در دفاع از فمتریپ؛ در دفاع از ایران
برای توسعه ایران امروز چه باید کرد؟ برای اینکه ایران و مردمش از وضعیت فعلی خلاص شوند، چه باید کرد؟ وضعیتی که از دولتیها گرفته تا آنها که چشم دیدن دولتیها را ندارند، همه متفقالقولند که وضعیت بسیار بدی است. اصولاً وظیفه مردم و دولت و حاکمیت در برابر وضعیت آچمز این روزها چیست؟
این سؤالی است که در این دو، سه سال مدام کسبوکارها و چهرههای کسبوکاری از خود پرسیدهاند. هر یک هم تلاش کردهاند به فراخور حوزه فعالیت و تخصص خود برای «کاری کردن» حرکتی کنند، قدمی بردارند، تلاشی کنند… اما معادله کار و تلاش و «حرکت» در ایران امروز خیلی پیچیده شده است. ماجرا دیگر به سادگی گام برداشتن در راهی که فکر میکنیم درست است، نیست.
بیایید موقعیتی را فرض بگیریم. شما در حوزه گردشگری کسبوکاری دارید؛ کسبوکاری استارتاپی یا حتی سنتی. میخواهید هم کارتان توسعه پیدا کند، هم از رهگذر این توسعه، اشتغالزایی و ثروتآفرینی جمعی هم اتفاق بیفتد. چه میکنید؟ احتمالاً پاسخ بسیار ساده است. تلاش میکنید توریست خارجی وارد کشور کنید و دلار و یورو از آنها بگیرید؛ به این طریق هم سهم و درآمد خود و شرکت و کارمندانتان را برمیدارید و هم خوشحال خواهید بود که بخش زیادی از این ارزها به جیب بقیه ایرانیها میرود؛ از راننده تاکسی فرودگاه گرفته تا چلوکبابی محلهتان که ممکن است غذایی جلوی توریستها بگذارد.
چطور باید این توریستها را جذب کنید؟ بروید بازاریابی کنید، برای تبلیغات هزینه کنید و تصاویر و محتوای خوب از مقاصد مختلف ایران تولید و منتشر کنید. اینها را چطور باید انجام دهید؟ از آنها که تخصص دارند یا کانال دسترسی و انتشار قدرتمند بهره بگیرید. پس یکی از راهکارهای شما فمتریپ است. استفاده از چهرههای شناختهشده فضای واقعی و مجازی برای اینکه مقصدهای مختلف ایران را به خارجیها معرفی کنید.
جالب و غمانگیز است که اگر شما یک کسبوکار یا فعال گردشگری باشید و این راه را قدم به قدم بروید تا قدمی برای گردشگری و اقتصاد کشورتان برداشته باشید، نتیجه میشود یک حمله سراسری در شبکههای اجتماعی علیه این حرکتی که کردهاید. نتیجه میشود اتهامزنی و فحاشی و به گوشه رینگ بردن شما آن هم با این استدلال که شما حامی یا بانی یا تثبیتکننده وضع موجود هستید که دست به چنین حرکتی زدهاید.
برای بسیاری هر حرکتی و هر قدمی برای ایران امروز، همدستی با بانیان وضع فعلی است. کسی به این سؤال پاسخ نمیدهد که چه باید کرد؟ برای جذب گردشگر خارجی و بالطبع جذب یورو و دلار (کاری که دولت نتوانسته انجام دهد) ما مردم چه باید بکنیم؟ یک پاسخ میتواند این باشد: هیچ! ما مردم نباید کاری بکنیم. بگذاریم دولت در ناتوانیاش آنقدر غوطهور شود تا خسته شود و برود پی کارش و کار را بسپارد دست کاردان! وقتی از واضعان این تئوری هم بپرسید که یک مثال بیاورید که نتیجه این تز میشود یک ایران آباد، نه یک ویرانه، سکوت میکنند.
یک پاسخ دیگر این است بروید جایی کاری کنید که قرار نباشد از ایران و قشنگیها و خوبیهایش چیزی بگویید. از ایران امروز گفتن جز با زبان و واژههایی چون «فاجعه»، «سیاهی»، «نکبت» و… ممکن نیست. گویی اگر بگویید گنبد مسجد شیخ لطفالله یک شاهکار هنری – مهندسی است، دارید منکر این میشوید که اوضاع اقتصادی کشور خراب است. دارید نفی میکنید که در جامعه فقر و نداری و جرم و آسیبهای اجتماعی سر به فلک کشیده… واقعاً سخت است فهمیدن اینکه چطور اینها مترادف یکدیگرند!
فمتریپ یک راهکار بازاریابی برای صنعت گردشگری است. گردشگری یک صنعت جذاب برای کسب درآمد آدمها و خانوادهها و شرکتهای بخش خصوصی است. کشورها اگر قرار است بمانند، باید درهای خود را به روی همه باز کنند. باید آدمها بیایند و از زیباییها و جاذبههای آنها دیدن و پول خرج کنند و این چرخه مدام و مدام تکرار شود. اگر قرار و تلاش ما بر نماندن ایران است که دیگر حرفی باقی نمیماند. اما اگر ماجرا بر سر توسعه و بهتر کردن اوضاع ایران بدحال این روزهاست، لطفاً با طناب پوسیده آنها که از ایران و ایرانی جز ویرانی و فلاکت نمیپسندند، به ته چاه نروید.
حال ایران خوب نیست. حال مردمش نیز. راهکار درمان یا بهبود آن، بستن دهان و راه آنها که به اندازه خود میتوانند کاری کنند و قدمی بردارند، نیست. اتهامزدن و پروندهسازی کاری است که سالهاست رمق خیلیها از جمله کسبوکارها را گرفته است؛ با تکرار و اصرار ورزیدن بر آن، ایران را از چیزی که هست ناخوشتر نکنیم و نخواهیم. باور کنید سرزمین سوخته، مهم نیست دست چه کسی باشد.