رسانه کسب‌و‌کارهای گردشگری ایران

یک کوچ 100 میلیون یورویی!

رضا جمیلی- سردبیر: چطور می‌توان راه‌هایی که قرن‌ها پاکوب ایل و طایفه و پیر و جوان و کودک کوچ‌رو بوده را از یاد نبرد و نگذاشت از یاد بروند؟ چطور می‌توان در عصر جهانی‌شدن، در زمانه یکی شدن و همرنگ شدن و از ریخت افتادن «دیگری بودن»، در هنگامه انزوا و سربه‌تویی فرهنگ‌های ازتاریخ‌گذشته محلی، از یاد نبرد خود را و دیگری را؟ و مهم‌تر اینکه چطور می‌توان با گردشگری، جهان‌های منحصربه فرد خرده‌فرهنگ‌های مختلف را حفظ کرد؟ این‌ها پرسش‌های کلیدی است که شاید انداختن آن‌ها برگرده صنعت ترس‌خورده‌ای چون گردشگری در سرزمینی چون ایران و در زمانه‌ای چون آستانه سال 1399، کمی بی‌انصافی باشد. اما کسب وکارهای نوین اکوسیستم گردشگری ایران، فصلی از شدن‌ها و امیدها را رقم زده‌اند که می‌توان جسارت کرد و این پرسش‌ها را نه‌تنها پرسید بلکه پاسخ‌ها را هم با قوت و اطمینان و اعتماد به نفس یکی‌یکی برشمرد! صحبت از گردشگری کوچ است. شکل جذابی از توریسم که آنگونه که محمد ملک‌شاهی می‌گوید یکی از ظرفیت‌های منحصر به فرد گردشگری ایران است. از آن دست بازارهای بکر و در عین‌ حال سازگار با توسعه پایدار که نه‌تنها باید آن را جدی گرفت، بلکه باید برای توسعه آن درنگ‌ها را کنار گذاشت. محمد لیسانس برق دارد و 29 ساله است. کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه خوانده و دوره‌ای هم در روزنامه دنیای اقتصاد روزنامه‌نگار بوده. دو، سه سال هم به عنوان پژوهشگر حوزه توسعه روستایی فعالیت کرده و درگیر کارهای پژوهشی در روستاهای مختلف بوده. شکل‌گیری ایده استارتاپ نومدتورز هم برمی‌گردد به همین دست فعالیت‌های پژوهشی او. با محمد ملک‌شاهی درباره استارتاپش، توریستم کوچ، طبیعت‌گردی و مهم‌تر از همه حال‌و‌روز گردشگری ایران صحبت کرده‌ایم.

نومدتورز چگونه شکل گرفت؟

من در یکی از اولین سفرهای مرتبط با کوچ، با ظرفیت‌های جذاب زندگی عشایری آشنا شدم و به این فکر کردم که این زندگی برای گردشگران خارجی هم بسیار جالب است تا با فرهنگ چندین و چند هزار ساله ایران آشنا شوند. اما حیف که این سبک زندگی عشایر در حال از بین رفتن است. در آن سفر با جوانی آشنا شدم که مشتاق زندگی در شهر بود و می‌گفت که می‌خواهد به شهر بیاید و حتی در پژوهشکده ما آبدارچی شود. من هم با توجه به درس‌ها و پژوهش‌هایی که در توسعه روستایی خوانده و انجام داده ‌بودم، سعی در منصرف کردن او داشتم. گفتم اگر به شهر بیایی آسیب‌های اجتماعی و مشکلات بسیاری در انتظارت است تا حدی که تحمل زندگی برایت سخت خواهد شد. به او ‌گفتم که می‌تواند با انجام کارها و فعالیت‌های جالب در زندگی عشایری رفاه خودش را افزایش دهد. می‌تواند زندگی را تا حد زیادی تغییر دهد، اما نباید این زندگی را کامل کنار بگذارد و همه چیز را از نو آغاز کند.
پس از این سفر مدام به این موضوع که پیاده‌سازی این صحبت‌ها کار ساده‌ای نیست و فقط می‌توان به‌راحتی درباره آن حرف زد، فکر می‌کردم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که باید وارد این کار شده و با اجرا و پیاده‌سازی ایده‌هایم، باعث رفاه در زندگی عشایری شوم، بنابراین تحقیق و پژوهش‌هایی را در این حوزه آغاز کرده و با انسان‌شناس‌هایی مانند پروفسور ژان پیر دیگارد اهل کشور فرانسه که زمان طولانی را میان عشایر بختیاری زندگی و کتاب‌هایی را هم در این‌باره منتشر کرده بود، با پروفسور برایان اسپونر آمریکایی که چند سالی درباره عشایر بلوچ ایران پژوهش و مطالعه کرده و با پروفسور محمدتقی فرور صحبت کردم.
این پژوهش‌ها و صحبت‌ها پیرامون موضوعاتی چون، چرا زندگی عشایری در حال از بین رفتن است؟ چرا یک جوان عشایر عِرقی برای حفظ این زندگی ندارد؟ و… بود. در نگاه اول، مشکلات اقتصادی پاسخی به این پرسش‌هاست. اینکه چون درآمدی ندارند، مجبور به ترک این نوع زندگی هستند. اما پس از بررسی بیشتر، متوجه شدم زمانی که آن‌ها به زندگی شهری روی می‌آورند درآمدشان نسبت به گذشته کمتر هم خواهد شد.
پاسخ و ریشه مهمی که ما به آن رسیدیم آن بود که هیچ اعتمادبه‌نفسی نسبت به این سبک زندگی وجود ندارد. به این معنا که این سبک زندگی در قرن 21 افتخارآمیز باشد و یک فرد به خود افتخار کند و بگوید که من در این قرن با پیشرفت تکنولوژی و… این سبک زندگی را دارم و اینگونه زندگی می‌کنم. درواقع از بین رفتن حس غرور و افتخار یکی از مهم‌ترین دلایلی است که باعث از بین رفتن زندگی عشایری شده است. در کنار این موضوع دلیل اقتصادی نیز وجود دارد.
راه‌حلی که از همان ابتدا به ذهنمان رسید، کمک‌گرفتن از ابزار گردشگری برای این پروژه (توسعه روستایی) بود. در صحبت‌هایی که با انسان‌‌شناس‌ها داشتیم به اتفاق به نکته بسیار مهمی تاکید داشتند و آن این بود که اگر از گردشگری برای حفظ یک فرهنگ یا خرده‌فرهنگ استفاده می‌شود، نباید گردشگری معیشت جایگزین آن سبک زندگی شود بلکه بایستی معیشت اصلی عشایر مبتنی بر دام باقی بماند و گردشگری بعنوان «معیشت مکمل» باشد. چراکه اگر گردشگری جایگزین زندگی عشایری شود درواقع یعنی فرهنگ عشایری تغییر پیدا کرده و تبدیل به چیز دیگری شده است. اگر فعالیتی صورت بگیرد که معیشت اصلی عشایر، توریسم و ارائه خدمات توریستی شود، درواقع آن زندگی دیگر سبک زندگی عشایری نیست. مانند این است که هتلی را با دکوراسیون زندگی عشایری راه‌اندازی کنیم.

ملک‌شاهی: از بین رفتن حس غرور و افتخار یکی از مهم‌ترین دلایلی است که باعث از بین رفتن زندگی عشایری شده است.

ما به توصیه انسان‌شناس‌ها توجه کردیم و حالا هم آن را در توسعه محصولمان مدنظر قرار می دهیم. در نهایت به ایده برگزاری تور کوچ همراه با عشایر رسیدیم. اینگونه که ما عشایری که هنوز پیاده کوچ می‌کنند را پیدا و به آن‌ها گفتیم که توریست‌ها و گردشگرانی علاقه‌مند هستند که با شما همراه شوند تا این سبک از زندگی را درک کنند. چند نکته در این موضوع وجود دارد. نکته اول اینکه عشایری که همچنان پیاده کوچ می‌کنند، کسانی هستند که این سبک زندگی را به غایت آن حفظ کرده‌اند. اگر آن‌ها به این خودباوری برسند که این سبک زندگی آن‌قدر ارزشمند است که افرادی از سراسر دنیا برای درک آن به ایران سفر می‌کنند، آن‌ زمان است که این راه را ادامه خواهند داد.
نکته دوم اینکه مهم‌ترین شاخصه زندگی عشایری کوچ به‌خصوص کوچ پیاده است که باعث می‌شود یک زندگی ساده و مینیمالیستی داشته باشند. درواقع در این سبک زندگی به‌دلیل آنکه عشایر همیشه مجبور به کوچ بودند نمی‌توانستند وسیله‌های بسیاری داشته باشند. اما زمانی‌که کوچ، ماشینی شود، قطعا تغییرات اساسی بسیاری رخ خواهد داد.
نکته سوم، اهمیت محیط‌زیستی کوچ است. عشایر پیاده زود به ییلاق کوچ نمی‌کنند. این روزها عشایری که با ماشین کوچ می‌کنند، قبل از آنکه گیاهان ییلاق سر از برف دربیاورند، به آن مکان می‌رسند. این موضوع باعث می‌شود که محیط‌زیست هم نابود شود. انسان‌شناس آمریکایی در این خصوص می‌گفت: «شاه اصرار داشت تا در گزارشی که از زندگی عشایر ارائه می‌دهم، بگویم که زندگی عشایری باعث از بین رفتن محیط‌زیست می‌شود تا او توجیهی برای طرح‌‌های یکجانشینی آن‌ها داشته باشد. اما مطالعات ما این را نشان نمی‌داد. درواقع عشایر همیشه می‌دانستند که چگونه از محیط‌‌زیست به‌صورت پایدار استفاده کنند. آن‌ها رسم‌هایی مانند رسم آیش داشتند. در این رسم هرچند سال یکبار یک منطقه یا بخشی از زمین‌هاشان نمی‌بردند تا گیاهان به سرحد دانه‌دهی برسد و این دانه‌ها بقای آن گونه را تا چند سال بعد در آن زمین تضمین می‌کند .

هیچ اعتمادبه‌نفسی نسبت به این سبک زندگی وجود ندارد. به این معنا که این سبک زندگی در قرن 21 افتخارآمیز باشد و یک فرد به خود افتخار کند و بگوید که من در این قرن با پیشرفت تکنولوژی و… این سبک زندگی را دارم و اینگونه زندگی می‌کنم. درواقع از بین رفتن حس غرور و افتخار یکی از مهم‌ترین دلایلی است که باعث از بین رفتن زندگی عشایری شده است

زمانی‌که نگاه به زندگی عشایری بلندمدت نباشد و عشایر به این فکر کند که سال آینده در شهر دیگری در یک شرکت کاری پیدا‌خواهد کرد، رسم آیش را کنار می‌گذارد، زیرا خروجی رسم آیش 5 سال بعد از اجرای آن خودش را نشان می‌دهد. بنابراین ما سعی کردیم کاری کنیم که عشایر به این فکر کنند که می‌توانند سبک زندگی‌شان را ادامه دهند و از سوی دیگر رفاهشان هم افزایش پیدا خواهد کرد. درواقع ما به‌دنبال سبکی از گردشگری بودیم که به حفظ فرهنگ عشایری نیز کمک می‌کند. سفر ما در بهار سال 96 اتفاق افتاد. از آن زمان تا پاییز 97روی نومدتورز کار کردیم و از پاییز 97 نومدتورز راه‌اندازی شد.

نومدتورز اکنون چه سرویسی ارائه می‌دهد و بیزینس‌مدل آن چیست؟

درحال حاضر تنها سرویسی که ارائه می‌دهیم برگزاری تورهای عشایری است. برای انجام این کار گردشگران هزینه‌هایی را پرداخت و ما برای آن‌ها تورهایی را برگزار می‌کنیم. قسمتی از درآمد به عشایر داده می‌شود و البته قسمتی از کارهای تور را هم خودشان انجام می‌دهند. اما بیزینس‌مدل نومدتورز این است که در نهایت تبدیل به پلتفرم گردشگری عشایری شویم. به این معنا که قسمت عمده فعالیت‌ها را به عشایری بسپاریم که به‌عنوان پارتنر و همکارمان می‌شناسیم.

در حال حاضر بخش عمده این گردشگری‌ها از طریق وب‌سایت نومدتورز انجام می‌شود. محتوای وب‌سایت به چند زبان است؟

وب‌سایت از ابتدا به زبان انگلیسی است و ما از ابتدا وارد گردشگری داخلی نشدیم، زیرا مقداری شکنندگی در این بخش وجود داشت. به این معنا که ممکن است تعداد زیادی گردشگر وارد زندگی عشایر شوند و یا مهمتر اینکه در مواجهه با آن‌ها نگاهی که به غلط در اغلب برخوردهای ما ایرانی‌ها با جامعه محلی وجود دارد را بهشان تلقین کنیم؛ منظورم این نگاه است که که بسیاری وقت‌ها جامعه شهری به غلط فکر می‌کند که عشایر و روستایی‌ها به ناچار این سبک زندگی را ادامه می‌دهند و این زندگی سخت را تحمل می‌کنند حال آنکه اگر از سمت مقابل به قضیه نگاه کنیم، سختی‌های زندگی روستایی و عشایری برای کسی که در آن فضا رشد کرده، بسیار لذت‌بخش وآسان است و این جامعه شهری است که زندگی بسیار سخت و ناسالمی دارد. بنابراین تصمیم گرفتیم که تورها را بصورت کنترل شده‌تر پیش ببریم. به همین دلیل از همان ابتدا کار را با زبان انگلیسی شروع کردیم کم‌کم زبان‌های اسپانیایی، فرانسوی و کره‌‌ای به سایت اضافه شد. کانال اصلی فروش نومدتورز وب‌سایت است، اما کانال‌های پخش و بازاریابی متعددی داریم.

امروزه کسب‌وکارهای گردشگری که با دنیای آنلاین بُر می‌خورند به‌دنبال آن هستند که با بیزینس مدل‌های سنتی متفاوت باشند تا این تفاوت‌ها به رشد کسب‌وکارشان کمک کند. زمانی‌که صحبت از تور عشایری می‌کنیم، ابزارهای مارکتینگ تور عشایری چیست، تولید محتوا این نوع گردشگری چه تفاوت‌هایی با تولید محتوای گردشگری‌های دیگر دارد. در مدت زمانی که در این حوزه کار کردید، ابزارهای مارکتینگی این نوع گردشگری که می‌توان به نمونه‌های دیگر گردشگری فرهنگی تعمیم داد، چه چیزهایی بوده؟

تجربه‌ای که ما در مدت یک سال‌ونیم تمام وقت و دو سال‌ونیم پاره‌وقت داشتیم بیشتر در حوزه مارکتینگ بود. ما در این حوزه فعالیت‌های بسیاری که ارزان‌تر و با بودجه‌مان هم‌خوانی داشت انجام دادیم. در بازه اولیه کار که پاره‌وقت کار می‌کردیم، از کار داوطلبی کمک گرفتیم. کار داوطلبی مفهومی است که در دنیا استقبال بسیاری از آن می‌شود و به‌خصوص اگر یک دلیل فرهنگی هم نیز در کنار آن وجود داشته باشد. ما یک فراخوان دادیم و در آن به این موضوع اشاره کردیم که هدف اصلی ما کمک به حفظ این سبک از زندگی است. پس از این فراخوان حدود 20 ، 30 نفر اعلام آمادگی کردند و گفتند که در وقت آزادشان بدون هیچ چشم‌داشتی حاضر به همکاری هستند. این داوطلبان کمک کردند تولید محتوا به زبان‌های مختلف انجام شود.
پس از مدتی متوجه شدیم که مدیریت و برنامه‌ریزی با کار داوطلبی کمی سخت است، بنابراین کار در سفر را که آن هم یک‌نوع کار داوطلبی است، شروع کردیم. در بهار سال 97، 4 نفر به مدت یک ماه با تیم ما همکاری کردند. طبق قرارمان هفته اول به کوچ رفتند و 3 هفته بعد به زبان‌های مختلف تولید محتوا کردند. تولید محتوای اولیه نومدتورز به کمک این 4 نفر به زبان‌های اسپانیایی، صربستانی و همچنین فرانسوی که بیشتر به‌صورت فیلم و عکس بود، آماده شد. درواقع قسمت بسیار خوبی از تولید محتوای نومدتورز در همان سال اول با استفاده از کار داوطلبی آماده شد.
یکی دیگر از کارهایی که انجام دادیم این بود که ما نمی‌توانستیم در نمایشگاه ITB آلمان شرکت کنیم. بنابراین طی فراخوانی درخواست کردیم که اگر کسی در شهر برلین می‌تواند چوقا بپوشد و بروشورهای نومدتورز را پخش کند برایش شرایط خاصی مانند تخفیف روی تور کوچ یا پرداخت مبلغی درنظر می‌گیریم. که چندین نفر به ما در این بخش کمک کردند. این اقدامات، فعالیت‌های سال اول ما بود که با دست‌ خالی، تولید محتوای اولیه و خوبی را انجام دادیم که به‌دنبال آن سال بعد توانستیم حرکت مارکتینگ قوی‌تری را پیش ببریم.
در اصل هدف نومدتورز این بود که تور کوچ را به‌عنوان یک مقصد گردشگری معرفی کند. به این معنا که کوچ خود به‌تنهایی دلیلی برای به ‌ایران آمدن توریست‌ها و گردشگران بسیاری به ایران شود نه گزینه‌ای در کنار سایر گزینه‌های گردشگری. گردشگران جوان بسیاری در دنیا به‌دنبال یک تور ماجراجویانه فرهنگی هستند که در آن پیاده‌روی و گشت‌وگذار در طبیعت هم وجود داشته باشد و تور کوچ این گزینه‌ها را به‌همراه داشت. رسیدن به این هدف کار سخت‌تری برای ما بود، بنابراین در سال دوم به افراد تولیدمحتواکننده درخواست همکاری داده و از آن‌ها کمک خواستیم که طی آن، تعدادی با ما همکاری کردند. برای نمونه به مدیر خاورمیانه وب‌سایت لونلی‌پلنت ایمیل زده و از او درخواست کردیم که برای ما تولید محتوای متنی کند. از دو فیلمبردار حرفه‌ای درخواست کردیم که به‌صورت رایگان با ما به تور کوچ بیایند و تولید محتوا ویدئویی کنند. به چند عکاس مختلف هم پیشنهاد دادیم تا با هزینه کم به تور کوچ بیایند و برایمان عکاسی کنند که نمونه‌هایی از عکس‌هایشان در وب‌سایت موجود است.

گردشگران خارجی که با نومدتورز به کوچ عشایر رفتند

در سال سوم که سال 99 است، برنامه‌های دیگری را هم با توجه به تجربه‌های این دو سال داریم. برای نمونه متوجه شدیم که لونلی‌پلنت برای مقصد ماجراجویانه دنبال‌کننده چندانی ندارد. اگر می‌خواهیم یک مقصد ماجراجویانه‌ای را به دنیا معرفی کنیم، باید به‌دنبال گردشگران ماجراجویانه‌ای که به بکرترین مکان‌های دنیا سفر و تولید محتوا می‌کنند و در صفحات مجازی دنبال‌کننده‌های بسیاری دارند -که اینفلوئنسرهای گردشگری ماجراجویانه شناخته می‌شوند- رفت. درواقع بهترین راه برای مارکتینگ این است که به‌سراغ این افراد برویم. دنبال‌کنندگان آن‌ها به‌دنبال این هستند بدانند این اینفلوئنسرها به کجاها سفر کرده و ماجراجویی می‌کنند تا همان کار را انجام دهند.
بهار امسال خانم اِوا زوبِک (Eva zu Beak) به ایران سفر می‌کند. ایشان اهل اروپا و بزرگ‌شده آمریکا است که از حدود 7 سال پیش در یک سفر به پاکستان تصمیم گرفت تا پاکستان را تبدیل به مقصد شماره اول گردشگری در دنیا کند. تاکنون با آنکه هنوز تور کوچ را تجربه نکرده و تولید محتوایی برای آن انجام نداده است، پیام‌ها و فیدبک‌های بسیاری درباره این موضوع دریافت کردیم.
در کنار روند کلی که از آن گفتم، باقی راه‌های مختلف در حوزه بازاریابی را هم امتحان کردیم. سایت را به‌عنوان ویترین فعالیتمان داشتیم. اینستاگرام، توئیتر، یوتیوب و باقی شبکه‌های اجتماعی را راه‌اندازی کردیم. حتی در فیس‌بوک تبلیغ کردیم. من بیشتر روند اصلی را توضیح دادم که راهی برای کسب‌وکارهای نوپاست. کسب‌وکارهایی که به‌دنبال رشد سریع هستند.

نومدتورز در حال حاضر وارد سال سوم فعالیتش می‌شود. در این مدت چه تعداد تور برگزار کرده و چه تعداد توریست از کدام کشورها با این تورها به سفر کوچ رفته‌اند. با کدام عشایرها و از چه مسیرهایی به سفر کوچ رفته‌اید؟

سال اول تور کوچ را با قیمت 200 یورو به مدت یک هفته برگزار کردیم. این قیمت‌گذاری برای این بود که تعدادی توریست به این سفر بیایند و پس از آشنایی با این فضا و این سفر، آن را به دیگران هم معرفی کنند. سال دوم این تور را با 500 یورو و در سال سوم مشغول به بازاریابی آن با 1000 یورو هستیم. این تور یک تور بسیار خاص و بکر است. اگر گردشگران ماجراجو آن را بشناسند از سراسر دنیا برای تجربه آن به ایران سفر می‌کنند. آن‌ها هزینه این تور را با یک تور ماجراجویانه در آمریکا مقایسه خواهند کرد. باتوجه به این موضوع ظرفیت اینکه این تور قیمت بالاتری داشته باشد نیز وجود دارد.
در سال اول 20 مشتری و سال دوم حدود ۴۰ مشتری داشتیم. تخمین ما برای سال سوم چیزی حدود 60 مشتری است. این ارقام در مورد تور کوچ پیاده همراه عشایر بود. در کنار آن، تورهای دیگر عشایری هم که توریست‌ها در آن با سبک زندگی عشایری آشنا شوند نیز داشتیم. در مجموع حدود 300 نفر را به تورهای مختلف عشایری برده‌ایم. همه این توریست‌ها، خارجی و بیشتر از کشورهای اروپایی به‌ترتیب فرانسه، هلند، اسپانیا، انگلیس، سوئیس و تعدادی هم از کشورهای استرالیا و آسیای شرقی مانند کره جنوبی، آمریکا، کانادا و… بودند.

چشم‌انداز نومدتورز چیست. وقتی که صحبت از چشم‌انداز می‌شود باید پیش‌بینی از ظرفیت مارکت و بیزینس هم نیز گفته شود. ظرفیت این نوع از گردشگری چقدر است. چه کسانی غیر از شما در این بخش فعالیت می‌کنند و اینکه 100 درصد این مارکت چقدر است؟

اگر بخواهیم درباره ظرفیت این بازار صحبت کنیم باید این‌گونه بگویم. اگر در گوگل گردشگری عشایر را به زبان انگلیسی جست‌وجو کنیم، به سمت مغولستان، مراکش و به‌طورکلی کشورهایی که در این حوزه کار کرده‌اند هدایت می‌شویم. این کشورها در این حوزه فعالیت بسیاری کرده‌ اما ظرفیت عشایر آن‌ها به ‌اندازه ایران نیست. ایران یکی از بیشترین جمعیت‌های عشایر را در دنیا دارد، اما روی گردشگری عشایر ایران چندان کار نشده است.
دو رویکرد وجود دارد تا به این ظرفیت برسیم. اینکه این بازار تا چه میزان خواهان دارد و از سوی دیگر چه تعداد عشایر داریم که می‌توانیم خدمات را به‌گونه‌ای ارائه دهیم که چندان هم توریستی نشوند. چون یکی از نکات این نوع از تورها این است که توریست به‌دنبال یک سبک زندگی بکر است، نه یک مکان توریستی‌شده.
در مغولستان سالانه حدود 200 تا 250 هزار گردشگر، توریسم عشایر را تجربه می‌کنند. ظرفیت ایران هم می‌تواند چیزی مانند این باشد. اما به‌صورت خاص‌تر که همان تور کوچ همراه عشایر که یکی از محصولات ماست، ظرفیت بیشتر از 40هزار نفر در سال را نداریم، زیرا نمی‌توان در هر کوچ بیش از ۳ نفر را با یک خانواده عشایر همراه کرد، همچنین عشایری که امروزه پیاده کوچ می‌کنند، بسیار کم هستند، چیزی حدود 10 درصد کل عشایر ایران. تعداد عشایر ایران حدود یک‌ونیم میلیون نفرند که تنها حدود 150 هزار نفر آن‌ها پیاده کوچ می‌کنند.

در اصل هدف نومدتورز این بود که تور کوچ را به‌عنوان یک مقصد گردشگری معرفی کند. به این معنا که کوچ خود به‌تنهایی دلیلی برای به ‌ایران آمدن توریست‌ها و گردشگران بسیاری به ایران شود نه گزینه‌ای در کنار سایر گزینه‌های گردشگری.

البته این تور یک تور گران است و با این تعداد گردشگر هم یک گردش مالی حدود 100 میلیون یورویی خواهد داشت. تورهای عشایری دیگر که در همه سال قابل‌اجرا هستند، می‌تواند یک بازار بزرگتری باشد. اگر ویترین‌مان را تور کوچ می‌بینیم، در کنار این ویترین می‌توانیم تورهای مختلف عشایری را داشته باشیم. تورهای عشایری، تورهایی هستند که گردشگر چند روز در کنار عشایر به‌صورت یکجانشین می‌ماند و با سبک زندگی آن‌ها آشنا می‌شود و در کنارشان چوپانی، نان پختن و… را یاد می‌گیرد. برنامه و هدفی که ما برای خودمان در نومدتورز نوشتیم، کمک به حفظ خرده‌فرهنگ‌ها با ابزار گردشگری است. ما در کنار نومدتورز فعالیت‌های جدیدی را آغاز کردیم که فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها را معرفی کنیم. البته همان طور که به آن اشاره کردم، می‌خواهیم یکی از پلتفرم‌های گردشگری عشایر کشور باشیم.

زمانی‌که ما تور کوچ را در ایران شروع کردیم، هیچ توری با این مدل در کشور وجود نداشت، اما انواع دیگری از تورهای عشایری برگزار می‌شد. برای نمونه عباس برزگر یک نوع تور عشایری برگزار می‌کند که در آن روح زندگی عشایری جریان ندارد، اما مخاطب بسیاری دارد. درواقع او یک هتل عشایری تاسیس کرده است، مکانی که می‌توانید در آن اقامت و با زندگی عشایر تا حدی آشنا شوید. این نوع فعالیت هم بسیار ارزشمند است، اما باعث حفظ زندگی عشایری نخواهد شد.
یک مدلی از این تورهای گردشگری که در آن می‌توان زندگی عشایری را تجربه کرد، زندگی با خانواده‌های عشایری است. در این مدل چون مسئولیت آن برعهده خانواده عشایری است، ظرفیت پذیرش تعداد زیاد گردشگر را ندارد، بنابراین قابلیت توسعه هم ندارد. چراکه با توسعه آن‌، به سمت نمایشی شدن پیش خواهد رفت و اصالت زندگی عشایری از بین خواهد رفت. در مدل فعالیت ما تاکنون حدود 100 خانواده با ما همکاری می‌کنند. این تعداد می‌تواند بیشتر هم شود، زیرا ما 100 هزار خانواده عشایر در کشور داریم.

محمد ملکشاهی بنیانگذار نومدتورز : گر در گوگل گردشگری عشایر را به زبان انگلیسی جست‌وجو کنیم، به سمت مغولستان، مراکش و به‌طورکلی کشورهایی که در این حوزه کار کرده‌اند هدایت می‌شویم.

گردشگری کوچ چقدر ظرفیت دارد که با استفاده از دیجیتال‌مارکتینگ بزرگ شود. شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که گردشگری یک ابزار برای توسعه پایدار و حفظ خرده‌فرهنگ‌هاست. برایمان از این ظرفیت بگویید.

این ظرفیت بیشتر از سمت عرضه محدود است. همان طور که گفتم حدود 100 هزار خانواده عشایر هستند که به‌صورت پیاده کوچ می‌کنند. بنابراین محدودیت از سوی عرضه‌کننده است که همان خانواده‌های عشایر هستند. تقاضا‌کننده می‌تواند حدود 40 هزار نفر باشد. چون تقاضا زیاد است قیمت این تور را می‌توان بیشتر کرد. با توجه به آماری که از گردشگری عشایر مغولستان وجود دارد، آمار تور کوچ می‌تواند ظرفیت بیشتری داشته باشد. البته کار و فعالیت بسیار می‌خواهد. اگر مغولستان در هر سال 250 هزار گردشگر را در این بخش جذب می‌کند، فعالیت بسیاری در این بخش انجام داده است. برای نمونه، هر ساله جشنواره‌ای در این کشور برگزار می‌شود که سبک زندگی عشایر و مسابقاتی بین آن‌ها مانند بزکشی و… را به نمایش می‌گذارد. درواقع آن‌ها با این‌گونه فعالیت‌ها زندگی عشایری خودشان را به جهان معرفی می‌کنند.

این موضوع به برندسازی باز می‌گردد. یعنی ما باید یک برند گردشگری عشایری در ایران بسازیم. این درحالی است که چنین برندی وجود ندارد. همیشه به عشایر و زندگی عشایری اعتماد به‌نفس پایینی را تزریق کرده‌ایم و برای مردم از زندگی عشایری یک شکلی از زندگی بدوی تعریف کرده‌ایم که قرار است به‌زودی تغییر کند. اما به نظر می‌رسد گردشگری عشایری می‌تواند این نگاه مخرب را تغییر دهد.

گردشگری یکی از حلقه‌های این زنجیره است. قطعا باید در حوزه آموزش و پرورش عشایر، بهداشت و درمان و… کارهایی انجام شود که تاکنون کاری نشده یا کم انجام شده است. تاکنون حرف بر این بوده که یک شهرک عشایری بسازیم و عشایر را یکجانشین کنیم. این قبیل سخنان باعث شده آن‌ها احساس کنند که یک زندگی بدوی دارند که در آینده دیگر قرار نیست ادامه یابد. اما مدلی که ما پیش گرفتیم این است که این زندگی را می‌توان ادامه داد، اما با رفاه بیشتر.
برندسازی که درباره آن صحبت می‌کنیم فعالیت در همه شاخه‌هاست، نه‌تنها در حوزه گردشگری. اگر معلم عشایری اهمیتی به آموزش کودکان ندهد و گردشگر متوجه این موضوع شود، به باقی گردشگران می‌گوید که نباید به این تور رفت، زیرا باعث گردشگری فقر خواهد شد. درواقع بیشتر پیامد منفی خواهد داشت. باید در کنار اینکه به برندسازی گردشگری عشایر ایران فکر می‌کنیم به حوزه‌های دیگر زندگی و فرهنگ عشایری هم کمک کنیم تا این توسعه در همه جنبه‌ها اتفاق بیفتد.

فرمول خاص سهامدارن نومدتورز
در ابتدای کار من و چند تن از دوستانم که همه در پژوهشکده مشغول بودیم، با هم به سفر کوچ رفتیم. سفری که آغازگر این دغدغه بود و عصرها پس از کار به آن می‌پرداختیم. ما یک گروه تلگرامی داشتیم که پس از یک سال به 15 نفر رسید.‌ اما از وقتی که تصمیم گرفتیم کار را جدی کنیم، از پژوهشکده بیرون آمدم و همراه یک نفر که در حوزه مارکتینگ و تولید محتوا استخدام کردم کار را جلو برده و کم‌کم کمپین جمع‌سپاری را اجرا کردیم. این‌گونه که در ابتدا پروژه را در سایت کیک استارتر معرفی کردیم که در آن افراد می‌توانستند صنایع دستی عشایری یا حتی برای آینده، تور کوچ را پیش‌خرید و کمکی به این بیزینس کنند. در آنجا چیزی حدود 4 هزار دلار جمع‌آوری کرده و این اندوخته‌ای شد تا تیم را بزرگ‌تر کنیم، بنابراین یک نفر برای سایت و یک نفر دیگر برای تولید محتوا به تیم اضافه شدند. اصل کار ما تولید محتواست، زیرا زمانی که می‌خواهیم مقصدی را به جهان معرفی کنیم، باید برای آن به اشکال مختلف تولید محتوا کنیم. اکنون 15 نفر هستیم که معادل ده نفر تمام‌وقت کار می‌کنیم.

امروزه در دنیا گردشگری پایدار یک ترند است و گردشگران ترجیح می‌دهند که به سفرهایی بروند که دچار استرس نشوند. برای بسیاری از گردشگران اهمیت بسیار دارد که با دوچرخه یا قطار به آرامی سفر کنند و به محیط‌زیست آسیب نزنند

از ابتدا قانونی را برای نومدتورز گذاشتیم، به این صورت هرکسی که مقدار زمانی برای پروژه وقت گذاشته است اما در برابر آن هزینه‌ای دریافت نکرده، یکی از بنیان‌گذاران تیم است. اما به‌شرط آنکه مقدار آن از 5 درصد کل زمانی‌که همه گذاشته‌اند بیشتر باشد. اگر کمتر باشد، پس از آنکه نومدتورز به جایگاهی رسید، زحماتش به‌صورت مادی جبران خواهد شد و اگر هم بیشتر باشد بنیانگذار و سهامدار خواهد بود. در حال حاضر نومدتورز طبق این تعریف 4 بنیانگذار و سهامدار شامل من، سارا شکوهی‌نیا، محمدرضا کلاهیان و سیدکمال میرنظامی است.داستان پیوستن سارا شکوهی‌نیا این‌گونه بود که در سال دوم بین دو کوچ ایمیلی را که رزومه یک شخص علاقه‌مند به این کار بود، دیدم. با او تماس گرفتم و به او گفتم که آخرین تور کوچ امسال امشب شروع می‌شود و اگر دوست دارد، همکاری کند با ما به این تور بیاید تا تولید محتوا کند. او همان شب به ما پیوست و در تور یک هفته‌ای کوچ شرکت کرد. تور کوچ، یک تور خیلی خاص و پیچیده‌ای است. این‌گونه که یک هفته به مکانی می‌روید که هیچ آنتن موبایلی نداشته و هیچ‌کس هم خبری از شما ندارد. محمدرضا کلاهیان که تورگردان یکی از تورهای مجموعه بود. پس از مدتی به کار علاقه‌مند و ماندگار شد. و اقای کمال الدین میرنظامی که سابقه کار در حوزه توسعه منطقه‌ای دارد و از همکاران من در پژوهشکده سیاستگذاری بود، از همان اوایل پروژه بعنوان مشاور به پیشبرد امور کمک می‌کرد، و از سه ماه پیش بصورت جدی تری به تیم پیوسته و مدیریت تیم را برعهده گرفته است تا سازوکارها و مدیریت سازمانی را برقرار سازد و کم‌کم از یک تیم استارتاپی به یک شرکت پایدارتر تبدیل شویم.

شرکت در جشنواره‌ها، ایونت‌ها، حضور در نمایشگاه‌ها و… در برندسازی گردشگری اهمیت بسیاری دارد. به‌نظر تو برای گردشگری کوچ چه کاری می‌توان انجام داد که پرچم آن بالاتر رود. ما چه کار می‌توانیم کنیم که این برند شکل گیرد؟

مغولستان گردشگری کوچ ندارد و به‌نوعی تقریبا ایران دارای این نوع از گردشگری عشایری است، بنابراین می‌توان با کار روی این قسمت این برند را تنها برای ایران ساخت. اگر این کار انجام شود، همه درآمد آن به ایران بازمی‌گردد. بنابراین سرمایه‌گذاری روی این کار توجیه بسیاری دارد. کوچ می‌تواند یک فستیوال باشد که افراد روی آن کار و تولیدمحتوا کنند. ما در حد توان خودمان این کار را انجام داده‌ایم. در حال حاضر حدود 10 تا 15 نشریه بین‌المللی گزارش‌هایی از تور کوچ منتشر کرده‌اند. اما این کار در حد توان استارتاپی ما بوده است و اگر بخواهیم برندینگ ملی این کار را انجام دهیم کارهای بزرگی را می‌توان انجام داد.

مانند برگزاری جشنواره کوچ یا تولید محتوای وسیع‌تر. قسمت اصلی برای برندینگ تولید محتوا در این حوزه است، البته انتشار این محتوا هم بسیار مهم است. برای نمونه اگر تولید کننده محتوا نشنال‌جئوگرافیک باشد، به‌راحتی محتوای تولید شده نیز در ابعاد بین‌المللی پخش خواهد شد. حال اگر شخصی یا تیمی یک محتوا باکیفیت‌تر از نشنال‌جئوگرافیک تولید کند و نتواند آن را منتشر کند، محتوا روی دست تولیدکننده خواهد ماند. این‌گونه فعالیت‌ها نتیجه دارد. برای همین ما سراغ لونلی‌پلنت رفتیم و فعالیت‌هایی را در این بخش انجام دادیم. اما چندان موفق نبود، زیرا مخاطب لونلی‌پلنت، مخاطبی است که به‌دنبال تور لوکس است نه یک تور فرهنگی یا ماجراجویانه.

مشابه موفق بیزینس نومدتورز در دنیا کدام بیزینس است؟

در حوزه گردشگری عشایر بیزینس موفقی نمی‌شناسم. اما جی‌ادونچرز، یک مرجع معتبر تورهای خاص و بکر است. تورهایی که مدل پیدایش آن این‌گونه بوده که دو نفر در یک منطقه خاص گردشگری کرده و با محلی‌های آن منطقه زندگی کرده‌اند. این شرکت سالانه حدود 200 هزار گردشگر دارد.

گردشگری ابزاری برای توسعه پایدار است. به نظر تو به‌عنوان یک فعال گردشگری و پژوهشگر که سال‌ها در حوزه زندگی روستایی پژوهش کرده، چه حوزه‌های دیگری وجود دارد که گردشگری می‌تواند در کنار آن‌ها قرار گیرد تا خرده‌فرهنگ‌های آن‌ها حفظ شود و در کنارش هم جانی به رفاه آن جوامع تزریق شود؟

یک مدل می‌تواند، مدل استارتاپ کشمون باشد که در حوزه فروش محصول باکیفیت روستایی فعالیت می‌کند. این محصول شامل هر نوع تولید روستایی می‌شود که داستانی پشت آن است. برای نمونه مشتری از طریق پلتفرم یک قالی را از دختری در یک روستا می‌خرد. مشتری می‌تواند برای خرید حضوری به آن روستا رفته و در کنار سیاحت، قالی هم بخرد. درواقع در کنار گردشگری که قسمت دوم این ماجراست، فروش صنایع‌دستی و محصولات داستان‌دار، ارگانیک و طبیعی نیز اتفاق خواهد افتاد.
مدل‌های دیگری در گردشگری وجود دارد. برای نمونه روستای بکری با نام «خویه» در میان کوهستان و میان راه عشایر وجود دارد. از تهران حدود 13 ساعت طول می‌کشد که نزدیک این روستا برسید. سپس از طریق یک جاده خاکی حدود 6 ساعت باید با یک ماشین آفروید رفت تا به روستا رسید، اما چون میان راه کوچ بوده همیشه رونق داشته است و اکنون به‌دلیل آنکه کوچ کمتر شده است، از رونق آن هم کم شده است. مردم این روستا از گذشته کشاورزی می‌کردند و زمانی‌که کوچ از آنجا عبور می‌کرد، محصولاتشان را به عشایر می‌فروختند. با توجه به موقیعت این روستا، مواد شیمیایی در این روستا وجود ندارد، بنابراین این روستا می‌تواند یک روستای ارگانیک باشد و به‌جای اینکه توریست در مدت زمان یک هفته همه شهرهای ایران را بگردد، می‌تواند یک هفته در آن روستا زندگی کند.
یکسری افراد مسن به‌دنبال تجربه‌های این‌چنینی هستند که به آن دیجیتال دیتاکس(digital detox) می‌گویند. به این معنا که یک هفته به جایی سفر کنیم که هیچ خدمت دیجیتالی و اینترنت در آنجا وجود نداشته باشد. روستاهای این چنینی می‌توانند ظرفیتی برای این‌گونه گردشگری‌ها در ایران باشند. تورهای دوچرخه‌سواری، به‌خصوص دوچرخه‌سواری کوهستانی که در جاده خاکی‌های اطراف کوهستان‌ها می‌توان به آن پرداخت. من ایده‌ای در این مورد داشتم و به آن فکر می‌کردم. در ایران یکسری جاده‌های قاچاق داریم که میانبرهایی برای موتور است. اکنون که دیگر قاچاق انجام نمی‌شود از این جاده‌ها می‌توان برای تورهای دوچرخه‌سواری استفاده کرد.

به اینستاگرام آگرد بپیوندید

ایران کشور چهار فصلی است و می‌توانیم گردشگری را در آن رونق دهیم که البته منظور بیشتر گردشگری روستایی است. چون ظرفیت بالقوه‌ای در این بخش وجود دارد. رونق گردشگری روستایی باعث می‌شود که توریست مدت زمان بیشتری در ایران بماند که قطعا بیشتر هم هزینه خواهد کرد. امروزه در دنیا گردشگری پایدار یک ترند است و گردشگران ترجیح می‌دهند که به سفرهایی بروند که دچار استرس نشوند. برای بسیاری از گردشگران اهمیت بسیار دارد که با دوچرخه یا قطار به آرامی سفر کنند و به محیط‌زیست آسیب نزنند. ما می‌توانیم در ایران در این حوزه از گردشگری با جدیت بیشتری کار کنیم.

ابزارهای آنلاین امکان دیجیتال مارکتینگ گسترده و دسترسی به بازارهایی که هنوز به آن‌ها دسترسی پیدا نکردیم را به کسب‌وکارهای گردشگری می‌دهند. اگر قرار باشد یک اکوسیستم آنلاین گردشگری داشته باشیم جای چه بازیگرانی در آن خالی است و کسب‌وکارهای این حوزه چه قدم‌هایی را باید درآن بردارند.

دولت باید بسترسازی و کمک کند تا این‌گونه اکوسیستم‌ها شکل گیرد اما خودش نباید در آن تصدی‌گری کند. اخیرا شنیده‌ایم که دولت می‌خواهد با کمک گروهی پلتفرم گردشگری ایران را پیاده‌سازی کند. این قبیل فعالیت‌ها، کار دولت نیست. این‌گونه ایده‌ها محکوم به شکست هستند، زیرا از ابتدا نباید یک محصول بزرگ خلق کرد بلکه باید کوچک باشند و کم‌کم بزرگ شوند و در حین بزرگ‌شدن، تجربه‌های مختلفی کسب کنند و یاد بگیرند. کارهای بسیاری می‌توان انجام داد که مهم‌ترین آن، تولید محتواست. زمانی که یک تیم می‌خواهد دیجیتال‌مارکتینگ انجام دهد باید محتوا داشته باشد. بدون محتوا نمی‌توان مارکتینگ انجام داد. باید محتوای خوب و باکیفیت تولید و آن را به‌درستی منتشر کرد. یک راه بسیار خوب دیگری که وجود دارد استفاده از اینفلوئنسرهایی است که تولید محتوای باکیفیت انجام می‌دهند. آن‌ها مخاطب‌هایی دارند که به‌دنبال این‌گونه محتواها هستند. اگر دولت می‌خواهد به گردشگری کمک کند، بهتر است در این راه قدمی بردارد. این‌گونه که اگر کسی توانست یک اینفلوئنسر را به ایران بیاورد و در این راه تولید محتوای خوبی صورت گرفت، کمک مالی و… به او بشود.

در روزهای بد گردشگری هستیم. تو در گذشته گردشگری نفس کشیده‌ای. امروزه کسانی که به‌تازگی وارد گردشگری می‌شوند، در یک ناامیدی به‌سر می‌برند. چه پیامی برای آن‌ها داری و فکر می‌کنی این فضا چگونه به وضعیت سابق خود باز خواهد گشت؟

همیشه باید امیدوار بود. یکی از راه‌های برون‌رفت از مشکلات کشور، رونق حوزه گردشگری است. در علم اقتصاد می‌گویند گردشگری پرکارترین صنعت دنیاست. به این معنا که برای رشد آن نیاز به نیروی انسانی و سرمایه‌گذاری است که در ایران نیروی انسانی زیاد است، اما در این حوزه سرمایه‌گذاری نمی‌شود، ممکن است برای بازگشت به شرایط اولیه مدت زمان بیشتری صرف شود، اما ایران در گردشگری ظرفیت بسیار خوبی دارد و راهی هم به‌جز این ندارد.
ما بیشتر با توریست‌های ماجراجو در ارتباط هستیم که حواشی رخ داده کشورها چندان برایشان اهمیت ندارد. حتی اکنون هم می‌گویند کرونا برای ما اهمیتی ندارد. گردشگر‌های ماجراجویانه این مزیت را دارند که هیچ موضوع سیاسی روی آن تاثیر نمی‌گذارد. این‌گونه افراد مطالعه بالایی دارند و می‌گویند پشت رسانه‌های غربی که ایران‌هراسی ایجاد می‌کنند، موارد دیگری است و این اطلاعات درست نیست.

این بیماری هم دیر یا زود از بین می‌رود و فضای گردشگری کشور نیز بازسازی می‌شود. بعد از اینکه گرفتار بحران کرونا شدیم تورها تعلیق شدند اما همت ما نه. ما خودمان را فقط یه آژانس گردشگری نمی‌دانیم بلکه هدفمان این است که برای تسهیل توسعه در جوامع عشایری که حلقه‌های مفقوده زیادی دارد، اقدامات اساسی انجام دهیم. تاکیدمان بر توان‌افزایی عشایر است. یکی از کارهایی که در همین انجام داده‌ایم، فراهم کردن زمینه و بستر فروش محصولات عشایری است. با دوستانمان که همراهشان زندگی و کوچ کرده‌ بودیم، صحبت کردیم و فروشگاه عشایری نومد مارکت متولد شد که خوشبختانه در همین مدت کم بیش از صدوپنجاه سفارش را تحویل مشتری‌هایمان داده‌ایم.
هر کدام از محصولات عشایری داستانی هم در خود دارد. این داستان‌ها به مخاطب کمک می‌کند که درک بهتری از زندگی خانوارهای عشایری پیدا کند و گویی با آن‌ها سفر و زندگی می‌کند. ما در این پلتفرم فرآیندهایی طراحی کرده‌ایم خریداران با خانوارهای عشایری که محصولاتشان را خریداری می‌کنند ارتباط بهتری برقرار کنند و در آشفته بازاری که همه ادعای فروش محصولات ارگانیک می‌کنند، خیالشان از بابت کیفیت محصولات راحت باشد. حتی این قابلیت را دارد که با گشایش اوضاع گردشگری در سفرهای زندگی همراه با آن‌ها در مسیر کوچ همسفر شوند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین خبرها

شبکه های اجتماعی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

تبلیغات

خبرنامه

برای اشتراک رایگان خبرنامه آگردایمیل خود را وارد کنید:

مطالب مرتبط

آکادمی آگرد

هرآنچه برای راه اندازی کسب و کار گردشگری می‌خواهید
دیدنی های مسکو
رپورتاژ

یک رویداد شهری بزرگ در مسکو آغاز به کار کرد . از تماشای فیلم، بازی‌های اسنوبورد، غذاهای لذیذ و جدید تا راز و رمز زندگی طولانی‌تر؛

تفاوت بلیط چارتر و اکونومی
استارتاپ های گردشگری

خرید بلیط هواپیما یکی از مهمترین اقداماتی است که قبل از سفر باید انجام داد. اما انتخاب بین بلیط های چارتر و سیستمی ممکن است

استارتاپ های گردشگری

ایل باصری، یک ایل قدیمی با آداب‌ورسوم و ویژگی‌های منحصربه‌فرد است که برای بسیاری از افراد شناخته‌شده نیست. این ایل در شهر پاسارگاد در استان