو را گرفتیم و از سال ۹۷ نیز به صورت رسمی فعالیتمان را شروع کردیم.
اقامتگاه پیسو از نظر درآمدزایی در چه وضعیتی است. هزینههای اولیهتان را پوشش دادهاید؟
ما برای اقامتگاه پیسو براساس طرح اولیهمان چندین چشمانداز برای دورههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت ترسیم کردیم و برای هر دوره نیز برنامهریزیهای لازم را انجام دادیم. در دو سال گذشته با اقداماتی که انجام دادیم مثل حضور در نمایشگاهها و رویدادهای گردشگری و به خصوص شرکت در دورههای راهنمای گردشگری میراث فرهنگی و… موفق شدیم زودتر از موعد به اهداف اولیه راهاندازی اقامتگاه پیسو دست پیدا کنیم. با این حال هنوز تا دستیابی به ایدئال و مطلوب درآمدزایی اقامتگاه پیسو راه زیادی مانده است. به خصوص اینکه که کرونا اغلب کسب و کارهای گردشگری را تحتالشعاع قرار داده است.
ممکن است تا سالها سایه سنگین کرونا بر گردشگری احساس شود و برای اقامتگاههای بوم گردی مثل اقامتگاه پیسو بسیار تعیین کننده است. پیشبینیات از آینده چیست؟
با شیوع ویروس کرونا آینده کسب و کار ما نیز در هالهای از ابهام رفته است. تا قبل از بحران کرونا، ما مخاطبانمان را پیدا کرده و جایگاهمان را در منطقه تثبیت کرده بودیم اما الان وضعیت فرق میکند و اطمینان سابق را نداریم. سه سال پیش یک ماشین ماسه را صد هزار تومان میخریدیم اما هفته گذشته با ۸۰۰ هزار تومان همان ماشین ماسه را آوردیم. همه اینها یعنی برنامهریزی برای آینده سخت است.
آنچه کسبوکارهای جدید گردشگری به آن نیاز دارند، تولید محتوای اختصاصی دارند و اتفاقا انس و الفتشان با محتوا و رسانه تخصصی نیز بیشتر از سنتیهاست. شاید یک عکس در وبسایتها یا صفحات شبکههای اجتماعی بسیاری دیده شوند اما اگر این عکس یا فیلم تکراری و همیشگی باشد، مخاطب را جذب نمیکند. در مقابل ترکیب تصویر با محتوای مناسب، اثری صدچندان میگذارد. یعنی مخاطب محتوایی میخواهد که ارزش وقتی را که صرف خواندن یا دیدن و شنیدن آن میکند، داشته باشد.
جوانان خلاق و ایدهپرداز بسیاری را میشناسم که برای راهاندازی کسب و کار گردشگری برنامه و طرح داشتند و به معنای واقعی میخواستند پای کار بیایند. در بخش گردشگری طبق قوانین و مقرراتی که وجود دارد، پروژههای گردشگری به بخش خصوصی واگذار میشوند و در عوض دولت از آنها حمایت میکند. به همین ترتیب در سالهای گذشته نیز اشتغالزایی خوبی در بخش گردشگری ایجاد شده اما کرونا مثل طوفانی مهیب یک شبه همه چیز را جمع کرد و با خود برد.
تا پیش از بحران عالمگیر کرونا در بخش گردشگری بیکاران کارآفرین و شاغل داشتیم اما بعد از کرونا این افراد به بیکاران بدهکار تبدیل شدند. فرقی هم ندارد. چه آنها که از تسهیلات دولتی استفاده کردهاند و چه آنهایی که از سرمایههای خودشان پروژههایشان را جلو میبرند.
گرچه به نظر میرسد در شرایط کنونی سرمایهگذاری در گردشگری توجیهپذیر نباشد، دیر یا زود بالاخره این شرایط را پشت سر میگذاریم و با وضعیت کنار میآییم. ما نیز در اقامتگاهمان با وضعیتی مشابه دیگر فعالان گردشگری روبرو هستیم و به نسبت گذشته بازدیدکنندگان کمتری به اقامتگاهمان سر میزنند اما میدانیم که این وضعیت موقتی است و به زودی دوباره به رونق سابق بازخواهیم گشت.
فارغ از رفت و آمدها و روشن نگه داشته شدن چراغ کسب و کارها که دغدغه بسیاری از صاحبان اقاتگاه های بوم گردی است، چیزی که کمتر به آن پرداخته میشود، خردهفرهنگهای محلی و زندگی و آداب و رسوم مردمان میزبان است. بعد از دو سال از راهاندازی اقامتگاه پیسو، فکر میکنید گردشگری بوم گردی چه کمکی به اقتصاد جوامع محلی میکند؟ آیا صرف اینکه از نظر اقتصادی معیشتشان بهبود یابد کافی است؟
مهمترین تاثیر ملموس اقامتگاههای گردشگری بر جامعه میزبان، مسئله اشتغالزایی است. اقامتگاههای بوم گردی به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم بر اشتغال و بیکاری جوامع محلی تاثیر میگذارند. در حالت اول، بخشی از اهالی در اقامتگاههای بوم گردی شاغل میشوند یا همکاری میکنند و تکالیف و وظایفشان نیز مشخص است. در اشتغال غیرمستقیم که در اقامتگاه پیسو آن را دنبال میکنیم و از نظر من اهمیت بالاتری دارد، افراد بیشتری درگیر میشوند و این نوعی اطمبنانخاطر برای محلیها ایجاد میکند.
در این میان برخی مشاغل ایدهمحور و خلاقانه نیز بسته به ظرفیتهای طبیعی و اجتماعی هر منطقه به وجود میآیند. مانند راهنمایان محلی که معمولا نقشی پررنگ در تجربه گردشگری بوم گردی دارند و ما در اقامتگاه پیسو از حضور آنها استفاده میکنیم. در کنار این موارد هنرمندان محلی نیز میتوانند دستساختهها و محصولات خود را به گردشگران عرضه کنند و درآمدی به دست بیاورند. سوپرمارکتها و فروشگاههای محلی نیز در زمان حضور گردشگران بوم گردی فروش بیشتری خواهند داشت. اینها زنجیرههای مختلف گردشگری بوم گردی هستند و ما در اقامتگاه پیسو به اهمیتشان واقف هستیم.
در اقامتگاه پیسو همین که میبینیم اهالی روستا در کنار ما درگیر و مشغول به تامین نیازهای گردشگران هستند، قوت قلب است و قطعا این حضور برای آنها نیز رضایتبخش است. از سویی دیگر ما میدانیم که گردشگری بوم گردی به معنای درست و واقعیاش با اشتغال، حفظ محیطزیست و منابع و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جوامع بومی ارتباط دارد. یعنی همان مواردی که برای دستیابی به توسعه پایدار الزامیاند.
آنچه که در قبال نوآوریهای صنعت گردشگری باید انجام داد، قانونمند و ضابطهمند کردن است. یعنی دولت و سیاستگذار به موقع و در زمان درست حمایتهای لازم را انجام دهند، به ایدهها بها دهند و زمینه را برای عملیاتی کردن آنها فراهم کنند. به این معنا که صاحب ایده را اسیر گیر و گرفتاریهای اداری نکنند، برخوردها احترامآمیز باشد و امکانات لازم را در اختیارشان بگذارند.
در سالهای گذشته مجوزهایی زیادی برای راهاندازی اقامتگاههای بوم گردی صادر شده اما درصد بسیاری کمی از این کسب و کارها شرط و شروط و اصول بدیهی توسعه پایدار را رعایت میکنند. اقامت گاه بوم گردی یعنی اینکه اهالی جامعه محلی در فعالیتهای مربوط به کار گرفته شوند، یعنی به گونهای با آنها رفتار کنیم که نسبت به هویت و میراث و ارزشهایی که دارند، احساس غرور و افتخار کنند. یعنی کاری کنیم که گردشگران از مصاحبت با افراد بومی لذت ببرند. یعنی اینکه اجازه دهیم رابطه فرهنگی میان گردشگر و ساکنان جامعه محلی شکل بگیرد و میهمانان انگیزه و فرصت شناخت و فراگیری آداب و رسوم بومیان را داشته باشند.
اینها نکات جزئی اما کلیدی است که باید جدی گرفته شوند اما در عمل اتفاق دیگری میافتد. اغلب اقامتگاههای بوم گردی در کشور ما متاسفانه حالتی شبیه به اماکن اجارهای را پیدا کردهاند. برای مثال اتاق یا باغ یا سالن به مشتریان اجاره داده میشود و تمام. چیزی شبیه مسافرخانهها. در حالی که اقامتگاههای بوم گردی رسالتی سنگینتر از دیگر انواع اقامتگاهها دارند و در آن میهمان و میزبان و جامعه محلی هر کدام وظایفی را در قبال یکدیگر عهدهدار میشوند. برای بسیاری اولویت اقتصاد گردشگری است اما من چنین باوری ندارم. اقامتگاههای بوم گردی مانند آموزشگاه هستند که گردشگران و بومیان از آن درسهایی فرامیگیرند.
بگذارید مثالی بزنم. استفاده از ظروف یکبار مصرف در اقامت گاههای بوم گردی بسیار رایج است. طبق تعاریف، در گردشگری بوم گردی اولین اصل آن است که به زیست طبیعی و انسانی منطقه آسیب وارد نشود و به قولی در برابر آن متعهد باشیم. اما آنقدر بد عمل کردهایم که این فرهنگ استفاده از ظروف یکبار مصرف در میان مردم بومی هم جا افتاده و وارد چرخه زندگیشان شده است. یعنی راحتطلبتری ترجیح میدهند.
طبیعی است در چنین موقعیتی آنچه برای آنها اهمیت ندارد، میراث و آداب و رسوم و ارزشهایشان است. اگر اقامت گاههای بوم گردی مسئولانهتر عمل کنند و به جای رویکردهای تجاری، به تجربه گردشگری و انتقال آن تجربهها فکر کنند، آیا اتفاقهای بهتری نمیافتد؟ آیا لذت و رضایتمندی گردشگران دوچندان نمیشود؟ آیا ساکنان جامعه میزبان شور و شوق بیشتری برای نشان دادن سبک زندگیشان به گردشگران نخواهند داشت؟
بگذار خلاف آن را نیز در نظر بگیریم. تو میگویی اقامتگاههای بوم گردی مسئولانه عمل نکردهاند. یعنی به جای تجربه گردشگری و انتقال آن تجربهها، رویکردهای تجاری را ترجیح میدهند. کجای کار ایراد دارد؟ باید نوک پیکان انتقاد را به سمت صاحبان اقامتگاهها گرفت یا عوامل و متغیرهای دیگری هم دخیلند؟
مسئله این است که ما تفکیکی قائل نشدهایم و تمام مجوزها را به نام بوم گردی صادر کردهایم. در حالی که اقامتگاههای گردشگری به دستههای مختلفی اعم از بوم گردی یا خانههای مسافر یا خانههای اجارهای تقسیم میشوند و هر کدام نیز جایگاهی مشخص دارند. البته باید تاکید کنم که منظورم این نیست که اگر دیدیم فلان اقامتگاه شرایط اقامتگاه بوم گردی را ندارد، فعالیتی کند.
اتفاقا برعکس اگر تفکیکها را به درستی مشخص کنیم و به گردشگران امکان انتخاب بدهیم، نتیجه بهتری میگیریم. اگر گردشگر بداند فلان اقامتگاه ویلایی فقط شکل و شمایل سنتی دارد و مزیت اصلیاش در عکاسی است، راحتتر از زمانی تصمیم میگیرد که مثلا اقامتگاهی را اجاره میکند و انتظارش برای شناخت فرهنگی اهالی جامعه بومی پاسخ داده نمیشود.
بسیاری از گردشگران به این دلیل اقامتگاههای بوم گردی را انتخاب میکنند که با فرهنگها و خردهفرهنگهای دیگر آشنا شوند و تجربهای نو کسب کنند و این سوای دیدن دیوار کاهگلی یا تزیینات سنتی اقامتگاه است.
در عمل اما گردشگر ناچار است به اقامتگاههایی برود که همه چیز آنها شماتیک و مصنوعی است؛ آب در لیوان یکبارمصرف مینوشد و هرگز هم فرصت پیدا نمیکند که با ساکنان بومی محلی همصحبت شود. مسئله اصلی این است نظارت نمیکنیم که در اقامتگاههای بوم گردی چه اتفاقی میافتد. اگر ما اصول را درست رعایت کنیم و نظارتها هم بیشتر باشد، لذت و رضایتمندی گردشگران دوچندان میشود و ساکنان جامعه میزبان شور و شوق بیشتری برای نشان دادن سبک زندگیشان به گردشگران خواهند داشت.
گردشگری بوم گردی ارزانتر و صمیمانهتر است. کسی که به اقامتگاه پیسو در بوشهر میرود، به دنبال یک نیاز و خواسته میکوبد و تا به روستایی نزدیک ساحل در بوشهر برسد. یک ویژگی خاص. گذشته از اینکه این نقد تو در مقام بنیانگذار اقامتگاه پیسو جدی است، آیا باید نتیجه گرفت ظرفیت گردشگری بوم گردی کشور بیش از این کشش ندارد؟
ببینید ما اشکال بزرگی در کشورمان داریم و آن رشد قارچگونه اقامتگاههای گردشگری است. به خوب یا بد بودن آنها یا دانش و سواد و تجربه موسسان و گردانندگان آنها کاری ندارم. دیدگاههای متفاوت درباره رشد تعداد اقامتگاههای بوم گردی وجود دارد . گروهی معتقدند آنهایی که نواورانه هستند و اصولی پیش میروند و خدمات با کیفیتی ارائه میکنند، در نهایت میمانند و بقیه از دور خارج میشوند.
در مقابل اما گروهی هم هستند که با دست پر و سرمایهگذاری عظیم اقامتگاههای بوم گردی راه انداختهاند ولی خدمات و سرویسهایی که ارائه میکنند، زمین تا آسمان با تصوری که از یک اقامتگاه بوم گردی داریم، فرق میکند. من با تجربهای دو سه ساله در اقامتگاه پیسو فهمیدهایم این قبیل اقامتگاهها نهتنها کمکی به توسعه گردشگری بوم گردی کشور نمیکنند، بلکه حتی بازار کاردرستهای دسته اول را نیز خراب میکنند.
شکی نیست که نیاز به توسعه اقامتگاه بوم گردی داریم اما تنها در صورتی موفق خواهیم شد که درست و اصولی پیش برویم و حوزهها و نیازهای مختلف را به درستی احصا و مشخص کنیم. هنوز در بسیاری از مناطق کشورمان به رغم داشتن ظرفیتهای بالا، اقامتگاه بوم گردی تاسیس نشده و در نتیجه بومگردان ناچارند یا به مقاصد دیگر بروند یا به هتل و خانههای مسافری و اجارهای اکتفا کنند.
مشخص است که ما در گردشگری بوم گردی مثل بسیای از حوزههای دیگر خطاها و به قول تو افراط و تفریطهایی داشتهایم که آسیبزا بوده است. برای رونق بیشتر این بخش از صنعت گردشگری چه باید کرد؟
در اقامتگاههای بوم گردی اصل کلیدی این است که فرهنگ و سنتهای هر منطقه را حفظ کنیم. همزمان میتوانیم یکسری خدمات را نیز اضافه کنیم. یعنی خدماتی به گردشگران بدهیم که حس رضایتمندی در آنها ایجاد شود. وقتی که گردشگر چند صد کیلومتر را طی میکند تا به یک جاذبه برسد و شب نیز در یک اقامتگاه بوم گردی بگذراند، اگر این اقامتگاه هم خودش یک جاذبه باشد، به طور قطع موفق عمل کردهایم.
تجربهای مثل ماهیگیری با اهالی روستا برای گردشگران لذتبخش است. میتوان این میل و جاذبه را با کمک اهالی جامعه محلی به گردشگر داد تا لذت حضور او در اقامتگاه دوچندان شود. گردشگری که میخواهد ماهیگیری سنتی را امتحان کند، باید چندین ساعت همراه با ماهیگیران بومی به دریا برود و خودش را با شرایط سخت وفق دهد تا ماهیگیری واقعی را تجربه کند. ماهیگیری این نیست که تور یا قلاب را بدهی دست گردشگر و بگویی یک ساعت دیگر آن را برگرداند.
علاوه بر این حضور گردشگران و در مناطق بومی باید به گونهای باشد که اهالی به حضور و بودن آنها دلگرم باشند. یعنی به صورتی عمل کنیم که سودمندی حضور گردشگران تنها محدود به اقامتگاههای گردشگری نباشد بلکه مهم است که ارزش افزودهای برای مردمان بومی نیز ایجاد شود. چنین الزامی بیش از هرچیز نیازمند همفکری و مشارکت همه بازیگران اعم از سنتیها و جدیدهاست.
باید قبول کنیم که فضای گردشگری دیگر مثل گذشته نیست. فعالان اکوسیستم نوآور گردشگری حرفهای زیادی برای گفتن دارند و تواناییهایشان خارقالعاده است. باید به این درک و فهم برسیم که نیازهای صنعت گردشگری را به درستی و با فکر جمعیمان بسنجیم و بشناسیم. مطالعات میدانی و کارشناسی انجام دهیم و بعد برای چالشهای گردشگری راهحل پیدا کنیم و مشکلات را از سر راه برداریم. این حرف منِ صاحب اقامتگاه پیسو نیست، بلکه دیگر صاحبان کسب و کارها و فعالان گردشگری همین نظر را دارند. باید ببینیم در هر منطقه چه نیازها و ظرفیتهایی وجود دارد و سپس نسبت به احداث و راهاندازی اقامتگاههای بوم گردی اقدام کنیم.
باور کنید توازن منطقهای اقامتگاههای بوم گردی چالشی جدی است و لازم است وزارت میراث فرهنگی و دیگر سازمانها و نهادهای ذیربط، موضوع را مطالعه و بررسی کنند. در عین حال منظورم این نیست که راه را ببندند و اجازه ندهند در مناطقی که از نظر برخورداری از اقامتگاههای گردشگری اشباع شده، سرمایهگذاری نشود. برعکس وقتی ما تصویری دقیق از ویژگیها و پتانسیلهای مناطق مختلف کشورمان داشته باشیم، سرمایهگذاریها را بهتر به کانالهای درست هدایت میکنیم.
برای مثال اگر در یک روستایی ۵ اقامتگاه گردشگری فعال باشد، طبیعی است دیگر ظرفیت این منطقه تکمیل شده و احداث اقامتگاه جدید تنها در کسب و کار دیگران اختلال ایجاد میکند. وقتی میبینیم سرمایهگذار پای کار است، میتوان با مشاوره و کارشناسی صحیح، سرمایهگذاریها را به سمت دیگر نیازهای اساسی آن منطقه متمرکز کرد. شاید آن منطقه نیازمند مجتمع تفریحی یا غذایی و باشد. ما این نیاز را به وضوح در اقامتگاه پیسو دیدهایم. اگر چنین کنیم علاوه بر اینکه سرمایهگذاری توجیهپذیر میشود، تعادل منطقهای و رونق کسب و کار اقامتگاههای گردشگری را نیز تضمین میکند. متاسفانه چنین مطالعات و بررسیهایی در کشور ما صورت نمیگیرد و به نظرات فعالان کسب و کارها نیز اهمیت چندانی داده نمیشود. نتیجه این میشود که در برخی مناطق تعداد اقامتگاههای بوم گردی از تعداد خانههای افراد بومی و محلی بیشتر است و بومگردان نیز امکان بهرهگیری درست از زیستبوم و کسب تجربههای جدید را نمییابند.
کسب و کارهای نوپای گردشگری همیشه حرفشان این بوده که دولت و سیاستگذار حمایتهای لازم را انجام نمیدهند و نسبت به آنها گارد دارد. این حمایت هم صرفا کمکهای مادی و اختصاص وام و تسهیلات و… نیست. گاه انتظارات در حد تسهیل فرآیندها و همراهی همدلانه است. حرف و خواسته اصل فعالان اقامتگاههای بوم گردی از نظر تو چیست؟
بخش گردشگری خلاق است و پیوسته نیز یک سری نوآوریها به وجود میآید که حالتی پویا و داینامیک دارند. بالتبع اگر این نوآوریها در قوانین و مقررات گنجانده شوند، دیگر نمیتوان نام آن را نوآوری گذاشت. بلکه تبدیل به روال و فرآیند میشود. آنچه که در قبال نوآوریهای صنعت گردشگری باید انجام داد، قانونمند و ضابطهمند کردن است. یعنی دولت و سیاستگذار به موقع و در زمان درست حمایتهای لازم را انجام دهند، به ایدهها بها دهند و زمینه را برای عملیاتی کردن آنها فراهم کنند. به این معنا که صاحب ایده را اسیر گیر و گرفتاریهای اداری نکنند، برخوردها احترامآمیز باشد و امکانات لازم را در اختیارشان بگذارند.
باید قبول کنیم که فضای گردشگری دیگر مثل گذشته نیست. فعالان اکوسیستم نوآور گردشگری حرفهای زیادی برای گفتن دارند و تواناییهایشان خارقالعاده است. باید به این درک و فهم برسیم که نیازهای صنعت گردشگری را به درستی و با فکر جمعیمان بسنجیم و بشناسیم. مطالعات میدانی و کارشناسی انجام دهیم و بعد برای چالشهای گردشگری راهحل پیدا کنیم و مشکلات را از سر راه برداریم.
در بخش گردشگری طرحها و ایدهها اینقدر زیادند که اگر به بخش کوچکی از آنها بها داده شود، میتوانند صنعت گردشگری و اقتصاد کشور را زیر و رو میکنند. البته در سالهای اخیر با جمعشدن فعالان صنعت گردشگری نوآور و شکلگیری اکوسیستم آنلاین گردشگری وضع کمی بهتر شده اما واقعیت این است که ما همه چیز را در چارچوب و روال خشک و بیروح اداری میاندازیم و همین هم انگیزه ایدهپردازی را در افراد میکشد. تاثیر نهایی چنین رفتاری بدون شک بر صنعت گردشگری خواهد بود.
توسعه ارتباطات و فضای آنلاین، ماهیت کسب و کارهای گردشگری را عوض کرده است. حتی بیش از بخشهای دیگر. بسیای از فعالان گردشگری امروز نسلهای جوانی هستند که بر همین بستر کسب و کاری راه انداخته و برند خودشان را ساختهاند. درست است که نمیتوان گفت اکوسیستم نوآور و نوپای گردشگری از بخش سنتی این صنعت جلو زده اما عقبتر هم نیستند. محتوای درستتر در اشکال جدیدتر تولید میکنند، با فضای آنلاین میانه خوبی دارند و… . پیسو در مارکتینگ و بازاریابی چه نوع استراتژی را دنبال میکند؟ بستر فعالیتتان فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی است یا تبلیغات محیطی؟
ببینید دنیای دیجیتال و آنلاین، به کل از انسانها، آدمهای دیگری ساخته است. دنیای فعلی دنیایی است که در آن آنلاین بودن حرف اول را میزند و هر چیزی را میتوان به صورت غیرحضوری تجربه کرد. فناوری همه ابعاد و ساحتهای زندگی ما را دگرگون کرده، اما معتقدم در بخش گردشگری قضیه فرق میکند. گردشگری مبتنی بر تجربه است و باید حس شود. در گردشگری باید رفت تا به لذت رسید. آنهایی که گردشگری را به معنای واقعی کلمه میفهمند و درک میکنند، جستوجوگرانی حرفهای هم هستند. یعنی میگردند ایدهآلهای خودشان را مییابند و به آن دست پیدا میکنند. بومگردان کسانیاند که به محتوای تخصصی دسترسی پیدا میکنند و بعد عازم مناطق گردشگری میشوند. مسئله دیگر وابستگی گردشگری بوم گردی به تبلیغات سینه به سینه است. بسیاری از بازدیدکنندگان اقامتگاه پیسو کسانی هستند که دوستان یا آشنایانشان تجربه حضورشان را با آنها به اشتراک گذاشتهاند یا با یک عکس یا ویدئو در شبکههای اجتماعی فضای مجازی با مقصد آشنا شدهاند.
نبض حیات گردشگری بوم گردی در دنیای دیجیتال میزند و اگر کسی فکر کند میتواند به روش سنتی با تکیه بر تابلوهای راهنمای جادهای کسب و کار خود را معرفی کند، بدون شک شکست خواهد کرد. در اقامتگاه پیسو بیش از همه دیجیتال مارکتینگ را دنبال میکنیم و به دنبال جذب گردشگر در فضای مجازی هستیم. با این حال روشهای دیگر را نیز دنبال میکنیم. در چندین دوره نمایشگاههای گردشگری حضور ثابت داشتهایم و با اقامتگاههای دیگر و همنیطور هتلها نیز برنامههای مشترک همکاری داریم.
از همه اینها که بگذریم آنچه کسبوکارهای جدید گردشگری به آن نیاز دارند، تولید محتوای اختصاصی دارند و اتفاقا انس و الفتشان با محتوا و رسانه تخصصی نیز بیشتر از سنتیهاست. شاید یک عکس در وبسایتها یا صفحات شبکههای اجتماعی بسیاری دیده شوند اما اگر این عکس یا فیلم تکراری و همیشگی باشد، مخاطب را جذب نمیکند. در مقابل ترکیب تصویر با محتوای مناسب، اثری صدچندان میگذارد. یعنی مخاطب محتوایی میخواهد که ارزش وقتی را که صرف خواندن یا دیدن و شنیدن آن میکند، داشته باشد. به اصطلاح محتوا و پیامی که به مخاطب عرضه میشود باید آوردهای برای او به همراه داشته باشد.
اگر بخواهیم حس مفید بودن را در مخاطب تحریک کنیم، نیاز داریم بفهمیم که مخاطبمان چه میخواهند. بنابراین به رسانههایی نیاز داریم که به شناخت مقاصد گردشگری و معرفی ظرفیتهای گردشگری هر منطقه کمک کنند. وقتی مخاطبان یک مقصد و یک تجربه را قبول میکنند، آن را با دیگران به اشتراک میگذارند و تاثیر آن در الگوریتمهای جستوجو مشخص میشود. این یعنی ما نیاز به تولید محتوای خوب داریم.