مسافران و گردشگران به دنبال راهی برای پربار کردن و غنیسازی زندگی خود میگردند. این یک تغییر بزرگ است و آژانسها و تورلیدرها و بازاریابها و کل صنعت گردشگری باید به راهکارهای دیگری متوسل شوند. در جهان به شدت سریع و در حال تغییر گردشگران خدمات و سرویسهایی میخواهند که احساسات بهتری به آنها بدهد. مواردی مانند کلاسهای آشپزی، سوار شدن بر وسایل نقلیه بومی، پیادهروی به مناطق دور افتاده، شنا کردن با کوسهها، شرکت در فعالیتهای مزرعه و باغداری، ساختن ابزار و صنایع دستی و… . اینها تجربههای جدیدی هستند که گردشگران را به سمت خود میکشاند و صنعت گردشگری را به سمت رونق بیشتر. فعالیتهایی که گردشگری تجربی یا گردشگری تجربه گرا نام گرفتهاند و مبتنی است بر احترام به تمایلات درونی گردشگران و امروزه هم بیش از هر زمان دیگری از آن صحبت میشود.
گردشگری تجربه گرا چیست؟
تعاریف مربوط به گردشگری تجربه گرا (Experience Tourism) آنقدر فراوان و متنوعند که بیشتر به آشفتگی مفهومی دامن زده است. بعضی مواقع به عنوان یک فرآیند پیچیده روانشناختی تعریف میشود و گاه به عنوان یک واقعه زنده و در بعضی مواقع به عنوان یک تمرین هویت سازی. گاهی نیز گفتوگویی درباره اعتقادات و عادات افراد است و در پارهای مواقع عمل برای تحولسازی درونی و در مواقعی هم به عنوان جستجوی خوشبختی یا بهزیستی. اینها تعریفی است که صاحبنظران از گردشگری تجربهگرا دادهاند. اما به طور کلی گردشگری تجربه گرا مجموعه فعالیتهایی است که افراد در آن متناسب با شرایط و خواستها و روحیات و باورهای شخصی خود درگیر مکانهای دلپذیر و به یاد ماندنی میشوند. این نوع گردشگری به گردشگر این امکان را میدهد تا تجارب سفر خود را به گونهای که طیف گستردهای از نیازهای شخصیاش را برآورده کند، بسازد. از لذت تا جستجوی معنی؛ از گردشگری هوشمند در برنامههای میراث فرهنگی تا تجربه گردشگری در عصر تکنولوژیک. با اینکه تعریف گردشگری تجربه گرا به سادگی ممکن نیست اما آنقدر بدیهی و اساسی است که باید همه زنجیرههای تامین صنعت گردشگری با آن آشنا باشند
برای اینکه توضیح دهیم گردشگری تجربه یا گردشگری تجربه گرا چیست، یک مثال ساده میزنیم. هنگامی که کفپوشهای آشپزخانهتان را عوض میکنید، از نظر اقتصادی نمیتوانید فراموش کنید کاشیهایهایی که خریداری و نصب کردهاید، چقدر گران تمام شده است. در حالت معمول باید حساب و کتاب کنید اما وقتی به مزایا و تجربیات که آشپرخانه جدید به شما میدهد، علاقمند باشد، موضوع فرق میکند. شما یک آشپزخانه زیبای جدید دارید که هر روز صبح هنگام صرف صبحانه احساس خوبی به شما میدهد. شما آشپزخانهای دارید که اکنون با افتخار میتوانید به خانواده و دوستان خود نشان دهید. اصولاً شما برای آشپرخانه از این رو هزینه کردهاید که زندگی شما را بهتر میکند.
ایده مرکزی گردشگری تجربهگرا این است باید چیزی «در آنجا» (مقصد) وجود داشته باشد که در «فضای زندگی» معمولی یافت نمیشود. بنابراین گردشگری تجربهگرا در هر موقعیت توریستی و در هر لحظه ممکن است رخ دهد. به عنوان مثال توضیح میدهد که فشار دادن قفل چوبی عجیب و غریب دری یک مهمانخانه سنتی در کرمان چه احساسی را به او میدهد. در واقع گردشگری تجربه به تمام اقدامات و برنامههایی اشاره دارد که بر جوانب رفتاری و نگرشی گردشگر اثر میگذارند به طوری که موجب یادآوری خاطرات ارزشمند تجربه سفر و حتی تقویت این خاطرت در آینده میشود و چه بسا دوباره به آنها فراخوانده شود. یعنی ترکیبی از ویژگیهای فیزیکی و ملموس و سنجشپذیر و ویژگیهای ناملموس در طول سفر که تجربهای یونیک و همراه با رضایت را در افراد ایجاد و مقصد گردشگری را برای آنها جذاب میکند.
به زبان سادهتر منظور از تجربه گردشگر، تعاملی است که گردشگر در هنگام استفاده از کالاها و خدمات مقاصد گردشگری دارد. این کالاها و خدمات به صورت امکانات استراحت، تغذیه، حمل و نقل، خرید صنایع دستی و سوغاتی و همچنین خوشگذرانی و بازدید از جاذبههای گردشگری است. بنابراین تجربه گردشگر را میتوان به مجموعه تجارب او در موقعیتهای مختلف در مقصد گردشگری تعمیم داد.
اجزای گردشگری تجربه گرا
هر چند در ابتدا تجربه گردشگر به عنوان مفهومی تکبعدی مفهومسازی میشد، امروزه همگان به اهمیت آن پی برده و از آن به سازهای شامل ابعاد پیچیده روانشناختی، اجتماعی و شناختی نام برده میشود. برخی دیگر حتی آن را مفهومی سه بعدی میدانند که شامل یادگیری، لذت و رهایی از زندگی روزمره است. منظور از یادگیری این است که گردشگر با تجربهای که از طریق سفر به یک مقصد گردشگری به دست میآورد، میتواند مطالب جدیدی درباره آن مقصد بیاموزد یا دانش خود را افزایش دهد. تجربه لذت نیز اشاره به حالت و موقعیتی دارد که افراد با سفر کردن به مقاصد دیگر فرصت لذت بردن از ویژگیها و خصوصیات خاص آن را نصیب خود میکنند. رهایی از زندگی روزمره نیز موقعیتی است که گردشگر از آن طریق از زندگی روزمره و محدودیتهای آن رها میشود. به عبارت دیگر برای گردشگری تجربه باید ۴ بعد مختلف تجربه حسی، تجربه عاطفی، تجربه فکری و تجربه رفتاری را در نظر گرفت.
تجربه حسی همان تجربه واقعی گردشگر در مقصد است که از طریق حواس پنجگانه به دست میآید. مانند موارد زیر که از طریق تجربه حسی درک میشود:
- شلوغ یا خلوت بودن مقصد گردشگری؛
- طعم غذاهای صرف شده؛
- زیبایی ظاهری و چشمنوازی؛ گرمی یا سردی هوا و…
تجربه عاطفی اشاره دارد به احساسات و عواطف گردشگر در مقصد. سه مثال در این زمینه:
- سبک معماری اقامتگاه؛
- خوشایند بودن خرید از بازارهای محلی؛
- احساس راحتی در زمان استفاده از وسایل نقلیه
در تجربه رفتاری اشاره به فعالیتهای عملی گردشگر در مقصد میشود. بازدید از اماکن و آثار تاریخی و اقلیمها و جاذبههای طبیعی بخشی از تجربه رفتاری گردشگر محسوب میشوند.
منظور از تجربه فکری نیز میزان درگیریهای ذهنی گردشگر با آنچه در مقصد تجربه میکند و اینکه آیا دیدگاه مثبتی درباره زمانی که در مقصد گذرانده دارد یا خیر. آیا محصولات و خدماتی که دریافت میکنذ متناسب با هزینهای که از جیب پرداخته هست؛ آیا عوامل و کارکنان به اندازه کافی در جهت آسایش و آرامش او اقدام میکنند و…
عوامل تاثیرگذار بر گردشگری تجربه گرا
تجربه کردن گردشگری مفید و خاطرهانگیز به عوامل زیادی بستگی دارد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
- مناسب بودن برنامه سفر و اقامت؛
- پیشزمینههای فرهنگی؛
- ریسکپذیری مقصد گردشگری؛
- کیفیت کالاها و خدمات ارائه شده در مقصد؛
زمانی که از تجربه گردشگری صحبت میشود، منظور این است که تا چه اندازه مقصد گردشگری موجب ایجاد احساسات مفید و خاطرات ارشمند در فرد میشود. بسیاری ادعا میکنند، در گردشگری تجربه گرا مقاصدی که انتخاب میشوند الزاما باید دارای ویژگیهایی باشد که بر جوانب رفتاری و نگرشی گردشگران اثر گذاشته و او را در آینده نیز به این مقاصد بکشاند.
در واقع در گردشگری تجربه گرا تاکید بیشتر ویژگیهای انتزاعی تاکید میشود و این فراتر از خرید کالاها و خدمات یا بازدید از منطقه یا جاذبهای خاص است. رضایتآفرینی، همخوانی تصویر ذهنی با آنچه که گردشگر تجربه میکند، وفاداری به ترجیحات و گزینشهای مسافران همگی مواردیاند که باعث میشوند گردشگران با کالاها و خدماتی که عرضه میشود، تعامل برقرار کنند.
پیشنیازهای گردشگری تجربه گرا
اولین و مهمترین پیشنیاز گردشگری تجربه، مقصد است که امروزه در پیوند با رسانهها و شبکههای دیجیتال به طور فزایندهای اهمیت یافته است. حتی تا مدتها بعد از پایان سفر و گردشگری به واسطه همین رسانهها و به اشتراک گذاشتن تجربه سفر، ممکن است در برداشت گردشگر از مقصد تغییر به وجود آید.
علاوه بر این برای اینکه تجربه توریستی شکل بگیرد باید فرد با جهان دیگری (یک مکان مسکونی یا تفریحی یا تاریخی) پیوند یابد. اولی که مایل است در چارچوب یک رابطه توریستی با دومی ارتباط برقرار کند. بنابراین در تجربه گردشگری دو عملیات شناختی متمایز و مکمل باید انجام شود. ابتدا توریست باید میان خود و جهان پیرامون تمایز و گسیختگی ایجاد کند و یک عامل بیرونی شناخته شود تا «مستحق سفر» باشد و در مرحله دوم نیز درونی شدن است. گردشگر باید این ایده را بپذیرد که در جهان متفاوتی زندگی میکند و در نتیجه میتواند در چارچوب یک عمل توریستی تجربهای نو برای خود بسازد.
در عین حال تجربه گردشگری به شکل از پیش تعیین شده وجود خارجی ندارد و به وضوح زمانی به وجود میآید که گردشگر به تمرین آن میپردازد. نتایج تحقیقات نیز نشان میدهد بر خلاف تصور عمومی که گردشگری تجربه را شکلی از مصرف و تجربهای مصنوعی در نظر میگیرند، اصالت تجربه توریستی امری کاملا مقیاسپذیر است و مقاصد گردشگری باید کاملا مراقب خدمات و محصولاتی که در قالب گردشگری تجربه عرضه میکنند، باشند. چرا که از نظر پژوهشگران تجربیات غیرمجاز در یک موقعیت توریستی منطقی نیست. به عبارت دیگر با وجود آنکه پیشنهادهایی که در گردشگری تجربه گرا میشود، به خودی خود برای گردشگران اهمیت دارند، آنچه اعتبار بیشتری دارد تجربهای است که فرد از سر میگذراند و آنچه به طور واقعی تجربه میشود تا رضایتمندیشان حاصل شود.
متغیرهای اصلی گردشگری تجربه گرا
در دستهبندیهای مرسوم گردشگری، گردشگری تجربه گرا با اینکه نسبتا جدید است، مدتهاست به انتخاب اول توریستها بدل شده است. بنابراین سرمایهگذاری بر این سبک نوین گردشگری برای موفقیت در کسب و کارهای حوزه گردشگری نیز بسیار مهم است این موقعیتها را تصور کنید: ممکن است شخصی به تنهایی یا با خانواده یا دوستان و آشنایان، خانه خود را به دلایل فرهنگی ترک کند و قصد کند از نزدیک با میراث معنوی یک قوم و آیین آشنا شود یا در جستوجوی هویتی جدید باشد یا اینکه بخواهد به سبک بومیان سواحل کارائیب استراحت کند یا اینکه اوقات خود را در مزرعهای بگذراند یا در شهر قایقرانی کند یا در اسپاها اندکی از روزمرگی رهایی یابد و… .
اولین ویژگی مشترک در همه این موقعیتهای توریستی این است که افراد در پی کسب تجربههای جدید هستند و فرایندی تعاملی بین گردشگر و «فضای» مقصد شکل میگیرد. گردشگران نیز از طریق به شیوههای محلی خود را در موقعیتهای متفاوت از روال معمول زندگی خود و مشترک با فضایی که در آن حضور مییابند (مقصد گردشگری) قرار میدهند. در منطق گردشگری تجربه گرا این فضا را میتوان پیوسته بزرگ و گستردهتر کرد و هر نوع پدیده فیزیکی و حسی را در درون آن جا داد. تا جایی که گردشگر خود را بخشی از معماری فضای مقصد تصور میکند. موقعیتی شبیه به رفتن به یک موزه. زمانی که افراد به موزه میروند، گویی میخواهند جزئی از فضا و قلمروئی باشند که نظارهگر آن هستند.
متغیر دوم در درک تجربه گردشگری، «زمان» است. تجربه گردشگری زمانی اتفاق میافتد که فرد فضای دیگری را تجربه میکند و در لحظهای معین به تجربهای جدید دست میزند. بنابراین تجربه گردشگری یک لحظه اختصاصی خارج از زندگی روزمره است که در آن گردشگر به فعالیتهایی دست میزند که در دوره عادی و روزمره زندگی انجام نمیدهد. برای توصیف این موقعیت میتوان آن را به حالتی تشبیه کرد که قوانین اقتصادی و اجتماعی معمول به صورت موقت به حالت تعلیق درمیآیند. جنبه دیگر از متغیر زمانی، دراماتورژی یا زمان سفر است. زمان اقامت در تجربه گردشگری مهم است، از این نظر، گردشگری تجربه گرا قبل از سفر آغاز میشود و تا پس از آن نیز ادامه مییابد. در حقیقت از پیشبینی تا آمادهسازی وسایل سفر و مستندسازی جزء متغیر زمانی محسوب میشوند. از بعد زمان، گردشگری تجربه، نوعی افق انتظار از تجربه پیشآینده است.
سرانجام ، متغیر سوم «جامعهپذیری» است. از این رو همه نوع تعاملاتی که بین گردشگران از یک طرف و میزبان و دیگران در طرف دیگر اتفاق میافتد، به عنوان یک تجربه پیکربندی محسوب میشوند. بنابراین این نوع گردشگری، مشحون از تجربه حسی و فیزیکی است که از تعامل میان گردشگر و مقصد گردشگری برقرار میشود. نکتهای که در این نوع گردشگری نباید از نظر پنهان بماند، زمانمند نبودن تجربه گردشگری است. یعنی اینگونه نیست که گردشگری تجربی صرفا محدود به تعامل در مواقع خاصی مثل خرید محصول یا در طول سفر و اقامت باشد بلکه آنچه در این نوع گردشگری اهمیت بهسزایی دارد ممتد بودن تعامل میان سه گردشگر، مقصد، و کارگزاران دیگر (شرکتها و آژانسها و هتلها و اقامتگاهها و… ) است و از دوره قبل از سفر شروع میشود و تا بعد از آن را نیز دربرمیگیرد.
نکتهای که باید بر آن تاکید کرد این است که تجربه گردشگری و بیشتر تجربهای ذهنی است و بنابراین مشاهده آن دشوار است. حتی اگر متغیرهای عینی وجود داشته باشد، باید آن ذهنی تلقی کرد. با اینکه تجربه توریستی چیزی نیست جز تجربهای مصرف شده و احساسات متعاقب آن، گروهی از پژوهشگران حتی تجربه خوب و بد در گردشگری تجربه را هم اندازهگیری کردهاند. آنها نشان دادهاند چگونه تجربه خوب و لذتبخش به تجربه بد تغییر مییابد. گردشگری تجربه به نوعی مسئله یادگیری و تبدیل منابع جهان به تجربه و در شکل «لحظهای برای زندگی» فهم میشود. به همین دلیل است که مولفه «رضایتمندی» در میان گردشگران به تجربه خوب یا تجربه بد آنها ارتباط پیدا میکند و ارائهدهندگان خدمات و محصولات گردشگری باید به آن اعتنای کافی را نشان دهند.