رسانه کسب‌و‌کارهای گردشگری ایران

استان سیستان و بلوچستان به‌رغم مسائل و مشکلات فراوانی که داشته و دارد، در سال‌های اخیر به یکی از قطب‌های گردشگری کشور تبدیل شده است. گردشگران زیادی به‌خصوص در ایام نوروز راهی این استان می‌شوند و از جاذبه‌های بکر طبیعی آن دیدن می‌کنند و با میراث فرهنگی و انسانی آن نیز آشنا می‌شوند. گرچه ازنظر زیرساخت‌های گردشگری وضعیت استان سیستان و بلوچستان نسبت به دیگر مناطق کشور تعریف چندانی ندارد، در سال‌های اخیر کسب‌وکارهای زیادی در حوزه گردشگری این منطقه راه افتاده‌اند. اقامتگاه بوم گردی «رستم زادگان سیستان» یکی از همین تأسیسات است که چندی پیش در نزدیکی شهر هامون به بهره‌برداری رسیده است.

هامون را با دریاچه معروف آن و همین‌طور رودخانه هیرمند می‌شناسیم. در دل همین دریاچه کوهی مخروطی به نام «کوه خواجه» قرار دارد و در نزدیکی‌های آن روستای «باراج» که خود از توابع شهر «علی‌اکبر» است. ماشاالله باراج، بنیان‌گذار اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان است. دونده سابق دوی استقامت و عضو تیم ملی دوومیدانی که به گفته خودش بعد از کسب 200 مقام قهرمان داخلی و بین‌المللی، به این نتیجه رسیده که سراغ روستای آبا و اجدادی‌اش برود و سبک زندگی سنتی مردمان آن منطقه را احیا کند. اقامتگاهی با حدود 3 هزار مترمربع زیربنا که خدمات مختلف اقامتی و تفریحی را به گردشگران عرضه می‌کند.

باراج می‌گوید هدف اولیه‌‌اش این بوده که با ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، فرهنگ و آداب‌ورسوم و ارزش‌های مردمان سخت‌کوش قدیمی منطقه را به نمایش بگذارد و نتیجه کار نیز مجموعه‌ای شده همه نیازهای مردم و گردشگران را برطرف می‌کند. با او درباره راه‌اندازی اقامتگاه و خدمات آن، حال و هوای گردشگری در روزگار کرونایی و مسائل دیگر گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

نمایی از اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان
اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان به سبک سنتی در نزدیکی‌های دریاچه هامون ساخته شده است

از ایده اقامتگاه بوم ‌گردی رستم‌ زادگان سیستان برایمان بگویید. چه شد سراغ راه‌اندازی کسب‌وکار گردشگری رفتید؟

واقعیت این است که فکر احداث اقامتگاه بوم گردی ریشه در علاقه‌ زائدالوصفم به شهر و منطقه‌ آبا و اجدادی‌مان دارد. من روستازاده هستم و به زادگاه خودم علاقه دارم. بعد از سال‌ها دوری از خانه پدری و شرکت در مسابقات داخلی و بین‌المللی و کار و زندگی در مناطق دیگر، میل به زندگی در روستایمان را بیشتر درک می‌کردم. پیوسته به یاد و خاطره زندگی ساده و سبک و سیاق و معماری سنتی در منطقه‌مان می‌افتادم و هر زمان که وارد منطقه‌مان می‌شدم و خانه قدیمی‌مان را می‌دیدم، افسوس می‌خوردم که چرا این نوع زندگی ساده روستایی را که سرشار از نشانه‌های فرهنگی است، کنار می‌گذاریم و به‌آسانی اجازه می‌دهیم فراموش شوند.

بسیاری از همان روز اول می‌گفتند سرمایه‌گذاری در زابل اشتباه است و از من می‌خواستند که سرمایه‌ام را در شهرهای دیگر هزینه کنم. اما قبول نکردم و حتی از کار اداری‌ام نیز استعفا کردم و تمام تمرکزم را صرف ساخت و مدیریت اقامتگاه بوم گردی رستم‌آباد سیستان کردم

معتقدم ما نسبت به فرهنگ و آداب‌ورسوم و میراث معنوی‌مان تعهد داریم و از طرفی هم باور دارم زندگی چیزی غیر از همین سادگی‌ها نیست. در ابتدا می‌خواستم خانه خودم را در این منطقه احداث کنم یا خانه پدری‌مان را بازسازی کنم، اما به‌تدریج به این فکر کردم که ابعاد پروژه را بزرگ‌تر در نظر بگیرم و با ساخت اقامتگاه بوم گردی، بخشی از گردشگرانی که به منطقه هامون وارد می‌شوند، جذب کنم تا علاوه بر آشنایی با آداب‌ورسوم و فرهنگ این دیار و تجربه عملی زندگی مردمان سیستان، به توسعه روستا نیز کمک شود.

با همین هدف به دنبال کسب مجوز تأسیس اقامتگاه بوم گردی رفتم و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مراجعه کردم و درخواست مجوز کردم. اولین کاری که انجام دادم این بود که خانه خودم را به منطقه‌ای که خانه‌های اجدادی‌مان در آنجا واقع‌شده منتقل کردم و به‌تدریج با ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، آن منطقه را احیا کردم.

فروش محصولات صنایع دستی در اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان
در اقامتگاه صنایع دستی و محصولات غذایی مردم محلی به گردشگران عرضه می‌شود

اقامتگاه بوم ‌گردی رستم زادگان سیستان چه مشخصات و ویژگی‌هایی دارد و چه خدماتی را در آن به گردشگران عرضه می‌کنید؟

اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان تمام ویژگی‌ها و نوع زیست و شیوه زندگی مردمان سیستان در خود دارد و از طرفی نیز سعی می‌کنیم تمام فعالیت‌های قدیم و جدید مردمان این دیار را به گردشگران نشان دهیم. از این نظر مجموعه اقامتگاه رستم زادگان سیستان تقریباً مجموعه‌ای کامل است. درگذشته قبل از خشک‌سالی‌های متعدد در منطقه سیستان، صید و صیادی رواج زیادی داشت و مردم نیز با قایق‌های اصیل سیستانی که به آن «توتن» می‌گفتند، به ماهیگیری می‌پرداختند.


مطلب پیشنهادی: پیسو: دوپینگ بوم گردی با گردشگری دریایی


در اقامتگاه بوم گردی رستم‌آباد سیستان دریاچه‌ای مصنوعی ساخته‌ایم که مردم می‌توانند علاوه بر قایق‌سواری به سبک قدیم، از ماهیگیری نیز لذت ببرند. یکی از دارایی‌های اصلی مردمان قدیم این منطقه گاو و گوسفند بود که به‌طورمعمول در خانه‌هایشان از آنها نگهداری می‌کردند. ما در اقامتگاه گاو شیرده خریداری کرده‌ایم تا گردشگران از نزدیک با شیوه نگهداری از آنها و همین‌طور شیر دوشیدن و فرآیندهای تولید ماست و دوغ محلی آشنا شوند. سه تنور پخت نان محلی را در اقامتگاه احداث کردم تا به مردم نشان دهیم که مردم چگونه نان پخت می‌کردند و نان‌ها چه ظاهر و ویژگی‌هایی داشته است.

اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان تمام ویژگی‌ها و نوع زیست و شیوه زندگی مردمان سیستان در خود دارد و از طرفی نیز سعی می‌کنیم تمام فعالیت‌های قدیم و جدید مردمان این دیار را به گردشگران نشان دهیم

با آموزش‌هایی که به زنان محلی داده‌ایم، صنایع‌دستی سیستانی نظیر عروسک‌های سنتی سیستانی، گلدوزی‌های قدیمی و… را احیا کرده‌ایم و در غرفه‌ای که به همین منظور ساخته‌ایم، به فروش می‌رسانیم. حدود 10 سراچه (سوئیت) به سبک سنتی ساخته‌ایم و چهار نمونه خانه اصیل سیستانی را نیز احیا کرده‌ایم. علاوه بر این غذاهای محلی و سنتی را نیز در اقامتگاه سرو می‌کنیم. با تعدادی از این غذاها خودمان آشنایی داشتیم، اما برخی دیگر را از بزرگان محل و کسانی که سن و سال بالاتری دارند، پرسیدیم و شیوه پخت آنها را یاد گرفتیم. گردشگرانی که به اقامتگاه ما وارد می‌شوند، با غذاهای سنتی و همین‌طور غذاهای رسمی و امروزی از آنها پذیرایی می‌کنیم.

علاوه بر این، فروشگاه مواد غذایی را نیز درمجموعه اقامتگاه دایر کرده‌‌ایم تا گردشگران به هر چیزی که نیاز دارند، دسترسی داشته باشند. درگذشته اسب و شتر نیز در این منطقه فراوان بود و ما در اقامتگاه همین این نشانه‌ها را گنجانده‌ایم. در اطراف اقامتگاه پیست شترسواری و اسب‌سواری دایر کرده‌ایم. مواد غذایی به‌صورت ارگانیک و از محصولات اقامتگاه تهیه می‌شود. به طور کلی سعی کرده‌ایم نیازهای گردشگران را برآورده کنیم و محیطی آرامش‌بخش برای آنها بسازیم.

بالکن یا مهتابی در اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان
در خانه‌های قدیمی مردم سیستان، بالکن یا مهتابی بخشی اصلی ساختمان است

در ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، بنای اولیه را بر احیای سبک زندگی قدیمی مردم سیستان گذاشته‌اید. بخشی از این فرآیند احیا به تجربه زیسته خودتان برمی‌گردد، اما روشن است که برای بخش‌های مهم نیاز به تحقیق و بررسی‌های بیشتر است. چه‌کارهای دیگری انجام داده‌اید تا مجموعه واجد تمام خصوصیت‌های یک مجموعه سنتی سیستانی باشد؟

من حدود 30 سال سن دارم و به‌طور طبیعی چندان از سبک و شیوه زندگی مردمان قدیم اینجا اطلاع ندارم. بااین‌حال برای فهمیدن گذشته‌های سیستان کارهای زیادی انجام دادیم. به‌خصوص از راهنمایی‌ها و مشورت‌های پدرم که سال و سال زیادی دارد و دیگر بزرگان منطقه استفاده کردیم. شغل اصلی پدرم درگذشته بنایی بود. ما در اقامتگاهمان دو خانه قدیمی داریم که هر دو را پدرم ساخته و بنابراین او بهتر از هرکسی از معماری سنتی سیستانی اطلاع دارد. بافت‌های قدیمی بسیاری از روستاهای منطقه سیستان را نیز از نزدیک دیدم. تحقیق‌های زیادی انجام دادیم که مردمان درگذشته چه نوع خانه‌هایی با چه معماری و مصالحی داشته‌اند.

برای مثال درگذشته خانه‌ها در منطقه سیستان در دو طبقه ساخته می‌شد، که بخش بالایی به بالاخانه معروف بود. قسمت زیرین بالاخانه نیز مشتمل بر اتاقک‌های کوچک و پیچ‌درپیچ بود که به آنها «زَبْری» می‌گفتند. این زبری‌ها درگذشته به‌طورمعمول تاریک بودند و برای انبار کردن غلات و گندم و… به کار می‌رفتند. بالکن در خانه‌های سیستانی به مهتابی معروف است که در خانه‌ها پیاده‌سازی شده است. علاوه بر اینها، «دکنچه» را نیز در خانه‌ها احیا کرده‌ایم. دکنچه همان مهتابی است که در سطح زمین اجرا می‌شود. منتها این فضا به‌وسیله دیوار کوتاهی با ارتفاع حدود 50 سانتی‌متر از حیاط خانه مجزا است.

بانک‌ها با این توجیه که تأسیس اقامتگاه بوم گردی در سیستان و بلوچستان توجیه اقتصادی ندارد، سه بار طرح را رد کردند. درصورتی‌که می‌دانیم سیستان و بلوچستان مردمانی بزرگ دارد و ازنظر فرهنگی نیز زبانزد است

در سیستان قدیم، خانه‌هایی که دارای چند اتاق بودند، همگی یک شبستان یا دکنچه هم داشتند که با یک دیوار کوتاه محصور شده و اهل خانه به‌خصوص در تابستان در آن استراحت می‌کردند. طرح و معماری اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان نیز بر اساس همین تحقیق و بررسی‌ها انتخاب شد و سعی کردیم چکیده تمام تحقیقات و بررسی‌هایمان را در ساخت بناها بگنجانیم.

در اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان برای چند نفر اشتغال‌زایی ایجاد شده است؟

حدود 15 نفر به‌طور مستقیم در اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان مشغول به کار هستند اما به‌صورت غیرمستقیم ده‌ها نفر دیگر با ما کار می‌کنند. از رانندگان تاکسی‌های خطی بگیرید که گردشگران جابجا می‌کنند تا پرورش‌دهندگان اسب و راهنمایان محلی و… . در کنار اقامتگاه ما یک شرکت دیگر برای کمک به بهبود اوضاع اقتصادی روستا در حوزه دام و طیور تأسیس کرده‌ایم.

نمایی از درون سراچه های اقامتگاه
در ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، به تمام نمادهای فرهنگی قدیم منطقه توجه شده است

به بخشی از سختی‌ها و دشوارها و به‌خصوص هزینه‌های هنگفت ساخت اقامتگاه اشاره کردید. فرض کنیم امروز یک نفر تصمیم بگیرد مجوز ساخت اقامتگاه بوم گردی در یک منطقه‌ خاص را دریافت کند. شما این راه را رفته‌اید و بهتر می‌دانید دست‌اندازهای آن کجاست. چه چالش‌هایی در مسیر دریافت مجوز و ساخت اقامتگاه وجود دارد؟

چالش در همه کسب‌وکارها وجود دارد. به‌ویژه برای کسانی که سررشته‌ای از گردشگری ندارند، کار سخت‌تر است. به خاطر دارم در ابتدا تا چندین ماه فقط دور خودمان می‌چرخیدیم. نمی‌دانستیم به کدام نهادها و ارگان‌ها باید مراجعه کنیم و درخواستمان را ثبت کنیم. برای دریافت تسهیلات نیز دردسرهای زیادی کشیدیم. فرآیند صدور مجوزها زمان‌بر و سخت است و بااینکه سازمان میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان با ما همکاری کرد، استعلام‌ها و تأییدیه‌ها و نامه‌نگاری‌ها حدود دو سال زمان برد.

بانک‌ها با این توجیه که تأسیس اقامتگاه بوم گردی در سیستان و بلوچستان توجیه اقتصادی ندارد، سه بار طرح را رد کردند. درصورتی‌که می‌دانیم سیستان و بلوچستان مردمانی بزرگ دارد و ازنظر فرهنگی نیز زبانزد است. تصور کنید اولین پیوند جمجمه و پیوند چشم در جهان 5 تا 6 هزار سال پیش در «شهر سوخته» انجام شده است. این منطقه ازنظر فرهنگی بسیار غنی است و بسیار مهمان‌نواز و خونگرم هستند. ازنظر بانک‌ها هیچ‌کدام از اینها قانع‌کننده نیست.


مطلب پیشنهادی: صفر تا صد دریافت مجوز اقامتگاه بوم گردی


بسیاری از همان روز اول می‌گفتند سرمایه‌گذاری در زابل اشتباه است و از من می‌خواستند که سرمایه‌ام را در شهرهای دیگر هزینه کنم. اما قبول نکردم و حتی از کار اداری‌ام نیز استعفا کردم و تمام تمرکزم را صرف ساخت و مدیریت اقامتگاه بوم گردی رستم‌آباد سیستان کردم. خلاصه اینکه دردسرهای زیادی کشیدیم و در این مسیر این‌قدر مانع‌تراشی کردند که گاه ناامید می‌شدیم، ‌اما با پشتکار تمام سختی‌ها را به جان خریدیم و عقب ننشستیم. شاید هرکسی جای من بود با آن حجم از بوروکراسی‌ و نامه‌نگاری‌های متعدد، قید کار را می‌زد. سال‌ها ورزش حرفه‌ای دوی استقامت درس‌های زیادی به من آموخت که یکی از آنها همین تحمل سختی‌ها است. از آن‌سو اما مردم هر چه در توان داشتند، کمک کردند.

اقامتگاه بوم گردی رستم‌آباد سیستان با همکاری جمعی اهالی منطقه تأسیس شده است. حدود 26 سال پیش روستا به دلیل خشکسالی و مشکلات اقتصادی خالی از سکنه بود اما حالا با ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، دوباره توجه مردم به این منطقه جلب شده است. مردم می‌گویند اقامتگاه بوم گردی رستم آباد سیستان، فرهنگ و آداب منطقه را احیا کرده‌ و بنابراین خودشان را در پروژه سهیم می‌دانند و صمیمانه و بی‌هیچ چشمداشتی همکاری می‌کنند. حتی گاه مردم منطقه به اقامتگاه می‌آیند که چرخ اقامتگاه در آغاز راه بهتر بچرخد. برعکس اما مسئولان هیچ‌گونه حمایتی از ما نکردند. به خاطر دارم در ابتدای شروع به کار ساخت‌وساز حتی اجازه ندادند از برق خانه خودم به‌طور موقت برای تأمین روشنایی اقامتگاه استفاده کنم.

نماییی از داخل سوئیت‌های اقامتگاه
با ساخت مجموعه گردشگری رستم زادگان برای 15 نفر از مردم محلی شغل ثابت ایجاد شده است

وضعیت کنونی کسب‌وکار شما ازنظر شیوع ویروس کرونا چگونه است؟ استقبال گردشگران اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان چطور بوده؟ محدودیت‌ها چه تأثیری بر کسب‌وکار شما گذاشته است؟

کرونا تأثیر زیادی بر کسب‌وکار ما گذاشته است. چون اقامتگاه ما در زمان شیوع ویروس کرونا به بهره‌برداری رسید، بنابراین نمی‌توانم حدس بزنم اگر کرونا نبود، چه وضعیتی داشتیم. بااین‌حال، اگر کرونا نبود شاید درآمدهای ما نیز چند برابر می‌شد. همین‌الان گردشگران وارد اقامتگاه می‌شوند، اما با اکراه و ترس‌ولرز یک‌شب می‌مانند. بااینکه ما تمام پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری‌ها را رعایت می‌کنیم، بازهم مراجعه‌کنندگان بسیار محتاط هستند. گردشگران کم‌وبیش به اقامتگاه ما وارد می‌شوند و بااینکه شیوع ویروس کرونا در منطقه ما بسیار پایین است،

گردشگران می‌گویند بعد از کرونا به منطقه می‌آیند و میهمان ما می‌شوند. بسیاری از تورها نیز گفته‌اند تا بعد از کرونا نمی‌توانند گردشگر به منطقه بیاورند. در حال حاضر اغلب کسانی که به اقامتگاه ما می‌آیند، از شهرها و استان‌های هم‌جوار هستند و گاه نیز از دیگر مناطق و حتی خارج از کشور نیز میهمانانی داریم. درمجموع گردشگری در حال حاضر رونق چندانی ندارد و ما نیز این را می‌دانیم. با همه این‌ها از کسب‌وکارمان راضی هستیم.

چقدر به آینده صنعت گردشگری در استان سیستان و بلوچستان و رونق کسب‌وکار خودتان امیدوار هستید؟

واقعیت این است که من تمام زندگی‌ام را صرف این اقامتگاه کرده‌ام و به همین ترتیب هم هر کاری می‌کنم در آن موفق شوم. حدود 530 میلیون تومان وام دریافت کرده‌ایم و تاکنون نیز حدود 1 میلیارد و 500 میلیون تومان برای ساخت اقامتگاه هزینه شده است. منظورم این است که چیزی کم نگذاشته‌ایم و همان‌طور که در ورزش سعی کردم بهترین عملکرد را از خودم نشان دهم، در کسب‌وکار نیز هرچه در توان داشته‌ام در راه دست‌یابی به هدفم به کار گرفته‌ام. هدف اولیه‌‌ ما این بود که اقامتگاه بوم گردی رستم‌آباد سیستان سبک زندگی مردمان قدیمی منطقه را به نمایش بکشد.

اقامتگاهی که درست کرده‌ایم محیطی آرامش‌بخش است و سعی کرده‌ایم در آن تمام المان‌های یک زندگی ساده روستایی را بگنجانیم. ما خودمان را نماینده مردم سیستان و بلوچستان می‌دانیم و سعی می‌کنیم به‌خوبی از میهمانانمان میهمان‌نوازی کنیم. دوست دارم اگر روزی کسی پرسید بهترین اقامتگاه در کشور کجا واقع شود، همه به سیستان اشاره کنند. اما درباره گردشگری باید بگویم، بر کسی پوشیده نیست که بعد از نفت و گاز و صنایع پتروشیمی، صنعت گردشگری بیشترین درآمدزایی را دارد.

باز بودن اقامتگاه در ایام کرونا
برای ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان بالغ بر 1 میلیارد و پانصد میلیون تومان هزینه شده است

مردم امروزه دوست دارند برای رفاه و اوقات فراغت خود هزینه کنند. حضور گردشگران برای اقتصاد مفید است و این را می‌توان با مقایسه وضعیت قبل از کرونا و بعد از کرونای کشورها و مناطقی که به گردشگری وابسته هستند، مشاهده کرد. از طرفی دیگر، مردم امروزه بیش از گذشته درباره تاریخ و فرهنگ و میراث گذشتگان خود کنجکاو هستند و اشتیاق عجیبی به دیدن تنوع‌های فرهنگی دیگر مناطق دارند.

بعدازاین همه سختی و دشواری در ساخت اقامتگاه بوم گردی رستم زادگان سیستان، هنوز هم اگر کسی از من بپرسد که تأسیس اقامتگاه بوم گردی را توصیه می‌کنم یا خیر، پاسخم مثبت است. فرهنگ و راه و روش زندگی را در گردشگری می‌توان به توریست‌ها عرضه کرد. بسیاری همان ابتدا به من می‌گفتند زابل توفان‌های زیادی دارد اما من می‌گفتم همین توفان هم جاذبه است و بسیاری دوست دارند توفان را از نزدیک ببینند. گردشگری کمک می‌کند که ما بتوانیم به دیگران نشان دهیم که مردم در مناطق توفانی چگونه زندگی می‌کنند. بنابراین شکی نیست که گردشگری آینده‌ای بسیار روشن دارد.

کوچیتا یکی از استارتاپ‌های حوزه گردشگری است که کمتر از یک سال پیش راه‌اندازی شده است. استارتاپی که از دل شتاب دهنده گردشگری سی‌سوتک متولد شده است. کوچیتا در حقیقت یک پلتفرم و شبکه اجتماعی در حوزه گردشگری است که سینا عادلی و صورح واحدزاده بنیان‌گذاری کرده‌اند و در آن گردشگران و ارائه‌دهندگان خدمات را به یکدیگر وصل می‌کند. تمرکز این استارتاپ بر تولید محتوا در بخش گردشگری است و گردشگر را از قبل از سفر تا بعد از آن همراهی می‌کند. استارتاپ کوچیتا چند هدف مشخص دارد: ارتقای سواد گردشگری، افزایش کیفیت سفر و استفاده آسان از خدمات گردشگری در مناطق کشور و در یک کلام بهبود تجربه سفر.

در گفت‌و‌گویی که در ادامه می‌خوانید عادلی از افق مدیریت استارتاپی برخوردار از حمایت‌های مادی و معنوی شتاب‌دهنده، تفاوت کسب و کارهای نوپای گردشگری با دیگر حوزه‌ها را شرح می‌دهد و از این می‌گوید که استارتاپ‌ها در اکوسیستم جوان و تازه شکل گرفته گردشگری کشور چه نیازهایی دارند و چه بایسته‌ها و الزاماتی را باید در راه دست‌یابی به موفقیت رعایت کنند.

کمی درباره داستان شکل‌گیری استارتاپ کوچیتا و اهدافی که دنبال می‌کند، توضیح دهید؟

در ساده‌ترین بیان، هدف استارتاپ کوچیتا، سفر است. از این جهت که انتخاب‌های بیشتری در اختیار گردشگران و مسافران قرار می‌دهد، تنوع و فراوانی ارائه‌دهندگان خدمات سفر و گردشگری را افزایش می‌دهد و سفر کردن را آسان‌تر می‌کند که همه این‌ها بالتبع به ارزان‌تر شدن سفر نیز می‌انجامد. جنس بیزنس کوچیتا نوعی ایجاد ارتباط مستقیم است. دو سال پیش که سی‌سو‌تک تشکیل شد، اصلا شتاب دهنده گردشگری در کشور وجود نداشت. چرا که اساسا بستر آن فراهم نشده بود.

در آن‌جا ما متوجه شدیم بسیاری از استارتاپ‌ها محتوای خوب دارند اما فضایی برای عرضه محتوای خود ندارند. ما در سی‌سو‌تک هدف‌گذاری را بر همین قرار دادیم که دانشجویان حوزه‌های علوم انسانی و گردشگری و به طور کلی کسانی که نمی‌توانند تیم‌سازی فنی کنند، دور همدیگر جمع شوند. اگر یک تیم براساس روابط دوستانه شکل نگیرد، در نهایت منجر به شکست می‌شود. یعنی فلسفه استارتاپی خود را از دست می‌دهد و تبدیل به کسب و کاری معمولی می‌شود. یعنی اگر اسم را از آن برداریم فلسفه‌ای برای آن نمی‌ماند و تبدیل به کسب و کاری معمولی می‌شود.

اغلب استارتاپ‌های صنعت گردشگری محتوایی هستند و بنابراین نیاز است کسب‌وکارهای پلتفرمی در این حوزه شکل بگیرند که ارتباط میان ارائه‌دهنده خدمت و کسانی که به خدمت دارند برقرار شود. البته این نکته را می‌توان به بخش‌های دیگر به جز گردشگری نیز تعمیم داد. یعنی کاربران به پلتفرمی نیاز دارند که بتوانند از طریق آن کسب و کارها را مشاهده کنند و در عین حال با پلتفرم‌های دیگر تفاوت‌هایی هم داشته باشد. پلتفرم‌ها به طور معمول بر مبنای نوع خدمتی که عرضه می‌شود، شکل می‌گیرند. برای مثال یک کسب و کار اگر بخواهد بلیت بفروشد، یک سایت فروش بلیت راه می‌اندازد و بعد از آن به احتمال زیاد فروش هتل را نیز به آن اضافه می‌کند.

ممکن است کسی بخواهد خدمات دیگری مثل تور خارجی و… را نیز اضافه کند تا توالی زنجیره درست شود. با این حال این زنجیره باز نیست، بلکه محدود است. یعنی از جایی به بعد تعهد تمام می‌شود. چرا که خدمت فروخته شده است. نکته این است که گردشگری فعالیتی انسانی و تجربه‌ای است که فرآیندهایی دارد و از قبل از انتخاب تا زمان عزیمت به مقصد و بعد از آن را دربرمی‌گیرد. یعنی همان زمانی که تجربه به خاطره تبدیل می‌شود.

بنابراین ما با یک زنجیره باز روبرو نیستیم که از یک جایی به بعد وارد آن شویم. گردشگری یک روند است. استارتاپ کوچیتا نیز همین روند را هدف قرار داده است. فرض کنید قصد دارید به سفر بروید. مهمترین پرسش‌هایی که در ابتدا باید به آن جواب بدهید این است که چه مقاصدی برای انتخاب در دسترس‌تان است و به کجا سفر کنید. چگونگی سفر کردن و کیفیت آن نیز مسئله است. این قبیل موارد در فاز اطلاع‌رسانی است.


مطلب پیشنهادی: راه‌اندازی اولین شتاب دهنده تخصصی استارتاپ‌های گردشگری کشور


در طول سفر نیازهای مختلفی برای افراد ایجاد می‌شود. برای مثل ممکن است کسی بخواهد در طول سفر خرید کند. از طرفی نیز گروه‌هایی هستند که تمایل ندارند در این زنجیره محدود باشد. بنابراین پلتفرم‌های گردشگری و ازجمله استارتاپ کوچیتا، الزاما باید دارای میزان مناسبی از انعطاف‌پذیری باشند که این موارد را به یکدیگر وصل کنند. یک‌سری موارد دیگر نیز باید رعایت شوند. یعنی نرخ‌ها مناسب باشد، گردشگران اطلاعات و خدمات دریافت کنند، از کیفیت سفر و نقاط ضعف و قوت نظرخواهی شود. علاوه بر این اغلب گردشگران تمایل دارند مناطق بکر را ببینند و در عین حال می‌خواهند محدودیت‌های خود را نیز در انتخاب‌هاشان لحاظ کنند. چرا که همه به دنبال تجربه‌ای منحصر به فرد برای هستند.

ممکن است برخی اوقات در فاصله نزدیک دوبار امکان سفر وجود نداشته باشد، درنتیجه ما در استارتاپ کوچیتا بنا داریم بهترین تجربه ممکن را رقم بزنیم. درست شبیه به یک مراسم میهمانی که همه دوست دارند به خوبی برگزار شود. در نتیجه اگر یک استارتاپ این زنجیره را به هم وصل کند، نتیجه‌ای بهتر خواهد گرفت. لزوما هم زنجیره شامل بلیت قطار یا هواپیما یا یک اقامتگاه گردشگری یا هتل خاص نیست. هر چیزی که تجربه را برای ایجاد کند باید در پلتفرم مدنظر قرار گیرد. حتی ممکن است اجزای این تجربه در قامت خدماتی که ما ارائه می‌دهیم، نگنجند.

حوزه گردشگری مانند یک هواپیما است که دیر بلند می‌شود اما اگر به پرواز درآمد، قضیه متفاوت می‌شود. بسیار مهم است که استارتاپ‌ها در مسیر آرام بلند شدن صبوری کنند

خدمات فروشی گردشگری در اغلب موارد شامل بلیت و هتل و اقامتگاه است اما ممکن است یک گردشگر نیازی به این خدمات نداشته باشد و برای مثال قصد داشته باشد با خودروی خود به مسافرت برود. به عبارت دیگر پلتفرم همیشه محدود به ارائه خدمت نیست بلکه از نظر ما آنچه تعیین‌کننده است فاز تجربه و دسته‌بندی‌های آن است. یعنی افراد بعد از بازگشت از سفر تمایل دارند تجربه خود را به دیگران نیز منتقل کنند یا آن را برای خودشان تبدیل به خاطره کنند یا بر مبنای همان تجربه، در آینده نیز این سفر خود را تکرار کنند و آن را ادامه بدهند. در نتیجه آن مرحله نیز برای ما مهم است.

شما هر سه مرحله قبل از سفر، در طول سفر و بعد از سفر را مهم می‌دانید. در استارتاپ کوچیتا، ارائه خدمات در مرحله‌ای که خدمتی را ارائه نکرده‌اید، چگونه است؟

چه خدمت را بفروشیم و چه نفروشیم، یک سری خدمات را به گردشگران عرضه می‌کنیم. زمانی که کسی در مقام یک گردشگر به یک مقصد سفر می‌کند، از نظر ما، در قبال او مسئولیت داریم. چرا که یک مقصد را به او معرفی کرده‌‌ایم. حتی اگر بلیت آن را نخریده از ما نخریده باشد و صرفا پیشنهاد مقصد را به او داده باشیم. در نتیجه اینکه گردشگر در طول مسیر تنها نباشد و ما باعث شویم که تجربه بهتری را پشت سر بگذارد، برای ما رضایت‌بخش است. این الفبای کسب و کار ماست. قبل از سفر، خودِ سفر و بعد از سفر. برای ما فرآیند سفر مهم است و اینکه افراد تجربه‌ای منحصربه فرد داشته باشند. در این مسیر هر خدمت و امکاناتی که لازم باشد برای کاربر آماده می‌سازیم که بتواند از آن استفاده کند. بنابراین پلتفرم ما بیشتر به کاربر نزدیک است و فضایی است برای کاربر.

استارتاپ کوچیتا چه مزیت رقابتی نسبت به دیگر کسب و کارهای حوزه گردشگری دارد؟

مزیت رقابتی ما این است که شما با اطلاعات ما سفر کنید و از آن لذت ببرید و دوباره هم سراغ ما برگردید و از این اطلاعات استفاده کنید. هدف ما این نیست که اکوسیستم بازار را محدود کنیم. الفبای توسعه‌ استارتاپ کوچیتا این بوده که بستری باشد برای اینکه کاربر از آن لذت ببرد و خدماتی که می‌خواهد را دریافت کند و از آن سو نیز ارائه‌دهندگان نیز در آن راحت باشند و بتوانند کسب و کار و خدمات خود را ارائه کنند و خودشان ر مستقیم به بازار یا غیرمستقیم وصل کنند.

تیم‌ استارتاپ کوچیتا متشکل از چند نفر است؟

کوچیتا تیمی 15 نفره است اما چون خودمان نیز در برخی حوزه‌ها تولید محتوا می‌کنیم، افراد دیگری نیز به صورت غیرمستقیم با ما کار می‌کنند.. در برخی از رویدادها افراد محلی به سفارش ما و برای کوچیتا محتوا تولید ، می‌کنند، مقاصد را شناسایی و بررسی می‌کنند، موارد از قلم افتاده را پیگیری می‌کنند تا چرخه تکمیل شود. در مواردی که راجع به یک مقصد اطلاعات کافی در دسترس نیست یا به آن توجه نمی‌شود، از اکیپ‌های محلی استفاده می‌کنیم. برای مثال ممکن است در یک استان اکیپی 15 نفره داشته باشیم که سه یا چهار ماه مشغول به کار باشند. در برخی استان‌ها تعداد این نفرات کمتر است و در برخی دیگر بیشتر. به طور کلی تعداد افراد فعال استارتاپ کوچیتا به وضعیت و روند گردشگری هر منطقه، وسعت و تعدد کسب و کارها و… بستگی دارد.

شتاب دهنده گردشگری سی‌سو‌تک در استارتاپ کوچیتا سرمایه‌گذاری کرده یا اینکه کوچیتا خروجی این شتاب‌دهنده است؟

شتاب دهنده گردشگری سی‌سوتک یک سری رویدادهای مختلف در حوزه گردشگری برگزار می‌کرد. در یکی از این رویدادها ایده راه‌اندازی استارتاپ کوچیتا از مجموعه‌ای از ایده‌های مختلف شکل گرفت و تیمی شکل گرفت و به مرور هم گسترش پیدا کرد. بخش اعظم سرمایه‌گذاری را نیز خودِ شتابدهنده عهده‌دار شده است. درحقیقت شتاب‌دهنده سی‌سوتک در تمام مراحل از ایده و سرمایه و مشاوره از استارتاپ کوچیتا حمایت می‌کند.

در صنعت گردشگری ایران با وجود بسترها و ظرفیت‌های بالا، جای شتاب‌دهنده اختصاصی گردشگری مهم است. بسیاری از استارتاپ‌ها با اینکه ایده‌های خوبی دارند اما نه دسترسی به شتاب‌دهنده دارند و نه کسی سراغ آن‌ها می‌رود و اصلا نمی‌دانند سراغ چه کسانی باید بروند. باتوجه به تجربه‌ همکاری با سی‌سوتک، چقدر نقش شتاب‌دهنده را در رشد کسب و کارهای نوآور گردشگری موثر می‌دانید؟

من می‌توانم از افق یک استارتاپی که در یک شتاب‌دهنده به موضوع نگاه کنم. از دید من به عنوان مدیرعامل یک استارتاپ گردشگری، مرحله شتاب‌دهی برای استارتا‌پ‌ها ضروری است. منتها باید توجه داشت که در حوزه‌هایی مانند گردشگری شتاب‌دهنده‌هایی که دوره‌های بلندمدت‌تر دارند و فاز شتاب‌دهی‌شان آسان‌تر است موثرتر واقع می‌شوند.

حوزه گردشگری مثل یک هواپیمای کند است که دیر بلند می‌شود اما اگر به پرواز درآمد، قضیه متفاوت می‌شود. بسیار مهم است که استارتاپ‌ها در مسیر آرام بلند شدن صبوری کنند. بحث دیگر این است که حوزه گردشگری وابسته به تولید محتوا است. یک گروه سه نفره را درنظر بگیرید که یکی‌شان تورلیدر است، دیگری زبان‌بلد است و نفر سوم نیز به حمل و نقل و اسکان گردشگر و… وارد است. این‌ها را نمی‌توان به عنوان استارتاپ در نظر گرفت و با عینک مرسوم استارتاپی به آن‌ها نگاه کرد. چرا که ماهیتی متفاوت دارند. درواقع فقط محتوا دارند و لاغیر. بنابراین نیازمند حمایت‌های بیشتری هستند.

اگر شما یک استارتاپ تاکسی آنلاین داشته باشید، یک سری چیزها در ذات کسب و کارتان است. اینکه با یک سری شاخص‌ها شما را می‌سنجند و برای اجرای ایده‌ها نیز امکانات فنی را در نظر می‌گیرند. در گردشگری چنین مسائلی مطرح نیست. درست است که در بحث استارتاپ‌ها صحبت از مقیاس و اندازه (اسکیل) می‌شود که این هم مربوط به زیرساخت است. در فضای گردشگری، اما مسئله فراتر از این‌هاست.

شاید تصور شود که چون گردشگری ماهیت اسکیل‌پذیری ندارد، پس استارتاپ‌پذیر هم نیست. این فرضیه‌ای اشتباه است. اگر شما بتوانید دو مسافر در ماه را به 30 مسافر افزایش دهید، اسکیل خوبی برای شروع بیزنسی مبتنی بر گردشگری رقم زده‌اید. باز هم تاکید می‌کنم اساسا کار استارتاپ‌های گردشگری مبتنی بر محتوا است. به همین دلیل نگرش شتاب‌دهنده‌ها باید رویکردی متفاوت نسبت به کسب و کارهای نوپای گردشگری داشته باشند. جنس حمایتی که باید از استارتاپ‌های گردشگری شود، صبوری است و ورود به بازار آن نیز کمی سخت‌تر است. بنابراین باید صبوری پیشه کرد.

برای نمونه در حوزه صنایع دستی، یکی از شیوه‌های مرسوم کارآفرینی این است که افراد پلتفرمی برای فروش محصولات صنایع دستی طراحی می‌کنند. خیلی راحت می‌توان گفت در این حوزه که دیجیکالا و سایر فروشگاه‌های آنلاین وجود دارند، پس چه خلاقیتی به خرج داده‌اند؟ بخشی از کسانی که در حوزه گردشگری فعالند، کسانی هستند که طراحی محصول می‌کنند. این‌ها همان‌هایی هستند در این چرخه فراموش می‌شوند. چرا که در آن قالب نمی‌گنجد. جنس‌ و بازارشان فرق دارد. ابتدا باید تولید محصول کنند و بعد به مارکت محصول فکر کنند. چنین روندی درباره ما در استارتاپ کوچیتا نیز صدق می‌کند.

ما باید ابتدا تولید محتوا کنیم و کسب و کارها را جمع کنیم و با آن‌ها آشنا شویم، داده‌هایمان را زیاد کنیم و بعد وارد بازار شویم. زمانی هم که می‌خواهیم وارد بازار شویم، به یک سری شاخه‌ها مثل حمل و نقل و اقامت و… نیاز داریم که هر کدام نیز ملزوماتی دارند. موضوع این است که با یک استارتاپ کوچک نمی‌توان آن ملزومات را فراهم کرد. چرا که در مراحل مختلف آن گیر می‌کند و دچار مشکل می‌شود. در این صورت بازار چنین استارتاپی نیز تبدیل به بازار قیمت می‌شود. روشن است که قیمت یک استارتاپ کوچک کجا و قیمت کسب و کاری بالغ و رشدیافته مثل «علی‌بابا» کجا. زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند. حتی اگر فرض کنیم رقابت منصفانه و جوانمردانه است و انحصارگرایی در آن وجود ندارد، باز هم استارتاپ‌های کوچک عقب‌تر هستند. یعنی در همان شروع می‌مانند.

در این صورت یک استارتاپ نوپای حوزه گردشگری برای ورود به بازار چه کاری باید انجام دهد؟

دو راه بیشتر نیست. این استارتاپ یا باید واقعیت‌ها را بپذیرد و وارد رقابت شود که از همان ابتدا مشخص است بازنده می‌شود؛ یا اینکه مستقیم و علنی اعلام کند که چیست و به مرور و با این امید که روزی این چرخه آرام‌تر شود، برگ‌های برنده خود را نشان دهد. برگ‌های برنده چیزی است که شاید یک شتاب‌دهنده فین‌تک نداند چه چیزهایی هستند، اما استارتاپ‌های گردشگری به آن نیاز دارند. از آن طرف نیز نمی‌توان از فناوری غافل شد.

برای مثال یکی از اشکال صنعت توریسم، گردشگری مجازی است. بنابراین نمی‌توان بی‌خیال فناوری شد و فقط بر محتوا تاکید کرد. چرا که در این صورت سنتی می‌مانید. بنابراین باید در بخش فناوری نیز پیشرفت کرد و هم ابعاد فنی و محتوایی را دنبال کرد. این فرآیندی سخت است و به ویژه به نتیجه رساندن آن زمان‌بر است.

محتوای تولیدی چگونه باید باشد و چقدر در موفقیت استارتاپ‌های گردشگری اثرگذار است؟ در استارتاپ کوچیتا محتوا را به صورت مولتی مدیا است عرضه می‌کنید. این نوع تولید محتوا که صرفا مبتنی بر عکس و متن نیست، چقدر در رشد استارتاپ و رسیدن به نقطه مطلوب اثرگذار است؟

در حوزه گردشگری صددرصد. چون ابتدا متن است و بعد نوبت به عکس می‌رسد و بعد از آن به ویدئو. ویدئو باید در دسترس باشد که مخاطب به خوبی مسئله را ببینند. به خصوص در مواقعی که قرار است مقصدی جدید را تعریف کنید. چرا که مقاصد جدید ممکن است همان مزیت رقابتی یک استارتاپ گردشگری باشد.

یک استارتاپ‌ گردشگری برای تولید محتوا و دست‌یابی به موفقیت باید عملیات میدانی را در دستور کار قرار دهد که برخی اوقات سخت است و برخی مواقع نیز آسان. ما در استارتاپ کوچیتا ترکیبی از این‌ها را داریم و در بسیاری از موارد نیز شتاب‌دهنده به ما کمک کرده که محتوای مناسب تولید کنیم و به اهدافمان دست یابیم. برخی از محتواها را خودمان درست کرده‌ایم و برخی را نیز کسب و کارها تولید کرده‌اند. ایجاد ارتباط را مدیون شتاب‌دهنده هستیم. چرا که شتاب‌دهنده شرکایی دارد که در این راه به ما کمک می‌کنند.

رابطه‌تان با ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری است؟ شما می‌خواهید تجربه ناب را به کاربر بدهید و از آن طرف نیز ارائه‌دهندگان خدمت باید چرخ کسب و کارشان بچرخد.

ما درباره اینکه چه نوع رابطه مالی با ارائه‌دهندگان داشته باشیم، بحث‌های طولانی و مفصلی را انجام دادیم. ولی در مجموع در استارتاپ کوچیتا به ارائه دهندگان خدمات نیز مثل کاربران نگاه می‌کنیم. یعنی می‌گوییم دادن امکان رزرو آنلاین جالب نیست. چرا که اغلب کسب و کارها همین کار را انجام می‌دهند و درنهایت نیز با بمبارانی از اپلیکشن‌ها روبرو می‌شوند که هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و کمکی هم به یکدیگر نمی‌کنند. یعنی هر کدام می‌خواهند راه خودشان را بروند.

فرض کنید الان یک مسافر برای فلان هتل یا اقامتگاه پیدا می‌شود و ظرفیت یکی از اتاق‌های آن پر می‌شود. در حالت معمول باید به دیگر پلتفرم‌هایی که با آن هتل یا اقامتگاه قرارداد دارند، اطلاع داده شود که آن اتاق به خصوص پر شده و دیگر قابلیت رزرو ندارد. منظورم این است که کسب و کارها و اپلیکشن‌هایی که با ارائه‌دهندگان خدمات ارتباط دارند، باید با یکدیگر نیز ارتباط داشته باشند و اطلاعات را دریافت کنند و به اشتراک بگذارند. هرچند می‌دانیم فرآیند کمی سخت و پیچیده است،

شاید تصور شود که چون گردشگری ماهیت اسکیل‌پذیری ندارد، پس استارتاپ‌پذیر هم نیست. این فرضیه‌ای اشتباه است. اگر شما بتوانید دو مسافر در ماه را به 30 مسافر افزایش دهید، اسکیل خوبی برای شروع بیزنسی مبتنی بر گردشگری رقم زده‌اید. اساسا کار استارتاپ‌های گردشگری مبتنی بر محتوا است. به همین دلیل نگرش شتاب‌دهنده‌ها باید رویکردی متفاوت نسبت به کسب و کارهای نوپای گردشگری داشته باشند

به دنبال طراحی راه‌حلی هستیم که این مسئله را به نوعی حل کنیم که به زودی نیز از آن رونمایی خواهیم کرد. هدف این است که سختی کار را برای کسب و کارها و ارائه‌دهندگان خدمت کم کنیم و به نوعی هم به آن‌ها خدمت ارائه دهیم. چون ارائه دهندگان نیز با حوزه ناآشنا هستند و خواهان دریافت خدمت جدید هستند.

در یک دو سال اخیر که استارتاپ کوچیتا وارد بازار گردشگری شده و گردشگران و کسب و کارهای محلی را به یکدیگر وصل می‌کند، آیا در رونق آن‌ها نیز موثر عمل کرده است؟

بزرگ‌ترین تاثیری که کوچیتا برای کسب و کارهای محلی دارد این است که محتوای آن‌ها را برای تبلیغ به نمایش می‌گذارد. یعنی اگر هیچ کاری نتوانیم برای آن‌ها انجام دهیم و بحث اقتصادی خودمان را نیز کنار بگذاریم، همین تبلیغ است. چون می‌دانیم که شماره آن‌ها در جایی ثبت شده و نظرات مردم نیز درباره آن‌ها در دسترس است.

بازدهی‌ استارتاپ کوچیتا الان چطور بوده است. آیا در کوتاه‌مدت به اهداف اولیه‌تان دست یافته‌اید؟

فکر می‌کنم استارتاپ کوچیتا در این مدت عملکرد مثبتی داشته و این موضوع نیز متاثر از حمایت‌هایی است که شتاب‌دهنده به استارتاپ‌ زیرمجموعه خود داده است. به نظر خودم ما واقعا موفق بودیم و در آینده بهتر هم خواهیم شد.

برنامه‌های استارتاپ کوچیتا برای آینده چیست؟

هدف‌گذاری ما این است که سال آینده بخش زیادی از کسب و کارهای محلی در حوزه گردشگری را زیرپوشش خودمان بگیریم و به تدریج نیز بتوانیم آن مثلثی را که توضیح دادم کامل‌تر کنیم. تمام تلاش ما این است که مردم در سایت ما احساس راحتی کنند.

صنعت گردشگری از آن دست حوزه‌هایی است که تا خلاقیت و ایده‌پردازی در آن تمامی ندارد. تا پیش از شیوع ویروس کرونا، آمار و ارقامی که از رشد کسب و کارهای این صنعت و درآمدزایی آن برای کشورهای مختلف منتشر می‌شد، هوش از سر هر کسی می‌ربود. با سقوط تاریخی گردشگری در سال گذشته، بسیاری از کسب و کارها در بخش‌های مختلف زنجیره‌ این صنعت نیز یا کار خود را معلق کردند یا به کل از این حوزه بیرون رفتند. برخی‌ها اما بدون اینکه ترس را به دل‌شان راه دهند، کسب و کار خود را در بحبوحه همه‌گیری شروع کردند. استارتاپ باماگردی یکی از همین نمونه‌هاست که هنوز به یک سال نرسیده، در جشنواره وب و موبایل ایران نظرها را به خوب جلب کرده است. استارتاپی که در حوزه گردشگری مقاصد گردشگری و سفر را در سراسر کشور به مخاطبان معرفی می‌کند. باماگردی استارتاپی قزوینی است که تیمی 6 نفره دارد و کار اصلی‌شان نیز تولید محتوا، طراحی سایت و سئو است. این گروه پیش از این نیز تجربه راه‌اندازی استارتاپ موفق «کاکتی‌استور» را داشته‌اند. در ادمه گفت‌و‌گوی ما را با بهروز دیبایی، هم‌بنیان‌گذار باماگردی را می‌خوانید.

کمی درباره شروع به کار و ایده‌ای که در استارتاپ باماگردی دنبال می‌کنید، توضیح دهید

استارتاپ باماگردی را چند ماه پیش در استان قزوین به اتفاق وحید آبدارباشی‌نژاد که هم‌بنیانگذار باماگردی است، راه‌اندازی کردیم اما در نظر داریم حوزه فعالیت‌مان را در سطح کشوری و حتی بین المللی گسترش دهیم. ایده استارتاپ باماگردی جدید نیست، در گذشته‌ و حتی قبل از اینکه بسیاری از سایت‌های گردشگری کنونی فعالیت خود را آغاز کنند، ما وب سایتی به نام «امروز من» را مدیریت می‌کردیم. بعد از مدتی و بنا به دلایلی آن پروژه را متوقف کردیم.

حدود پنج سال پیش دامنه bamagardi.com را ثبت کردیم و چندین بار نیز تصمیم‌ گرفتیم ایده‌مان را عملی کنیم، منتها هر بار به علت مشغله‌های کاری که اغلب هم مربوط به همین حوزه بود، عملیاتی‌سازی پروژه را عقب می‌انداختیم. امسال و بعد از اینکه اعضای دیگری به تیم‌مان افزوده شدند و از طرفی هم فرصت کافی را در اختیار داشتیم، با برنامه‌ریزی دقیق موفق شدیم استارتاپ باماگردی را تاسیس کنیم.

در کنار کار اصلی‌مان که طراحی سایت و سئو و تولید محتوا است، استارتاپ باماگردی را به عنوان بیزنسی شخصی و بنا به علاقه شخصی‌ و همیشگی‌مان به حوزه گردشگری عملیاتی کرده‌ایم. چرا که همکارانمان کم و بیش در زمینه گردشگری دارای تجربیات خوبی بودند و از طرفی نیز چون خودمان طراح سایت هستیم و تولید محتوا و سئو می‌کنیم، بنابراین ایده راه‌اندازی استارتاپ گردشگری را عملیاتی کردیم که خوشبختانه در مدتی کوتاه در جشنواره وب و موبایل ایران دیده شدیم و جزء نامزدها قرار گرفتیم. البته ما همین تجربه را با استارتاپ کاکتی‌استور هم داشتیم که در دسته‌بندی فروشگاه‌های تخصصی از سال 94 بارها در بخش‌های وب‌سایت یا اپلیکشن و استانی نیز کاندید شده است.

اعضای تیم استارتاپ باماگردی چند نفر هستند و چه اهدافی را در حوزه گردشگری دنبال می‌کنید؟

تیم ما در حال حاضر متشکل از شش نفر است. هدف باماگردی در شرایط کنونی که شیوع ویروس کرونا و همه‌گیری بیماری محدودیت‌هایی برای سفر و گردشگری ایجاد کرده، در وهله نخست حفظ روحیه مردم و کمک به آن‌ها در برنامه‌ریزی سفر به مقاصدی است که در آینده حضور در آن‌ها ممکن می‌شود. یعنی گردشگران با استارتاپ باماگردی با مقاصد جدیدی که از آن‌ها مطلع نیستند یا فعلا امکان سفر وجود ندارد، در این مدت آشنا شوند تا در ایام پساکرونا به صورت آگاهانه‌تر و مبتنی بر برنامه‌ریزی قبلی سفر کنند. ما تصمیم گرفته‌ایم اندازه کسب و کارمان را فعلا در همین حد نگه داریم. بعد از کرونا به طور قطع شرایط عوض خواهد شد و تصور می‌کنم اولویت‌های مردم سفرهای داخلی خواهد بود. این برنامه کوتاه‌مدت ما است و قصد نداریم تغییری در شکل و ساختار کسب و کار باماگردی ایجاد کنیم.

نوع تعامل‌تان با جامعه مخاطب چگونه است؟

ما در استارتاپ باماگردی مقاصد گردشگری را معرفی و درباره آن‌ها به صورت اختصاصی محتوا تولید می‌کنیم. چیزی شبیه به تور مجازی. بسیاری از سایت‌ها نیز در کشور ما به صورت جامع حوزه گردشگری همین کار را می‌کنند. تفاوتی که سایت باماگردی با دیگر سایت‌ها دارد این است که تیم ما خودشان اهل سفر هستند و با انواع مقاصد گردشگری در کشور آشنا هستند. اغلب مقاصدی را معرفی می‌کنیم که خودمان در گذشته به آن‌ مکان‌ها مراجعه کرده‌ایم. به همین دلیل بسیار دقیق‌تر از دیگر سایت‌هایی که تنها مقاصد را معرفی می‌کنند و حتی ممکن است محتوای آن را از جایی کپی کرده باشند، مقاصد گردشگری را معرفی و برای آن‌ها محتوا تولید می‌کنیم. ضمن اینکه مردم نیز می‌توانند در محیط وبسایت از ما مشاوره بگیرند.

در کوتاه‌مدت قصد دارید روند فعالیت فعلی‌تان را ادامه دهید که البته منطقی هم هست. برای بازه زمانی بلندمدت‌تر چه برنامه‌هایی برای استارتاپ باماگردی طراحی کرده‌اید؟

برای دوران بلندمدت‌تر طرح و برنامه‌هایی ویژه در نظر داریم و در پی توسعه کسب و کارمان هستیم. در آینده گردشگری بین‌المللی و مقاصد توریستی و اماکن و تاسیسات گردشگری و رستوران‌ها و مراکز اقامتی و… به سایت باماگردی اضافه خواهند شد. در حوزه رزرواسیون نیز ممکن است نیاز به همکار داشته باشیم. برنامه‌مان این نیست که خودمان رزرواسیون را پیش ببریم، اما احتمال می‌دهیم با شرکت‌های فعال در حوزه گردشگری در صورت نیاز همکاری کنیم و کسب و کارمان را گسترده‌تر کنیم. یعنی خدمات را معرفی کنیم.

فناوری‌های نو و آنلاین شدن کسب و کارها و استارتاپ‌های گردشگری به بیزنس‌های سنتی و رشد صنعت گردشگری کشور نیز کمک می‌کنند. درست است که تفکر حاکم بر کسب و کارهای سنتی به دلایل مختلفی چندان میانه خوبی با فضای آنلاین و اقتضائات آن ندارد، شکی نیست که با تعامل دو سویه و مبتنی بر همکاری مشترک می‌توان برای بهبود وضعیت گردشگری کشور برای هر دو گروه مخاطب ایرانی و بین‌المللی برنامه‌ریزی کرد و به عواید آن دست یافت

برنامه دیگر این است که از مجموعه‌های گردشگری آسیب دیده از همه‌گیری حمایت کنیم. یعنی در دوران پساکرونا شرکت‌های حوزه گردشگری می‌توانند خودشان و تورها و مقاصدشان را در باماگردی معرفی کنند تا مردم بتوانند از خدمات استفاده کنند. ما در آینده زبان انگلیسی را نیز به وبسایت باماگردی احتمالاً اضافه می‌کنیم تا مخاطبان بین‌المللی علاقمند به مقاصد گردشگری ایران به محتوای مناسب و اختصاصی دسترسی داشته باشند و با جاذبه‌های جذاب و ناب کشور بیشتر آشنا شوند.

بنیانگذاران استارتاپ باماگردی
بهروز دیبایی (سمت چپ) و وحید آبدارباشی‌نژاد (سمت راست) بنیانگذاران استارتاپ باماگردی

یکی از بخش‌های استارتاپ باماگردی، مربوط به خاطرات سفر است. در این بخش مخاطبان باماگردی خاطرات سفر خود را می‌نویسند یا اینکه اعضای تیم باماگردی درباره مقاصدی که سفر کرده‌اند به صورت اختصاصی تولید محتوا می‌کنند؟

ما در بخش خاطرات سفر، به معنای دقیق کلمه داستان سیر و سیاحت را بیان نمی‌کنیم. بلکه به‌روشی دیگر این کار را انجام می‌دهیم. چرا سایت‌های زیادی هستند که خاطرات سفر را می‌نویسند. ما معتقدیم نوع بیان مطالب بلند ممکن است از حوصله مخاطبان خارج باشد. یعنی اینکه کاربری بنشیند و مطلبی طولانی را مطالعه کند و در انتها هم به این نتیجه برسد که آیا به فلان منطقه سفر کنند یا نه، از نظر ما پرریسک است.

به طور معمول سعی می‌کنیم مکان‌های دینی یا مقاصد گردشگری را به‌صورت خلاصه و مفید و با تصاویر مناسب و معرف آن مکان‌ها معرفی کنیم. بسیاری از سایت‌ها پنل کاربری طراحی می کنند و در آن قسمت از کاربر می‌خواهند اگر به یک منطقه خاص سفر کرده، تعریف کند که چه اتفاقی در طی سفر افتاده و تصاویر آن را ارسال کند و… .

فعلا به این شکل نمی‌خواهیم کار کنیم. بلکه کار را کمی آسان‌تر کرده‌ایم. یعنی به جای اینکه سیستم عضویت شلوغی داشته باشیم یا بخواهیم پنل به کاربر بدهیم تا این مسیر طولانی را طی کنند و کاربران دیگر هم به صورت مجزا در هر صفحه ببینند که دیگران به کجا سفر کرده‌اند، در یک صفحه خاص محتوای اختصاصی خودمان را به نمایش می‌گذاریم. یعنی منطقه‌ای را معرفی می‌کنیم و در انتها از کسانی که به آن منطقه سفر کرده‌اند، می‌خواهیم که در بخش نظرات، توضیحات کوتاه و مفید خود را مطرح کنند. حتی این امکان را فراهم کرده‌ایم که مخاطبین امکان ارسال و درج تصاویر را داشته باشند. تمام این موارد را همکاران ما به صورت کامل بررسی می‌کنند و چنانچه لازم باشد توضیحات لازم راجع به آن مقصد خاص سفر به مخاطبان داده می‌شود.

در این مدت چه بازخوردهایی از ایده باماگردی دریافت کرده‌اید؟ آیا به شناختی از نیازهای مردم برای سفر و گردشگری دست یافته‌اید؟

باماگردی در شبکه اجتماعی اینستاگرام هم صفحه‌ای با تعداد بالای دنبال‌کننده دارد. بررسی‌های زیادی درباره نظرات مردم به خصوص در فضای اینستاگرام مجازی صورت داده‌ایم. کاربران بیشتر به دنبال این هستند که مسیرهای مختلف برای سفر را دنبال کنند. یعنی انتظار دارند مناطق را مرتبط با هم و در ادامه هم معرفی کنیم. برای مثال کاربران انتظار دارند مناطق شمالی را شهر به شهر و به صورت مرتب معرفی کنیم و معرفی‌ها نیز به صورت جامع و کامل و از جنبه‌های گوناگون باشد تا بعد از دوران همه‌گیری به این مقاصد به صورت سلسله‌وار سفر کنند. به عبارت دیگر مردم توقع دارند معرفی مقاصد شامل چند شهر و منطقه نزدیک به هم باشد تا در طی سفرهای چند روزه آینده خود بتوانند به تمام این مناطق در مدت کوتاهی سر بزنند.

یکی از ضعف‌های صنعت گردشگری در ایران، تولید مارکتینگ و بازاریابی اختصاصی است. در سال‌های اخیر کسب و کارهای نوآور وارد میدان رقابت شده‌اند. باماگردی نیز یکی از چندین استارتاپی است که به صورت اختصاصی تولید محتوا می‌کند. مطمئنا آسیب‌شناسی از وضعیت بازار گردشگری کشور انجام داده‌اید. باتوجه به اینکه قصد دارید در ادامه گردشگری بین‌المللی را نیز به باماگردی اضافه کنید. برای شناخت بیشتر گردشگری ایران چه کارهایی باید انجام داد؟

بسیاری از سایت‌هایی که در زمینه گردشگری فعالیت دارند، تنها به معرفی مقاصد گردشگری می‌پردازند و گاه اطلاعات و راهنمایی‌های که به مردم ارائه می‌کنند، درست نیست. برخی از کسب و کارها هم به این حوزه به عنوان بیزنس فکر می کنند و سودآوری اقتصادی برایشان در اولویت قرار دارد. در حالی که معرفی مقصد خوب سفر نیازمند داشتن محتوای فاخر و ارزشمند است و اگر از این مهم چشم‌پوشی شود، تبعات آن گریبانگیر صنعت گردشگری خواهد شد و نارضایتی گردشگران را به دنبال خواهد داشت.

در حال حاضر چندان به مسائل اقتصادی و بهره مالی فکر نمی‌کنیم و برعکس ورودمان به حوزه گردشگری از سر علاقه و مبتنی بر تجربه‌های شخصی است. در حقیقت تفاوت بیزنس ما با دیگران نیز در همین است. همین مسئله هم کمک می‌کند که به شکل درست و واقعی به معرفی مقاصد گردشگری بپردازیم. تصور می‌کنم این تفاوت به ما کمک می‌کند مسئولیت‌پذیرانه‌تر به تولید محتوا در حوزه گردشگری بپردازیم.


مطلب پیشنهادی: سه راز بقا و رشد استارتاپ‌های گردشگری


اصراری نداریم که مقاصد زیاد گردشگری را معرفی کنیم بلکه کوشش‌مان این است که به صورت خلاصه و مفید هر چند وقت یک‌بار مناطق مناسب و جذاب را با با ملاحظاتی نظیر تجربه سفر، مسیر سفر، هزینه سفر و رضایت‌ مخاطبان معرفی کنیم. تصور می‌کنم این مدل کار کردن همراه با رضایت مشتری به حوزه گردشگری نیز کمک می‌کند.

در هر صورت مسیر گردشگری به سمت کسب و کارهای نوآور است و بیزنس‌ها هم روز به روز بیشتر آنلاین می‌شوند. با اینکه شرکت‌ها و آژانس‌های فعال در حوزه گردشگری چندین دهه به صورت سنتی فعالیت می‌کردند و مارکتینگ و بازاریابی را نیز به شیوه سنتی پیش می‌بردند، شکی نیست که این مدل‌ها به تدریج کنار می‌روند و جای آن‌ها را کسب و کارهای جدید می‌گیرند. اگر دقت کنید کسب و کارهای سنتی بیش از دیگران از همه‌گیری ویروس کرونا خسارت‌ دیده‌اند.

استارتاپ باماگردی را به عنوان بیزنسی شخصی و بنا به علاقه شخصی‌ و همیشگی‌مان به حوزه گردشگری عملیاتی کرده‌ایم. چرا که همکارانمان کم و بیش در زمینه گردشگری دارای تجربیات خوبی بودند و از طرفی نیز چون خودمان طراح سایت هستیم و تولید محتوا و سئو می‌کنیم، بنابراین ایده راه‌اندازی استارتاپ گردشگری را عملیاتی کردیم که خوشبختانه در مدتی کوتاه در جشنواره وب و موبایل ایران دیده شدیم و جزء نامزدها قرار گرفتیم

از جنبه‌ای دیگر حتی می‌توان ادعا کرد فناوری‌های نو و آنلاین شدن کسب و کارها و استارتاپ‌های گردشگری به بیزنس‌های سنتی و رشد صنعت گردشگری کشور نیز کمک می‌کنند. درست است که تفکر حاکم بر کسب و کارهای سنتی به دلایل مختلفی چندان میانه خوبی با فضای آنلاین و اقتضائات آن ندارد، شکی نیست که با تعامل دو سویه و مبتنی بر همکاری مشترک می‌توان برای بهبود وضعیت گردشگری کشور برای هر دو گروه مخاطب ایرانی و بین‌المللی برنامه‌ریزی کرد و به عواید آن دست یافت.

آیا سرمایه‌ای جذب کرده‌اید یا پیشنهاد سرمایه‌گذاری به شما رسیده است؟

خیر. استارتاپ باماگردی با توجه به اینکه مدت کوتاهی است شروع به فعالیت کرده، هنوز به مرحله جذب سرمایه نرسیده است. طبیعی است در این مرحله کسب و کار ما چندان دیده نشود اما یک مسئله را نباید فراموش کرد. به طور کلی به استارتاپ‌های مستقر در شهرستان مانند پایتخت به آن‌ها توجه نمی‌شود. ما با توجه به تیمی که در استارتاپ باماگردی دور همدیگر جمع شده‌ایم و سابقه‌ای که در راه‌اندازی استارتاپ کاکتی‌استور و دیگر پروژه های موفق دیگرمان داریم، دوست داریم بیشتر دیده شویم. این وضعیتی است که بسیاری از استارتاپ‌های مستقر در شهرستان‌ها با آن روبرو هستند.

در سال‌های گذشته نیز ظاهرا امتیاز و مزایای خاصی بر اساس شایسته سالاری برای استارتاپ های مستقر در شهرستان‌ها از طرف نهادهای مختلف در نظر گرفته نشده است و یا تعداد کسب و کارهای حمایت شده مشابه ما بسیار ناچیز بوده است. ما تماما به صورت خودگردان و با تلاش‌های خودمان و تنها با اتکا به شوق و علاقه‌‌ کسب و کارهایمان را سرپا نگه داشته‌ایم و مسیر رشد را طی کرده‌ایم. به باور بنده استارتاپ‌های مستقر در شهرستان‌ها با دانش و نیروی انسانی کاربلد، پتانسیل‌های بالایی دارند و اگر به آن‌ها توجه شود، شایستگی خود را نشان خواهند داد و بازدهی اکوسیستم نوآور کشور را در تمام حوزه‌ها و از جمله گردشگری بالاتر می‌برند.

با اینکه بارها سراغ نهادهای متولی حمایت از کسب و کارهای فناورانه و استارتاپی رفته‌ایم، به در بسته خورده‌ایم و در این زمینه جشنواره وب و موبایل کمک بسیار بیشتری به ما کرده است. این چالشی بزرگ برای تمام استارتاپ‌های مستقر در شهرستان‌هاست که بر جذب سرمایه و مراحل رشد و تکامل آن‌ها اثر می‌گذارد. با همه این‌ها ما در استارتاپ باماگردی از جذب سرمایه یا همکاری‌های مشترک با شرکت‌ها و کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری استقبال می‌کنیم.

گردشگری کوهستان از جمله زیرمجموعه‌های تخصصی صنعت گردشگری است که در آن خدمات مرتبط با کوهنوردی به گردشگران عرضه می‌شود. حوزه‌ای که مخاطبان خاص خود را دارد و بازار آن نیز نسبتا بزرگ است. کشورهای زیادی هستند که به رغم وضعیت اقتصادی نه‌چندان مطلوب، به دلیل داشتن کوهستان‌ها و قله‌های بزرگ و مرتفع، سرمایه‌گذاری‌های فراوانی بر این سبک گردشگری کرده‌اند و درآمدهای زیادی از این راه به دست می‌آورند. در ایران نیز گرچه این نوع گردشگری چندان جا نیفتاده و کسی هم چندان سراغ آن را نمی‌گیرد، ظرفیت‌های بالایی در گردشگری کوهستان دارد. شرکت‌هایی نظیر اسپیلت البرز سال‌هاست به صورت تخصصی در زمینه طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان فعالند.

شرکت خدمات مسافرتی و طبیعت‌گردی اسپیلت البرز یکی از مجموعه‌های قدیمی‌ و البته خوش‌نام‌ برگزارکننده تورهای داخلی و خارجی طبیعت‌گردی در کشور است و آن‌طور که سهند عقدایی، هم‌بنیان‌گذار این شرکت می‌گوید، مدت‌ها پیش از آنکه تورهای طبیعت‌گردی در کشور مد شوند، این کار را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کرده‌اند. عقدایی که خود از جمله کوهنوردان حرفه‌ای است، در سال 85 اسپیلت البرز را به اتفاق دایی‌اش راه‌اندازی کرده است. سال‌ها طراحی و تجاری‌سازی تور طبیعت گردی و گردشگری کوهستان در داخل و خارج کشور تنها بخشی از کارهایی است که عقدایی و تیم او در اسپیلت البرز انجام داده‌اند.

اسپیلت البرز از سال 94 در منطقه دماوند نخستین اکوکمپ ایران را در کلاس جهانی تاسیس کرده و پذیرای گردشگران کوهستان داخلی و خارجی است. در گفت‌و‌گوی مفصل پیش رو، پای صحبت‌های هم‌موسس شرکت اسپیلت البرز نشسته‌ایم. عقدایی در این پرسش و پاسخ از علاقه‌اش به کوهنوردی و چالش‌های شخصی‌اش برای ورود به گردشگری کوهستان و طبیعت‌گردی می‌گوید، و ساختار و حوزه فعالیت اسپیلت البرز و دماوند اکوکمپ را شرح می‌دهد. آسیب‌شناسی وضعیت گردشگری کوهستان ایران کشور و همینطور آینده صنعت گردشگری نیز بخش مهم‌تر این گفت‌و‌گو است.

گردشگری کوهستان
اسپیلت البرز در مناطق مختلف جهان تورهای گردشگری کوهستان برگزار می‌کند

شرکت اسپیلت البرز در زمینه طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان فعالیت دارد. چه شد که به صورت تخصصی سراغ این حوزه رفتید؟

بخشی از چرایی این مسئله دغدغه شخصی بود. از سال 72 تا 76 رشته مهندسی مکانیک می‌خواندم و از همان سال‌ها تا اواسط دهه 80 به صورت حرفه‌ای در حوزه ایرکاندیشن و تهویه مطبوع در چندین دفتر فنی شرکت‌های تولیدی و مشاوره‌ای فعالیت می‌کردم. در همان اواسط دهه 70 نیز به صورت حرفه‌ای کوهنوردی را شروع کردم. گرچه کوهنوردی نوعی سنت خانوادگی بود که از مادرم آغاز و به دایی‌ام رسیده بود و از دوران کودکی نیز به اتفاق دایی‌ام صعود می‌کردم، از دوره‌ای به بعد تصمیم گرفتم به صورت حرفه‌ای این رشته را دنبال کنم.

 دوره‌های مختلف آموزشی کوهنوردی و مربی‌گری را گذراندم و در برنامه‌‌های مختلف کوهنوردی، سنگ‌نوردی، دیواره‌نوردی، یخ‌نوردی و صعودهای زمستانه، غارهای دشوار و برنامه‌ریزی‌ برای صعود به قله‌های بلند و هیمالیا و… شرکت کردم. در اواسط دهه 80 متوجه شدم وقت و منابع زیادی را در زندگی‌ام صرف کوهنوردی کرده‌ام و اگرچه مدرک لیسانس مهندسی گرفته‌ام، در حد دکترا در کوهنوردی کار کرده‌ام. در این مدت البته به موفقیت‌های زیادی هم دست یافتم. برای مثال به عنوان اولین ایرانی به قله «نانگا پاربات» که ارتفاعی بیش از 8 هزار متر دارد و از نظر درجه سختی نیز از اورست سخت‌تر است، صعود کردم.


مطلب پیشنهادی: با انواع گردشگری آشنا شوید


بحثی شخصی‌ با خودم داشتم که چرا باید پارادوکس میان شغل و علایق و فعالیت‌‌ها در زمینه کوهنوردی را ادامه دهم. من و بسیاری دیگر شبیه من رشته مهندسی را به دلیل باید و نبایدهایی که جامعه برای ما تعریف کرده بود، انتخاب کردیم. زمانی با خودم فکر کردم که سن و سالم به 30 سال رسیده اما علائق و وقت و فکر و ذکر و سرمایه‌های را که به دست آورده‌ام صرف ورزش مورد علاقه‌ام کرده‌ام.

بنابراین تصمیم قطعی خودم را گرفتم که به رغم داشتن شغل و درآمد خوب، حوزه مهندسی را کنار بگذارم و به صورت تخصصی کسب و کار خودم را در حوزه طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان راه بیندازم. این یک چالش شخصی بود. به لحاظ حقوقی و فضای کسب و کار نیز در سال 85 حدود 2700 تا 2800 آژانس مسافرتی در کشور فعال بودند که قریب به اتفاق آن‌ها در بخش فروش بلیت فعالیت می‌کردند و اگر هم مجری برنامه‌های تور بودند، تورها در این حد بود که با رزرو پرواز و هتل، مسافران را به مقاصدی مثل ترکیه و مالزی و کیش و… بفرستند.

من متوجه شدم در ایران طبیعت گردی به آن مفهوم که کسی بخواهد با گردشگری تجربه‌ای کسب کند و در محیط طبیعی فعالیت داشته باشد، وجود ندارد. درواقع با تجربیاتی که در کوهنوردی خارجی کسب کرده بودم و ارتباطاتی که داشتم، می‌دانستم که بخش مهمی از گردشگری فعالیت در طبیعت است. بنابراین در سال 85 به اتفاق دایی‌ام تصمیم گرفتیم شرکت اسپیلت البرز را تاسیس کنیم.

در حوزه طبیعت‌گردی که به گفته خودتان در کشور دچار نوعی انحراف مفهومی بود، اسپیلت البرز چه کار ویژه‌ای در این زمینه انجام داد؟

برنامه ما این بود که در سال سوم و براساس طرح تجاری‌مان به سوددهی برسیم. آن زمان کسی در ایران سراغ گرشگری طبیعت‌گردی نرفته بود اما ما این مسیر را طی کردیم و از ابتدا هم بنا را بر این گذاشتیم که تجربه‌های ناب زندگی در دل طبیعت را ممکن کنیم. ما در اسپیلت البرز نمی‌خواستیم به مردم پرواز و هتل و غذا بفروشیم بلکه هدفمان این بود که تجربه بفروشیم. با همین ایده اسپیلت البرز شروع به کار کرد. تا به امروز بالغ بر 150 مقصد و تور داخلی را با مطالعه و تحقیق و با رعایت تمام ضوابط و استانداردهای محیط‌زیستی و… طراحی و تجاری‌سازی کرده‌ایم و به صنعت گردشگری کشور دادیم.

در حال حاضر اما اغلب این مناطق از نظر تور و تورگردانی اشباع شده‌اند و ما نیز در اسپیلت البرز از این تعداد فقط در حدود 40 مقصد تور برگزار می‌کنیم. استراتژی اسپیلت البرز از ابتدا این بوده که همواره در بازارهای نو حضور یابد و به همین دلیل از بسیاری از بازارها خروج کرده‌ایم. بالغ بر 60 مقصد خارجی را نیز شناسایی کردیم و بر روی آن‌ها تور طراحی و تعریف کرده‌ایم که همچنان هم ادامه دارد.

طبیعت گردی در اسپیلت البرز
محور اصلی فعالیت‌های اسپیلت البرز برگزاری تورهای ورودی و خروجی طبیعت گردی و گردشگری کوهستان است

نام اسپیلت البرز اشاره به چه چیزی دارد؟

اسپیلت کلمه‌ای مازندرانی است و ترکیبی از دو واژه «اسپِ» به معنای سفید و «لَت» به معنای لکه است. اسپبلت به معنای لکه سفید است. به مرور اسپِلَت به تدریج به اسپیلَت تبدیل شده و در ادامه نیز با تغییر گویش به اسپیلِت تبدیل شده است. این واژه در گذشته به یخچال‌های طبیعی اطلاق می‌شد.

کشور ما آبستن تحولات و تنش‌های زیادی است و ممکن است در سال‌های آینده بحران‌های دیگری هم پیش بیایند که معادلات را به کلی هم بریزند. اما تا زمانی که وارد تنش و بحران بعدی نشدیم باید ایده از این ستون تا آن ستون را دنبال کنیم و در برابر فرصت‌هایی کوتاهی که پیش رویمان قرار می‌گیرد، باید تورمان را پهن کنیم و ماهیگیری کنیم

گرچه ایران در نوار بیابانی قرار دارد، در برخی مناطق کشور می‌توان یخچال‌های طبیعی را دید. در گذشته تعداد این یخچال‌ها بیشتر بود اما امروزه به دلیل گرمایش زمین تعداد آن‌ها به اندازه تعداد انگشتان یک دست است. یکی از این یخچال‌ها، در منطقه علم‌کوه واقع شده است. مازندانی‌ها در گذشته وقتی علم‌کوه را می‌دیدند که لکه‌ای سفید بر روی آن قرار دارد، می‌گفتند اسپِلَت.

شرکت اسپلت البرز چه ساختاری دارد و چه بخش‌هایی در آن فعال هستند؟ تیم‌تان چند نفره است و چه برنامه‌هایی را اجرا می‌کنید؟

در شرکت اسپیلت البرز از ابتدا سه دپارتمان‌ تور داخلی، تور خروجی و تور ورودی تعریف کردیم و چهارمین دپارتمان نیز در سال 94 با نام «دماوند اکوکمپ» ایجاد شد. تا پیش از دوران کرونا حدود 30 نفر در شرکت مشغول به کار بودند و حدود 60 نفر نیز به طور مستقیم به عنوان راهنمای تور با ما کار می‌کردند. البته در فصول گردشگری و طبیعت‌گردی با تعدادی از راهنماهای فری‌لنسر نیز همکاری می‌کنیم. تمام این تورها و دپارتمان‌ها به طور تخصصی در زمینه طبیعت‌گردی فعالیت می‌کنند.

در بازار ایران و برای تورهای داخلی و خروجی ما را با نام اسپیلت البرز می‌شناسند اما برای تورهای ورودی ما برند دیگری به نام «ایران اکو ادونچر» را ثبت کرده‌ایم. در واقع دپارتمان تور ورودی ما با برند ایران اکو ادونچر کار می‌کند. ما از همان سال 86 اولین تورهای خروجی کوهستان را با صعود به قله کلیمانجارو که بلندترین قله آفریقا است، شروع کردیم.

در بسیاری از کوهستان‌های دنیا در طی این سال‌ها برنامه‌های مختلفی را اجرا کردیم. برای مثال همه ساله در کشور نپال 6-7 برنامه اجرا می‌کنیم. در اروپا نیز برای صعود به قله‌های «مون بلان» و «ماترهورن» برنامه‌های مختلفی اجرا می‌کنیم. در قفقاز و روسیه نیز همه‌سالانه تیم‌هایی را اعزام و از آن‌ها پشیبانی می‌کنیم. همینطور نیز برای اکسپدیشن یا صعودهای بالای هفت هزار متر در مناطق مختلف هند و پاکستان و نپال و منطقه آمریکای جنوبی نیز برنامه‌ریزی می‌کنیم. تا پیش از دولت دونالد ترامپ نیز در یک برنامه‌ صعود در ایالات متحده آمریکا از 10 پارک‌ ملی این کشور دیدن کردیم.

تور بیابانگردی
اسپیلت البرز یکی از شرکت‌های برتر در زمینه برگزاری تور است که سال 85 راه‌اندازی شده است.

همه ما برداشتی از طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان داریم و ممکن است آن را تجربه کرده باشیم. منتها این نوع از توریسم تعاریف و ضوابط و استانداردهای خاص خود را دارد. طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان به طور دقیق به چه معناست؟

طبیعت‌گردی بحثی عام‌تر است. آنچه که در ایران به عنوان طبیعت‌گردی می‌شناسیم، ترجمه ecotourism است. در عمل اما آنچه انجام می‌شود، به طور دقیق منطبق بر اکوتوریسم نیست. اکوتوریسم نوعی از گردشگری است که به طور تخصصی روی طبیعت کار می‌کند. آنچه در ایران متداول است و شرکت‌ها و تورگردان‌های مختلف روی آن کار می‌کنند، active tours یا eco adventure tours است.

به این معنا که تقاضا در بازار ایران و هدف گروه‌هایی که به طبیعت می‌روند، شناخت تخصصی طبیعت نیست. اغلب مردم با این هدف به طبیعت می‌روند که فعالیتی داشته باشند و مناظر طبیعی را مشاهده کنند یا با فعالیت جسمانی در طبیعت بانشاط‌تر شوند. این گرایش دلایل زیادی دارد که شاید یکی از مهمترین آن‌ها گسترش شهرنشینی و افزایش فشارهای اجتماعی بر مردم باشد که آن‌ها را به سمت طبیعت می‌کشاند. منظور از شناخت تخصصی در طبیعت‌گردی، مواردی مثل تور پرنده‌نگری، تور پروانه‌نگری یا تور آشنایی با گونه‌های گیاهی و جانوری و… است. منتها درصد بسیار کمی از تورهایی که در کشور اجرا می‌شوند، واجد این خصوصیات هستند.

گردشگری ایران نیازمند برندسازی است و این ضرورت در بخش‌های تخصصی اهمیت بیشتری دارد. کوه دماوند ظرفیت زیادی برای برندسازی دارد. از شکل مخروطی تا ارتفاع آن که بلندترین کوه منطقه غرب آسیا است. نزدیک بودن این قله به پایتخت نیز یک مزیت کلیدی است. گردشگران کوهستان می‌توانند با پرواز به ایران بیایند و سه ساعت بعد پای کوه دماوند برسند. همه این‌ها مزیت است اما متاسفانه ما برندسازی را فراموش کرده‌ایم

گردشگری کوهستان به آن بخشی از eco adventure گفته می‌شود که در کوهستان انجام می‌شود و شامل صعود بلند و همینطور trekking یا راهپیمایی در مسیرهای کوهستانی است.

ایران از دیرباز به تنوع اقلیمی و آب و هوایی معروف بوده است. در حوزه طبیعت‌گردی و گردشگری کوهستان با توجه به تجربه خودتان و کسب و کاری که راه انداخته‌اید، در مقایسه با دیگر کشورها دارای چه مزیت‌هایی هستیم. بحث زیرساختی به کنار، از نظر پتانسیل‌هایی که می‌توان از آن بهره برد و گردشگر خارجی به داخل کشور آورد ارزآوری کرد، وضعیت ایران چگونه است؟

اجازه دهید جایگاه گردشگری کوهستان در ایران و تفاوت و نسبت آن با کشورهای دیگر را با آمار توضیح دهم. کلیمانجارو قله‌ای مخروطی و آتشفشانی با ارتفاعی در حدود 5900 متر است که در نواری معتدل در منطقه آفریقا قرار دارد. مسیر صعود به این قله نیز مسیری غیرفنی است. قرار داشتن این قله در منطقه گرمسیر باعث می‌شود که درجه پایداری هوای منطقه بیشتر باشد. همین ویژگی ءءءءاجازه می‌دهد افراد با توانایی‌ها و تجهیزات کمتری به قله صعود کنند. قله‌ 6000 متر به این معناست که فردی با توانایی‌های کوهنوردی معمولی و بدون نیاز به آموزش‌های حرفه‌ای و پیشرفته صعود، می‌تواند به بالای آن صعود کند.

همه این ویژگی‌ها باعث می‌شود گردشگران زیادی همه ساله راهی این منطقه شوند. براساس آمارهای سال 2019، حدود 35 هزار گردشگر خارجی به کشور تانزانیا رفته‌اند و به قله کلیمانجارو صعود کرده‌اند. با این توضیح که مبلغ ورودی به قله کلیمانجارو 500 دلار است. یعنی هر گردشگری علاوه بر هزینه‌ای که برای تور و غذا و باربر و راهنما و اقامت و حمل و نقل و… که به طور معمول باید پرداخت کند، 520 دلار نیز به سازمان پارک ملی کلیمانجارو پرداخت می‌کند که مستقیم به صندوق دولت ریخته می‌شود.

قله دماوند نیز تقریبا وضعیتی مشابه با کلیمانجارو دارد. در دماوند اما مبلغ ورودی به ازای هر گردشگر خارجی 50 دلار است. در مقام مقایسه در سال 2019 تنها 800 کوهنورد ورودی با پرداخت مبلغ ورودی به قله دماوند صعود کرده‌اند. کافی است همین دو عدد را مقایسه کنید تا به تفاوت‌ها پی ببرید. یعنی دو دولت ایران و تانزانیا از دو قله با شرایط و وضعیت و ظرفیت مشابه، چگونه بهره‌برداری می‌کنند. این در حالی است که تولید ناخالص داخلی تانزانیا یک دهم تولید ناخالص داخلی ایران هم نیست.

تصور نکنید دولت تانزانیا هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی را صرف زیرساخت کلیمانجارو کرده‌ است. بلکه این شرکت‌های تورآور هستند که امکانات و تاسیسات و زیرساخت‌های لازم را تدارک می‌بینند. شبیه به همین کاری که ما در پروژه اکوکمپ دماوند انجام داده‌ایم. نقطه قوت تانزانیا، مدیریت صحیح است. مدیریت درست و ثبات در تصمیم‌گیری‌ها باعث شده این کشور 35 هزار گردشگر کوهستان را جذب کند. برای ما هم ممکن است دست‌یابی به آمار پذیر 35 هزار گردشگر کوهستان در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نباشد، تردیدی نیست که با مدیریت و درک درست و استفاده بهینه از ظرفیت‌ها می‌توان طی 5 سال به رقم 10 هزار گردشگر کوهستان ورودی دست پیدا کرد.

در حال حاضر به دلیل تجمع و حضور بیش از ظرفیت توریست و گردشگران داخلی در ایام خاص و نبود متولی مشخص و عملکردهای بحث‌برانگیز و فاقد برنامه، آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر به محیط دماوند وارد شده است. جالب است بدانید تا سال 96 تعداد گردشگران کوهستان ورودی به عدد 3000 نفر هم رسید اما آنقدر زیرساخت‌ها ضعیف و شرایط پذیرایی و اقامت گردشگران غیرقابل تحمل است که تعداد آن به 800 نفر و حتی کمتر رسیده است. از همین مثال جزء می‌توان کل را سنجید و پی برد چه اتفاقاتی در حوزه گردشگری کوهستان ایران در حال رخ دادن است. ضمن اینکه دیگر مسیرهای توریست‌پذیر کشور در مناطق کوهستانی مثل علم‌کوه، سبلان، زردکوه و… نیز همین وضعیت را دارند.

برگزاری تورهای گردشگری کوهستان
اسپیلت البرز تورهای کوهنوردی در قله‌های مرتفع جهان از جمله در نپال، پاکستان، هند، فرانسه و… برگزار می‌کند

هدف‌تان از راه‌اندازی پروژه‌ اکوکمپ دماوند در زمینه گردشگری کوهستان چه بود؟ این پناهگاه مشخصات و ویژگی‌هایی دارد؟

در طی چندین سال‌ فعالیت تخصصی در زمینه تورگردانی و گردشگری کوهستان، آنچه می‌دیدم این بود که چه در کشورهای پیشرفته‌تر و چه در کشورهایی ضعیف‌تر مثل تانزانیا و نپال و…، خدمات کوهنوردی و زیرساخت‌ها برای ارائه خدمات به کوهنوردان و گردشگران کوهستان کیفیت بالاتری از کشور خودمان دارد.

در ایران هدف 70 درصد کوهنوردان و گردشگران کوهستان که وارد کشور می‌شوند، صعود به قله دماوند است. اما در عمل زیرساخت مناسبی برای خدمات‌دهی به کوهنوردان ایجاد نکرده‌ایم. تنها پناهگاه جنوبی دماوند را داریم که نه ظرفیت برد در آن رعایت می‌شود و نه رزرواسیون درست و حسابی دارد. ظرفیت اسمی این پناهگاه 150 نفر است اما در یک آخر هفته 2500 نفر وارد پناهگاه می‌شوند یا اطراف آن چادر می‌زنند. شلوغی پناهگاه، نبود برق و رها شدن فاضلاب در محیط و… معضلات جدی است که در این پناهگاه دیده می‌شود.

گردشگری کوهستان به آن بخشی از eco adventure گفته می‌شود که در کوهستان انجام می‌شود و شامل صعود بلند و همینطور trekking یا راهپیمایی در مسیرهای کوهستانی است

وقتی گردشگران خارجی را به این پناهگاه می‌بردیم نه‌تنها احساس آرامش و رضایت‌ نمی‌کردند، بلکه از فضای شلوغ و آلودگی بالا نیز آزار می‌دیدند. در سال 94 تصمیم گفتیم با سرمایه خودمان و با توجه به تجربیاتی که از کشورهای مختلف کسب کرده بودیم در جبهه شمال شرقی دماوند اکوکمپ تاسیس کنیم. در پروژه اکوکمپ دماوند کمپ‌های بسته‌ای در ارتفاع 4350 متری برپا کرده‌ایم که کاملا دوستدار محیط زیست هستند. یعنی تاسیسات در ابتدای فصل برپا می‌شوند و در آخر فصل هم زمانی که جمع می‌شوند، انگار کسی اصلا در آنجا حضور نداشته است.

امکاناتی دیگر نظیر چادرهای تخت‌دار و غذاخوری و آسپزخانه فراهم کرده‌ایم و برق را هم از الکتریسیته پاک صفحات خورشیدی تامین می‌کنیم. فاضلاب اکوکمپ دماوند را هم به ارتفاعات پایین‌تر منتقل می‌کنیم. جالب است بدانید زمانی که ما اکوکمپ دماوند را راه‌اندازی کردیم، هنوز در قله مون بلان فرانسه فاضلاب را به دامنه‌های پایین قله انتقال نمی‌دادند و حتی در کوه‌های آلپ نیز چنین استانداردی پیاده‌سازی نشده بود.

گروه هدف‌ اکوکمپ دماوند توریست‌های خارجی است. خوشبختانه در نمایشگاه‌های متعدد خارجی شرکت کردیم و با برند ایران اکو ادونچر و دماوند اکوکمپ، برای این منطقه بازاریابی کردیم و امروزه این منطقه برای توریست‌های خارجی و گردشگران کوهستان شناخته شده است. در حقیقت کسب و کار دماوند اکوکمپ مکمل بیزنس اسپیلت البرز است. در این میان البته زمان‌هایی را هم به کوهنوردان داخلی اختصاص می‌دهیم و اصلا گردشگر کوهستان خارجی نمی‌پذیریم. چرا که می‌خواهیم ارتباطمان را با کوهنوردان داخلی نیز حفظ شود.

اکوکمپ دماوند شرکت اسپیلت البرز
نخستین اکوکمپ ایران مطابق با استانداردهای بین‌المللی در دامنه و ارتفاعات قله دماوند راه‌اندازی شده است

ظرفیت‌های ایران در گردشگری کوهستان همانطور که شما می‌گویید بالاست. بخشی از دلایل مهجور ماندن این حوزه به مسائل مدیریتی و نبود زیرساخت‌ها برمی‌گردد. به قول شما زیرساخت‌ها را بالاخره می‌سازند. اما مسئله مهمتر اقناع کردن گردشگر خارجی برای حضور در بازار ایران است. گردشگری ایران همواره از نانشناخته ماندن ضربه خورده و این معضل در حوزه‌های تخصصی گردشگری مثل گردشگری کوهستان شایع‌تر است. به نظر شما برای در بحث بازاریابی و جبران عقب‌ماندگی‌های تاریخی گردشگری کوهستان چه باید کرد؟

امروز دوره برند و برندسازی است. گردشگری ایران نیازمند برندسازی است و این ضرورت در بخش‌های تخصصی اهمیت بیشتری دارد. کوه دماوند ظرفیت زیادی برای برندسازی دارد. از شکل مخروطی تا ارتفاع آن که بلندترین کوه منطقه غرب آسیا است. نزدیک بودن این قله به پایتخت نیز یک مزیت کلیدی است. گردشگران کوهستان می‌توانند با پرواز به ایران بیایند و سه ساعت بعد پای کوه دماوند برسند. همه این‌ها مزیت است اما متاسفانه ما برندسازی را فراموش کرده‌ایم.

در بسیاری از نمایشگاه‌های بین‌المللی که حضور می‌یابیم، وقتی بازدیدکنندگان خارجی عکس و پوستر دماوند را بر در و دیوار غرفه‌ها می‌بینند، با تعجب می‌پرسند آیا این قله فوجی‌یاما است؟ آیا قله کامچاتکای روسیه است؟ یا اینکه آدرس و مختصات قله و اینکه کجا واقع شده را از ما جویا می‌شوند. از سویی دیگر برندسازی نیز وظیفه دولت‌هاست. گرچه شرکت‌ها و فعالان گردشگری بخشی از سرمایه خودشان را صرف بازاریابی در بازارهای کوچکی می‌کنند که قصد حضور در آن‌ها را دارند، این کافی نیست.

مسئله مهم دیگر، قاعده و فرمول برندسازی است. برای برندسازی باید محتوا تولید کرد و تورهای آشناسازی برگزار کرد و گروه‌های مرجعی مثل سلبریتی‌ها و ژورنالیست‌های حوزه کوهنوردی و گردشگری کوهستان را وارد میدان کرد. ما همه ساله با هزینه خودمان تورهای آشناسازی با گردشگری کوهستان برگزار می‌کنیم، اما نهادها و سازمان‌های متولی هیچ حمایتی انجام نمی‌دهند. در صورتی که قاعده این است که وزارت میراث فرهنگی بودجه‌ای را به این امر اختصاص دهد و از شرکت‌هایی نظیر ما بخواهد که تور آشناسازی با دماوند و گردشگری کوهستان در دماوند برگزار کنیم.


مطلب پیشنهادی: آشنایی با مفاهیم گردشگری بوم گردی


چطور باید مردم اروپا و آمریکا و دیگر کشورها ایران و ظرفیت‌های گردشگری کوهستان آن را بشناسند؟ اگر گردشگران خارجی برخی مناطق مثل شیراز و اصفهان و یزد را کم و بیش می‌شناسند، نه به این خاطر است که دولت طرح و برنامه‌ای مدون برای معرفی این مناطق داشته، بلکه اثرات برندسازی چند دهه پیش این شهرها است. برخی اماکن تاریخی هم آن‌قدر بزرگ و معروف و پراهمیت هستند که بزرگی خودشان را نشان می‌دهند.

متاسفانه درباره بقیه مناطق و بخش‌هایی از صنعت گردشگری مثل گردشگری کوهستان اقدام خاصی صورت نگرفته است. این در حالی است که گردشگری کوهستان در مقایسه با گردشگری فرهنگی ارزآوری بیشتری دارد. برای نمونه در اروپا تورهای فرهنگی دوهفته‌ای ایران حدود 1200 یورو به فروش می‌رسد اما تورهای دوهفته‌ای گردشگری کوهستان کمتر از دو هزار یورو نیست. از طرفی دیگر فرآیندها کند و فرسایشی است و تا تصمیم‌گیری‌ها به ارکان اجرایی آن در استان‌ها و شهرستان‌ها برسد، عملا بسیاری از فرصت‌ها از دست می‌رود و طرح‌ها کنار گذاشته می‌شوند.

به نظر می‌رسد کسب و کارهای تخصصی باید بازار خود را محدود کنند و به سمت نیچ‌مارکت‌ها و بازارهای محدود حرکت کنند. تنها در این صورت است که کسب و کارها می‌توانند در بازارهای محدود خودشان تاحدودی برندسازی و بازاریابی گردشگری کوهستان ایران را به جای دولت انجام دهند.

گردشگری ایران در یکی دو ساله اخیر دوران پرافت و خیزی را پشت سر گذاشته است. از فشارهای تحریمی و خروج آمریکا از توافق برجام تا برخی حوادث داخلی و از سال گذشته هم شیوع ویروس کرونا، شرایط را برای اغلب کسب و کارهای گردشگری سخت کرده است. کسب و کارهایی که حوزه کاری‌شان گردشگر ورودی یا برگزاری تورهای خارج از کشور است بیش از دیگران متحمل ضرر و زیان‌ شده‌اند. وضعیت کسب و کار شما در این اوضاع و احوال چگونه است؟

شرکت اسپیلت البرز نیز در حوزه گردشگر ورودی و خروجی سال خوبی را پشت سر نگذاشت. مرزهای کشور بسته بود و عملا نیز آخرین تور ورودی‌مان را در آبان ماه برگزار کردیم. سقوط و حضیض گردشگری کشور نیز از همین دوره شروع شد. متاسفانه بعد از حوادث آبان ماه و به خصوص با شیوع ویروس کرونا چون نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم، دپارتمان‌های تور ورودی و خروجی‌مان را به ناچار به خواب زمستانی فرستادیم و الان هم مترصد هستیم به محض بهبود شرایط برای برگزاری تور مجددا فعال شویم. در حوزه داخلی اما فعالیت‌هایی محدود داریم. درست است که بازار داخلی طبیعت‌گردی در حال حاضر چندان سودآور نیست اما ما نیز چندان به سودآوری فکر نمی‌کنیم.

گردشگری کوهستان در قله کلیمانجارو
قله کلیمانجارو در تانزانیا سالانه میزبان 35 هزار گردشگر کوهستان است

هدف اصلی‌مان از حضور در بازار داخلی طبیعت‌گردی حفظ زنجیره تامین، راهنماهای تور و نیروی انسانی است. بهرحال برای اینکه بتوانیم کسب و کارمان را حفظ کنیم، در کنار هزینه از اندوخته‌های سال‌های قبل‌مان، تورهایی را نیز برگزار می‌کنیم. متاسفانه اوضاع برای کسب و کارهای گردشگری و خوب نیست و بنا به آمارها 90 درصد آژانس‌های مسافرتی غیرفعال شده‌اند.

قله دماوند وضعیتی مشابه با کلیمانجارو دارد. در سال 2019 تنها 800 کوهنورد ورودی با پرداخت مبلغ ورودی به قله دماوند صعود کرده‌اند. کافی است این عدد را با 35000 نفر کلیمانجارو مقایسه کنید تا ببینید دو کشور از دو قله با شرایط و وضعیت و ظرفیت مشابه، چگونه بهره‌برداری می‌کنند. این در حالی است که تولید ناخالص داخلی تانزانیا یک دهم تولید ناخالص داخلی ایران هم نیست

ارزیابی‌تان درباره آیند صنعت گردشگری در دوران پاکرونا و تولید واکسن چیست؟ ریبرندینگ صنعت گردشگری در راه است و این شاید برای ایران نیز فرصتی مناسب باشد. چه درس‌هایی از این بحران در راه برندسازی گردشگری ایران باید گرفت؟ چه اشتباهاتی را نباید تکرار کرد و چه کارهایی را باید انجام داد؟

برآوردها نشان می‌دهد که جهان در سال 2021 نیز همچنان درگیر کرونا خواهد بود و وضعیت به حالت عادی برنمی‌گردد. اگر به سال بعد از آن امیدوار باشیم، این بدان معنا نیست که گردشگری در سال 2022 نیز به روال قبلی برمی‌گردد. پیش‌بینی‌ موسسه مکنزی این است که صنعت گردشگری برای بازسازی خود به دست‌کم 5 سال زمان نیاز دارد تا به سطح سال 2019 برسد.

البته باید تاکید کنم که آسیب‌پذیری گردشگری ایران نسبت به کشورهای پیشرو کمتر است. همانطور که اقتصاد ایران از وضعیت کرونا آسیب‌پذیری کمتری داشته است. چرا که جنس مسائل و بحران‌ها و برنامه‌ریزی‌های ما کوتاه‌مدت است. اساسا ایران از نظر تاریخی جامعه کوتاه مدت است و در دهه‌های اخیر نیز این وضعیت تشدید شده است. بنابراین چون کسب و کارهای ما از دیرباز به فضاها و دوره‌های کوتاه‌مدت عادت داشته‌اند و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت نکرده‌اند، آسیب‌پذیری کمتری داشته‌اند.

البته در این نگاه محافظه‌کارانه رشد نیز کمتر است. یعنی به همان میزان که رشد اقتصادی‌مان محدود است، آسیب‌پذیری‌مان نیز کمتر است. در گردشگری نیز وضع همین‌گونه است. در حال حاضر هتلداران و ایرلاین‌ها و تورگردان‌ها و آژانس‌های کشور این آمادگی را دارند که کسب و کار خود را تعطیل کنند اما چنین چیزی در کشورهای دارای اقتصادهای پیشرو ممکن نیست. چرا که کسب و کارها تاب‌آوری ندارند که چند ماه فعالیت خود را معلق نگه دارند.

ما امیدواریم که پیش‌بینی‌های مکنزی درباره ایران نه هفت سال بلکه سه سال باشد. دومین مولفه اثرگذار احتمالی بر آینده صنعت گردشگری ایران، روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و تغییر سیاست‌های این کشور است. در دوران برجام عواید بسیاری نصیب گردشگری ایران شد. خوشبینانه است که مجددا به چنین دوران شکوفایی برگردیم اما معتقدم اگر موانع برداشته شوند، فرصت‌هایی- ولو اینکه کوتاه‌ باشند- نصیب‌مان خواهد شد. بیش از آن نیاز به پارادایم شیفت در شیوه حکمرانی کشور داریم.

آینده گردشگری کوهستان
براساس برآوردهای بین‌المللی گردشگری تا سال 2027 به وضعیت سابق باز می‌گردد

سومین مسئله نیز ریست شدن اذهان عمومی با شیوع ویروس کرونا است. کرونا آنچنان اذهان همه را درگیر کرده که دیگر کسی به خبرهای بدی که از ایران به بیرون مخابره می‌شود، توجه نمی‌کند یا خیلی زود اتفاق‌ها فراموش می‌شود. برای مثال در خبر سرنگونی هواپیمای اکراینی، این اتفاق در حالت معمول باید دو یا سه سال بر گردشگری کشور تاثیر می‌گذاشت، اما در حال حاضر ذهن‌ها خارجی‌ها نسبت به آن ریست شده است.

به طور کلی کشور ما آبستن تحولات و تنش‌های زیادی است و ممکن است در سال‌های آینده بحران‌های دیگری هم پیش بیایند که معادلات را به کلی هم بریزند. اما تا زمانی که وارد تنش و بحران بعدی نشدیم باید ایده از این ستون تا آن ستون را دنبال کنیم و در برابر فرصت‌هایی کوتاهی که پیش رویمان قرار می‌گیرد، تورمان را پهن کنیم و ماهیگیری کنیم.

از وجهی دیگر در شرایط بی‌ثباتی کنونی نیز اقیانوس‌های آبی زیادی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را با هوش و درایت کارآفرینی شناسایی کرد. استارتاپ‌ها و کسب و کارهایی مثل اسنپ یا دیجیکالا و… نیز در شرایط اقتصادی مشابهی وارد میدان شدند و رشد کردند. 80 میلیون ایرانی با نیازهای مختلف و متنوع در این کشور زندگی می‌کنند که گردشگری هم یکی از همین نیازهاست. به عبارت دیگر باوجود وضعیت شکننده و سخت کنونی، هنوز هم صنعت گردشگری ظرفیت سرمایه‌‌گذاری و راه‌اندازی کسب و کارها و تعریف پروژه‌های جدید را دارد.

دست‌یابی به توسعه متوازن و همه‌جانبه فرمول مشخص و از پیش تعیین شده‌ای ندارد. سال‌ها بعد از سلطه نظریه‌هایی که به جنبه‌های سخت‌افزاری توسعه می‌پرداختند، رویکردهای جایگزین بیشتر بر پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی برنامه‌های توسعه‌ای تاکید دارند. گفته می‌شود در فرآیند توانمندسازی پیش از هر کاری باید به درک و شناختی از هنجارها و ارزش‌ها و به طور کلی به ساحت‌ فرهنگی جوامع میزبان دست یافت.

در چند دهه اخیر طرح‌های زیادی در مناطق مختلف کشور با همین نیت و با تاکید ویژه به مناطق شرقی و جنوب شرقی اجرایی شده‌اند، اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند آنگونه که انتظار می‌رود از حجم مشکلات و معضلات و آسیب‌پذیری‌ها کم کنند. گردشگری و صنایع دستی یکی از ظرفیت‌هایی است که عده‌ای باور دارند از طریق آن می‌توان اقتصاد این مناطق را به تحرک واداشت. کسب و کارهای نیز بر همین محور راه افتاده‌اند و کم و بیش کارهایی انجام داده‌اند.

دست‌کم بخشی از مردم به این درک و شناخت رسیده‌اند که جنوب شرق کشور مقاصدی بکر برای سفر کردن دارند یا صنایع دستی‌شان را می‌توان خریداری کرد و از این طریق هم به معیشت مردم محلی کمک کرد. در همین حال کسب و کارهایی هم هستند که می‌خواهند عمیق‌تر کار کنند. نمونه‌اش «خانه صنایع دستی و بوم گردی هفت دست» است که از دو سال پیش فعالیت خود را در زمینه توان‌افزایی هنرمندان حوزه صنایع دستی و بوم گردی آغاز کرده است.

بنیان‌گذاران خانه هفت دست براین باورند که خرده فرهنگ‌های مناطق مختلف زیر بار فرهنگ مسلط بازار در حال نابودی‌اند و در این میان نقدهایی هم به دانشگاه و جریان رسانه‌ای دارند. رسانه از این لحاظ که در حال ترویج سبک زندگی خاصی مبتنی بر مصرف‌گرایی است و دانشگاه که فاقد نگاه واقعی و ارتباط درست با هنر و هنرمندان است. با مهرداد بهمنی، مدیرعامل خانه هفت درباره این مباحث و همین‌طور اهداف و فعالیت‌های آن‌ها گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

کلاس‌های آموزشی خانه هفت دست
در خانه هفت دست کلاس‌هایی آموزشی ویژه علاقمندان صنایع دستی برگزار می‌شود

حفظ خرده فرهنگ‌ها یکی از اهدافی است که برای خانه هفت دست اعلام کرده‌اید. ایده راه‌اندازی این کسب و کار از چه ملاحظه‌ و نگرانی‌هایی برآمد و عملی شد؟

به طور مشخص از تجربه کار با زنان محلی شکل گرفت. ما سال‌ها در زمینه توانمندسازی زنان در جوامع محلی و ارتقای سرپناه حاشیه‌نشین‌ها در مناطقی از استان سیستان و بلوچستان و خراسان کارهایی انجام داده بودیم. آنجا ما به این نتیجه رسیده بودیم که دولت توان تامین مسکن حاشیه‌نشین‌ها را ندارد. جمعیت زیادی در مناطق محروم و در حاشیه‌ شهرها در سرپناه‌های مناسب زندگی می‌کنند اما دولت نه بودجه کافی در اختیار دارد و نه برنامه‌ مشخص برای رسیدگی به وضع آن‌ها. طرح ما نوعی ارتقای تدریجی بود. مردم هر چند سال یکبار با هزینه‌های 3 تا 4 میلیون تومان برای بهبود سرپناه خود هزینه می‌کردند در صورتی که با این مبلغ در 20 یا 30 سال می‌شد واحد مسکونی آبرومندانه‌تری ساخت.

برای انجام این کار باید دانشگاه‌ها را نیز به موضوع مسکن حاشیه‌نشین‌ها وصل می‌کردیم. مسابقه‌ای طراحی کردیم و به دانشجویان گفتیم برای ارتقای کیفیت سرپناه‌های مردم محلی طرح بدهند. بچه‌ها طرح می‌دادند و در مرحله بعد هم با استفاده از قابلیت‌های افراد بومی کمک می‌کردیم که در حد چند میلیون تومان خانه‌های خود را ارتقا دهند. این کار را در مناطقی از خراسان و نیشابور و شیرآباد زاهدان انجام دادیم. تجربه ما در این مناطق نشان داد که برخی خانوارها در حد همین چند میلیون تومان هم سرمایه‌ای ندارند و سرپرستان خانوار هم اغلب زنانی بودند که فاقد شغل درست بودند.


این مطلب نیز برای خواندن پیشنهاد می‌شود: فروش آنلاین در روستایی که یک سال است اینترنت‌دار شده!


در آنجا به این جمع‌بندی رسیدیم با توجه به اینکه بسیاری از زنان با صنایع دستی آشنا هستند، اگر بتوانیم تسلط آن‌ها را به هنرهای صنایع دستی را ساماندهی کنیم و در تهیه مواد اولیه و طراحی و تولید و بسته‌بندی و بازاریابی و تبلیغات و فروش به آن‌ها کمک کنیم، شاید از پس خودشان برآیند و احتیاج نباشد که کسی به آن‌ها کمک کند. یعنی این زنان به حمایت‌های معنوی بیش از کمک‌های مادی نیاز دارند. از اینجا ایده خانه هفت دست شکل گرفت که از هنرمندان محلی مناطق محروم در حوزه‌های مختلف از مواد خام تا فروش حمایت کند.

البته ما می‌دانستیم که چنین کاری مشکل و زمانبر است. به‌هر حال ارتباط گرفتن با هنرمندان محلی و قانع کردن آن‌ها به فعالیت در زمینه صنایع دستی به آسانی ممکن نیست. مثلا باید به هنرمندان یاد می‌دادیم که از مواد اولیه طبیعی استفاه کنند، محصولات با دست بافته شوند، کار کودکان ممنوع باشد، اصل تجارت عادلانه و استانداردهای محیط‌زیستی نیز به طور کامل رعایت شود. برای ما بحث‌هایی مثل مشارکت افراد محلی، تجارت عادلانه و توانمندسازی زنان و ممنوعیت کار کودک مهم بودند و شاید همین هم کار را سخت می‌کرد.

برگزاری نشست
برگزاری نشست‌های تخصصی با حضور دانشجویان مرتبط با صنایع دستی

خانه هفت دست نهادی مدنی و غیرانتفاعی است که اکثر افراد در آن به صورت داوطلبانه کار می‌کنند. فعالیت مجموعه در حوزه توسعه محلی است که با مردم محلی در تماس و ارتباط مستقیم هستند و کار تسهیلگری را برای آن‌ها انجام می‌دهند. از طرف دیگر در تهران نیز چند دوره نمایشگاه‌های دوره‌ای برگزار کردیم و هنرمندان نیز خواستیم محصولاتشان را به نمایشگاه بیاورند و به صورت مستقیم به فروش برسانند. این باعث شد که هم به سلیقه مخاطب شهری پی ببرند و هم محصولات خود را به فروش برسانند. از طرفی دیگر برگزاری این نمایشگاه‌ها به هنرمندان کمک می‌کرد که محصولات هنرمندان دیگر را نیز ببینند و تجربه‌های خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتند.

ما بر این باوریم که اگر بخواهیم صنایع دستی محلی رشد کند لاجرم باید با نهاد دانشگاه و رشته‌‌های صنایع دستی، هنر، گرافیک و معماری و به طور کلی رشته‌هایی که مرتبط با صنایع دستی هستند، ارتباط داشته باشد. در خانه هفت دست هدفمان این است که اضلاع را به یکدیگر پیوند دهیم. اگر چنین شود و رابطه سه‌گانه هنرمندان محلی، دانشجویان دانشگاه‌های هنر و متقاضیان آثار هنری محلی از طریق صنایع دستی و بوم گردی فراهم شود، علاوه بر اینکه به هنرمندان محلی قدرت می‌دهد، پاسخگوی نیاز‌های بخش زیادی از جامعه علاقمند به هنرهای صنایع دستی هم خواهد بود. علاوه بر این فرصتی هم برای دانشجویانی است که می‌خواهند به طور مستقیم با هنرمندان و تولیدکنندگان صنایع دستی  ارتباط برقرار کنند اما در حالت عادی از آن محرومند.

خانه هفت دست نیز مثل بسیاری از نهادهای مدنی و خیریه و مردمی که دغدغه فقر و توسعه نیافتگی در مناطق محروم و حاشیه‌ای کشور را دارند کار خود را شروع کرده اما به مرور به حوزه هنر، و صنایع دستی و بوم‌گردی و… سوق پیدا کرد. در تجربه شما آیا این تغییر رویکرد از کار عمرانی به صنایع دستی توانسته به اقتصاد مردمان محلی کمک کند و آیا کمک کردن از طریق هنر راه مناسبی است؟

به طور حتم مناسب است. هرچند ممکن است دیر جواب بدهد. صرفا هم هنر نیست. در واقع بحث اصلی استفاده از توانایی‌ و تخصص و تبدیل کردن آن به کالا و فروش آن است تا هم هنرمندان راحت‌تر زندگی‌ کنند و هم فرهنگ و هنر محلی‌شان حفظ شود. یعنی به جای اینکه از طرح‌های وارداتی مناطق دیگر استفاده کنند، از مزیت‌های محلی و بومی خودشان استفاده کنند.

هنر در هر منطقه‌ای ویژگی‌های منحص به فرد خود را دارد و از لحاظ رنگ و طرح و مصالح از مناطق دیگر متمایز است. آنچه اما مهمتر است، تشویق و ترغیب هنرمندان به بهره‌گیری از آن است. یعنی هنرمندان در هر منطقه‌ای محصولات صنایع دستی خود را به همان سبک و سیاقی تولید کنند که نسل‌های پیشین آن‌ها انجام می‌دادند. در حقیقت لازم است ویژگی‌های اختصاصی را به عامل توسعه محلی تبدیل کنند. نتیجه نهایی هم این می‌شود که از طریق اشتغال متکی به هنر توانمند می‌شوند و می‌توانند روی پای خودشان بایستند.

متاسفانه در کشور ما بسیاری از خانه‌های بوم‌گردی تنها کاریکاتور بوم‌گردی هستند. یعنی هر کسی ساختمانی کاه‌گلی ساخته باشد و با کشکول و تسبیح تزیین کرده باشد، تصور می‌کند که بوم گردی راه‌اندازی کرده است. بوم گردی واقعی آن است که فرهنگ محلی را نمایندگی کند

از طرف دیگر چنین بسترهایی به تدریج زمینه رشد و توسعه کسب و کار را برای مردمان محلی فراهم می‌کند. اضافه کردن بوم‌ گردی به فعالیت‌ها نیز فکر شده بود. وقتی بناست توانمندسازی از طریق اشتغال انجام شود، رفتن افراد به مناطق و بازدید آ‌ها به عنوان گردشگر در قالب بوم‌گردی به مردمان محلی و اقتصاد صنایع دستی آن‌ها کمک می‌کند. ضمن اینکه بوم‌ گردی علاوه بر معرفی فرهنگ محلی زنجیره‌ای از شبکه‌ها و افراد را به یکدیگر وصل می‌کند. مهمتر اینکه بوم‌گردی‌ها می‌توانند فروشگاهی برای عرضه محصولات صنایع دستی باشند. این‌ها مجموعه‌ای از عوامل است که با یکدیگر هم‌افزایی می‌‌کنند.

نشست های تخصصی خانه هفت دست
در بخش بوم گردی خانه هفت دست علاوه بر معرفی اقامتگاه‌های بوم گردی، مسائل نظری نیز در قالب نشست و دوره دنبال می‌شوند

شما از یک طرف نیز با هنرمندان محلی ارتباط دارید و از طرفی نیز دانشجویان را به مشارکت دعوت می‌کنید. چرا که معتقدید نهاد دانشگاه فاقد نگاه و ارتباط درست به خرده فرهنگ‌هاست. از طرفی نیز همین نقد را به جریان رسانه‌ای دارید. به عبارتی خودتان را حلقه واسط قرار داده‌اید و از فضای نقد مناسبات رسمی به راه‌حلی آلترناتیو رسیده‌اید. توضیح می‌دهید منظورتان چیست؟

مشکل اصلی این است که صنایع دستی و هنر نیز مثل بقیه مسائل نیازمند زنجیره‌ای از عوامل است که با یکدیگر کار کنند. تنها با هم‌افزایی است که می‌توان به موفقیت رسید اما در عمل چنین نیست. ما مجموعه‌های فعال زیادی در روستاها داریم که صنایع دستی تولید می‌کنند ولی در بسیاری از موارد فاقد کیفیت و مواد  مصالح و طراحی مناسب است. در زمینه بازاریابی، تبلیغات و بسته‌بندی و فروش نیز اشکالات زیادی دیده می‌شود.

از آن سو دانشگاه‌ها نیز با واقعیت‌ها به کل غریبه‌اند. دانشگاه‌ها روی تزهای فانتزی و غیرواقعی کار می‌کنند و علاوه بر اینکه نگاهی ناقص به هنرهای محلی دارند، با شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه آشنایی ندارند. دانشگاه‌های ما عمدتا در حقیقت در حال کپی کردن تولیدات دانشگاه‌ها و نمایشگاه‌های خارجی هستند و عمدتا هم تکیه‌شان به اینترنت است. بخشی از تولیدات نیز از کتاب‌ها و مجله‌ها به دست می‌آید. تاکید دارم که چنین نقدی متوجه تمام دانشجویان یا دانشگاه‌ها و اساتید دانشگاه نیست. این معضل عمده دانشگاه‌های صنایع دستی کشور ما است.

دانشگاه‌های ما برای مثال درباره ساخت موزه در مریخ یا ساخت ویلا در پارک تحقیق می‌کنند و طرح می‌دهند اما درباره اینکه 25 میلیون نفر در حلبی‌ابادها و زاغه‌نشین‌ها و حاشیه‌ شهرها و در مناطق دورافتاده و محروم زندگی می‌کنند، هیچ ایده‌ای ندارند. ما نیاز داریم که برای حل مشکلات و یافتن راه‌چاره همه بازیگران و ظرفیت‌های آن‌ها را به یکدیگر پیوند دهیم. از طرفی دیگر مخاطبان شهری که ضلع سوم این پازل هستند، به طور کلی فراموش شده‌اند. مخاطبان شهری ما نیازمند محصولات صنایع دستی هنریِ تزیینی و کاربردی در خانه‌هایشان هستند. واقعیت این است که ما اشیا مناسب برای اقشار متوسط کم داریم. به طور مشخص منظورم اشیاء هنری لوکس یا عتیقه نیست بلکه مرادم کالاهای هنری معمولی است که هر کسی بتواند در خانه‌اش داشته باشد.

بنابراین اگر این زنجیره به هم وصل شود، یعنی آن قشر متوسط شهری که می‌خواهد خرید کند این اجناس را بخرد و از  طرفی هم دانشگاه کمک کند که بخش طراحی و تولید محصولات صنایع دستی در مناطق مختلف ارتقا پیدا کند یا با شناخت واقعی هنر محلی، نظریه‌ها و تئوری‌های بومی درباره هنر ایرانی در دانشگاه شکل بگیرد، در این صورت زنجیره‌ای خواهیم داشت که یکدیگر را رشد می‌دهند.

اگر مخاطب شهری در مناسبات حضور نداشته باشد و نقشی برای آن در نظر نگیریم، هر چقدر هم زن سرپرست خانوار در شهرستان سرباز محصول هنری تولید کند، کسی نمی‌خرد. اگر دانشگاه نباشد، ممکن است کیفیت هنری محصولات واجد استانداردهای لازم نباشد. بنابراین این سه پایه باید با یکدیگر همراه شوند تا تحول صورت گیرد. چنین کاری نه ساده است و نه پروژه‌ای کوتاه مدت. ما نیز ادعا نداریم که توانسته‌ایم کاری انجام دهیم. با اینکه دو سه سال است که در حال کار کردن هستیم اما هنوز در حال یاد گرفتن هستیم.

نمایشگاه های دوره‌ای
نمایشگاه‌های دوره‌ای با حضور هنرمندان و فروش مستقیم محصولات آن‌ها

اصلاح این مناسبات به صورت ریشه‌ای چندان ساده نیست و به قول خودتان در کوتاه مدت هم به نتیجه نمی‌رسد. با همین رویکرد هم اهدافی برای خودتان تعریف کرده‌اید و گروه‌هایی تشکیل داده‌اید که در بخش‌های آموزش و پژوهش و… فعالند. کار این گروه‌ها چیست و برای دست‌یابی به اهداف استراتژیک‌تان از چه راهبردهایی استفاده می‌کنید؟

کار کردن در حوزه صنایع دستی علاوه بر اینکه سخت است، هزینه‌بر هم هست. یعنی اگر به موضوع کار تبدیل نشود و تنها متکی به تئوری و نظر باشد، به جایی نخواهد رسید. بنابراین تعیین مرز اقتصادی و فرهنگی چنین فعالیت‌هایی مهم است. چنین نیست که تصور کنیم بیزنسی در حوزه صنایع دستی راه بیندازیم و بعد رنگ و لعاب آن را فرهنگی کنیم. باید کار فرهنگی انجام داد و برای سرپا ماندن باید به جنبه‌های اقتصادی آن نیز توجه کرد. یعنی رویکرد اصلی باید فرهنگی باشد و اقتصاد را تابع آن در نظر بگیریم. بنابراین این سه‌گانه باید با یکدیگر کار کنند و تنها در این صورت به نتیجه می‌رسد.

دانشگاه‌های ما برای مثال درباره ساخت موزه در مریخ یا ساخت ویلا در پارک تحقیق می‌کنند و طرح می‌دهند اما درباره اینکه 25 میلیون نفر در حلبی‌ابادها و زاغه‌نشین‌ها و حاشیه‌ شهرها و در مناطق دورافتاده و محروم زندگی می‌کنند، هیچ ایده‌ای ندارند

عمده گروه‌هایی که ما امیدواری زیادی به آن‌ها داریم اما در شرایط کنونی به دلیل شیوع ویروس کرونا ضعیف شده‌اند، بخش توسعه محلی است که باید به مناطق مختلف سفر و با افراد محلی تعامل برقرار می‌کنند. این گروه‌ها به تولید محصولات و تامین مواد اولیه و طراحی  بسته‌بندی و… کمک می‌کنند. یکی دیگر از کارگروه‌ها نیز در زمینه طراحی و تبلیغات فعالیت می‌کند و پشتیبانی تبلیغی از اهداف خانه هفت دست در فضای آنلاین است. یکی از بخش‌‌های فعال خانه هفت دست نیز در حوزه آموزش است که کلاس‌های حضوری و آنلاین برگزاری می‌کند. در بخش پژوهش نیز بر روی ویژگی‌های فرهنگی مناطق دور کار می‌کنند.

یکی از بخش‌های فعال خانه هفت دست، بوم‌گردی است. در این بخش چه کارهایی انجام می‌شود؟

واقعیت این است که بخش بوم‌ گردی خانه هفت دست بعد از شیوع ویروس کرونا و محدودیت‌های سفر فعال‌تر شده است. در این بخش چندین کار انجام می‌دهیم. یکی اینکه خانه‌های بوم‌گردی‌ دارای استاندارهای واقعی را به مخاطبان معرفی می‌کنیم. متاسفانه در کشور ما بسیاری از خانه‌های بوم‌گردی تنها کاریکاتور بوم‌گردی هستند. یعنی هر کسی ساختمانی کاه‌گلی ساخته باشد و با کشکول و تسبیح تزیین کرده باشد، تصور می‌کند که بوم گردی راه‌اندازی کرده است. بوم گردی واقعی آن است که فرهنگ محلی را نمایندگی کند.

ما در بخش بوم گردی، اقامتگاه‌های بوم گردی واقعی را به کسانی که می‌خواهند سفر کنند معرفی می‌کنیم. ایده‌مان هم این است که اگر مردم به این مکان‌ها مراجعه کنند به اقتصاد محلی کمک می‌شود. در بخش بوم گردی مباحث نظری را نیز دنبال می‌کنیم و به مخاطبانمان یاد می‌دهیم که در سفر به چه چیزهایی توجه کنند. این قبیل بحث‌ها را در قالب دوره‌های روایت‌ سفر پیش می‌بریم.

پنجره رو به حیاط
خانه هفت دست نهادی غیرانتفاعی است که در زمینه پژوهش، آموزش، فروش و توان‌افزایی هنرمندان حوزه صنایع دستی و بوم گردی فعالیت می‌کند

جنس راویت‌های سفر در خانه هفت دست از نوع مردم شناسانه و فرهنگی است. یعنی مکان و مقصد به مخاطب معرفی نمی‌شود بلکه تجربه‌های سفر در آن بازگو می‌شود که کمک می‌کند که خرده فرهنگ‌ها بهتر شناخته شوند. این همان دغدغه اولیه شما در خانه هفت دست هم هست.

هدف‌ ما از برگزاری دوره‌های روایت سفر در خانه هفت دست این است که مردم را با فلسفه سفر آشنا کنیم. برای مثال تفاوت‌های سفر توریستی با سفرهایی که در آن گردشگر یا مسافر در پی شناخت طبیعت و فرهنگ و مردم و اقلیم و هنر منطقه است، توضیح می‌دهیم. بسیاری اوقات دیده‌اید که افراد سفر می‌کنند اما زمانی که از آن‌ها میپرسیم که آیا از فلان نقطه بازدید کردید یا چه غذایی میل کردید یا در کجا اقامت کردید یا مردم محلی چه نوع موسیقی و پوشش و… داشتند، پاسخ مشخصی ندارند. آن‌ها سفر کرده‌اند و برگشته‌اند و عکس هم انداخته‌اند اما با آن فرهنگ ارتباط برقرار نکردند.

اگر رابطه سه‌گانه هنرمندان محلی، دانشجویان دانشگاه‌های هنر و متقاضیان آثار هنری محلی از طریق صنایع دستی و بوم گردی فراهم شود، علاوه بر اینکه به هنرمندان محلی قدرت می‌دهد، پاسخگوی نیاز‌های بخش زیادی از جامعه علاقمند به هنرهای صنایع دستی هم خواهد بود

در بخش روایت سفر خانه هفت دست از این می‌گوییم که اساسا فلسفه سفر چیست و چرا باید سفر کرد. به مخاطبان می‌گوییم که رشد شخصیت آدمی در ارتباط با دیگری است. این «دیگری» یا در خانه و محله است یا مناطق جدیدی به آنجاها سفر می‌کنیم. سفر کردن کمک می‌کند که شناختی بهتر به پدیده‌های فرهنگی به دست آوریم و شخصیت فرهنگی‌مان رشد کند. ما در روایت های سفر می‌گوییم که سفر کردن چگونه باید باشد. سفر فقط این نیست که سوار هواپیما شد و در هتل اقامت کرد و احیانا از فروشگاه‌ها خرید کرد.

ما در روایت‌های سفر می‌خواهیم بگوییم می‌توان در شرایط مختلف سفر کردن را تجربه کرد و به نوعی دل به دریا زد و کمی از عرف فاصله کرد. راویان سفر که ما در خانه هفت دست میزبان آن‌ها هستیم تجربه‌هایی را به مخاطبان انتقال می‌دهند که به نوعی دیگر به سفر نگاه کنند. در سفر می‌توان از لباس از لباس مردمان محلی، غذای آن‌ها، زبان و گویش‌شان، موسیقی‌شان، معماریشان یاد گرفت و آموخت. همه این‌ها بخشی از فرهنگ مردمان هر منطقه است. نمادشناسی در هنرهای بومی و ریشه‌های آن‌ها، بازخوانی سفرنامه‌های کهن و معاصر، نوشتن درباره سفر نیز در همین روایت‌های سفر به صورت آنلاین به مخاطبان عرضه شده‌اند.


این مطلب نیز برای خواندن پیشنهاد می‌شود: آینده روشنی در انتظار گیوه بافی روستای ماست


ما بر این باوریم که روایت‌های سفر در شرایط کنونی که سفر کردن توصیه نمی‌شود، کمک می‌کند که مخاطبان‌مان به شناخت بیشتری از جامعه محلی و میزبان و ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی آن‌ها دست یابند. درباره کشورهای مجاور نیز میهمانانی را دعوت کرده‌ایم که در هفته‌های آتی روایت‌های خودشان از سفر را بازگو می‌کنند.

خانه هفت دست گروه‌‌های آموزشی نیز در ساختار خود دارد. علاوه بر دانشجویان هنر، هنرمندان نیز به عنوان یکی از اضلاع حضور دارند. در گروه‌های آموزشی مخاطبان، دانشجویان و هنرمندان چه آموزش‌هایی را فرامی‌گیرند؟

آموزش‌ها مختص مخاطبانی است در جامعه محلی فعالیت دارند. ما در خانه هفت دست کلاس‌هایی درباره مبانی نظری، فعالیت در فضای مجازی و فروش و عکاسی محصولات و… برای هنرمندان برگزار می‌کنیم. دوره‌هایی هم برای کسانی که در تهران علاقمند به فراگیری هنرهای صنایع دستی هستند، تدارک دیده‌ایم. به دانشجویان فعلا آموزش خاصی ارائه نمی‌شود. درباره آن‌ها البته به گونه‌ای دیگر عمل کردیم. به این صورت که در نمایشگاه‌ها از آن‌ها دعوت می‌شد و یک سری سخنرانی‌ با موضوع نمایشگاه برگزار می‌کردیم. این نمایشگاه‌ها به طور معمول بخش‌هایی مثل نمایش فیلم و نشست‌ و گفت‌و‌گو نیز دارد.

فروشگاه خانه هفت دست
در فروشگاه خانه هفت دست محصولات صنایع دستی هنرمندان محلی عرضه می‌شود

دانشجویان از همین طرق با یکدیگر و با ما ارتباط برقرار می‌کردند. دوره‌هایی نیز با هدف معرفی فرهنگ محلی مناطق مختلف برگزار می‌کنیم که مخاطبان آنها نیز دانشجویان هستند. درباره دانشگاه‌ها نیز ایده‌مان این است از طریق اساتید برنامه‌های مشترک برگزار کنیم یا در قالب تورهای آموزشی، دانشجویان به مناطق مختلف ببریم تا از نزدیک با جوامع محلی آشنا شوند و تعامل شکل بگیرد. فکر می‌کنم آشنایی دانشجویان با جوامع محلی و فرهنگ و تولیدات آن‌ها مهمترین آموزشی است که کمک می‌کند ذهنشان درگیر سوژه‌های واقعی شود.

در پلتفرم فروش خانه هفت دست چه خدمات و محصولاتی عرضه می‌شود؟

در بخش فروشگاه اجناسی که از نمایشگاه‌ها اضافه می‌آیند یا محصولات هنری که تقاضا برای آن‌ها زیاد است و به هنرمندان محلی سفارش تولید آن‌ها را داده‌ایم، عرضه می‌شوند. تنوع محصولات در بخش فروشگاه خانه هفت دست نسبتا بالا است و مخاطبان و خریداران هم از طریق فضای مجازی یا حضوری محصولات را خریداری می‌کنند.

اساس خانه هفت دست بر تعامل با هنرمند و مخاطب و جامعه محلی است. کرونا چه تاثیری بر فعالیت‌هایتان گذاشته است؟

بخش زیادی از کار ما در خانه هفت دست این بود که نمایشگاه ویژه مناطق مختلف کشور را برگزار می‌کردیم. نمایشگاه‌هایی برای کرمان و یزد، سیستان و بلوچستان، خراسان، ترکمن، افغانستان و… . از آن طرف نیز موضوعاتی مانند بافت دستی و چاپ دستی را مدیریت کردیم و ارتباط خوبی هم با مخاطبان و هنرمندان گرفتیم. متاسفانه کرونا تمام نمایشگاه‌هایمان را تعطیل کرده، رفت و آمد به دفتر خانه هفت دست به حداقل رسیده و کلاس‌هایمان نیز تعطیل شده‌اند. تنها بخشی که در این مدت کمی فعالیت داشته برنامه‌های آنلاین است.

منطقه نمونه گردشگری متین آباد از جمله پروژه‌های موفق و بزرگ گردشگری بیابان و کویر در ایران است که در ۲۵ کیلومتری شمال نطنز و ۶۰ کیلومتری جنوب شرقی کاشان ساخته شده است. نخستین اکوکمپ ایران که در سال 2010 شروع به کار کرده و در سال 2014 نیز سازمان ملل آن را در شمار هجده سایت برتر گردشگری جهان از نظر عملکرد مثبت در زمینه اکوتوریسم قرار داد. منطقه نمونه گردشگری متین آباد،

توسعه گردشگری پایدار و مسئولانه و حمایت از جامعه محلی و زیست بوم منطقه را دنبال می‌کند و آنطور که سیدهادی اشرف‌واقفی می‌گوید نتیجه سا‌ل‌ها تجربه در حوزه خدمات پذیرش توریست و گردشگر خارجی و درک نیازهای آن‌ها بوده است. در این مجتمع اقامتی و تفریحی خدمات و سرویس‌های مختلفی به مسافران و گردشگران ارائه می‌شود و نه تنها آسیب به محیط زیست منطقه وارد نمی‌کند، بلکه مردم محلی نیز در فعالیت‌های آن مشارکت حدکثری دارند.

موضوعی که به گفته بنیان‌گذار این مجموعه موجب ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها نیز شده است. اشرف‌واقفی در گفت‌و‌گویی که در ادامه می‌خوانید، گریزی هم به برخی مشکلات ساختاری گردشگری کشور زده و راه‌حل‌های برای برون‌رفت از آن‌ها را مطرح کرده است.

منطقه نمونه گردشگری متین آباد
در منطقه نمونه گردشگری متین آباد، خدمات اقامتی متناسب با بافت مناطق حاشیه کویر عرضه می‎‌شود

منطقه نمونه گردشگری متین آباد یکی پروژه‌های موفق و جاافتاده گردشگری بوم گردی در کشور است. چطور به این نتیجه رسیدید که چنین کسب و کاری را راه‌اندازی کنید و چرا در منطقه‌ای حدفاصل تهران و کاشان؟

پروژه منطقه گردشگری متین آباد از کسب و کار خانوادگی‌مان شروع شد. ما در سال 1370 شرکت خدمات توریستی «ایران دوستان» را تاسیس کردیم که در بخش تورهای ورودی گردشگری فعالیت می‌کرد. تا قبل از شیوع کرونا که گردشگران خارجی زیادی وارد کشور می‌شدند، علاقمند بودند که از کویرها و بیابان‌ها بازدید کنند. بهرحال سه‌چهارم خاک کشور ما خشک و بیابانی است و تویست‌ها به ویژه توریست‌های اروپایی مایل بودند بیابان و کویر را ببینند.

مشکل اما این بود که ما فاقد زیرساخت‌ها و مجتمع‌هایی بودیم که در آن سرویس‌های اقامت و اسکان و پذیرایی خوب و شایسته به توریست‌ها داده شود. از همه مهمتر اطمینان آن‌ها را جلب کنیم. کویر در کشور ما متاسفانه عمدتا جایگاه جمع‌آوری زباله‌ها است و چون سکونت‌پذیری در آن کم است، شرکت‌ها و کارخانجات و تولیدی و صنعتی و حتی ارگان‌های عمومی زباله‌هایشان را برای اینکه کمتر در چشم مردم و مسئولان باشد، در بیابان‌ها رها می‌کنند.

پروژه منطقه گردشگری متین آباد 5 فاز مختلف دارد که تا‌کنون فقط دو فاز آن افتتاح شده و به مرور هم دیگر فازهای آن را عملیاتی می‌کنیم. اما نه سریع و بی هدف بلکه هر زمان که نیاز به تغییر ایده و نگرش را احساس کردیم، وارد فازهای تکمیلی می‌شویم

زمانی که توریست‌ها را به بیابان‌ها می‌بردیم، چنین صحنه‌هایی را به وفور می‌دیدیم. علاوه بر این برای اقامت شبانه و حمام و غذا و… نیز مشکلاتی وجود داشت. بنابراین به ذهن‌مان خطور کرد که مجموعه‌ای را احداث کنیم تا بتوانیم ضعف‌ها و کاستی‌ها را در حد توان‌مان رفع کنیم و خدماتی شایسته‌تر به توریست‌هایی که وارد ایران می‌شدند، ارائه دهیم.

ما از سال 85 یعنی 15 سال بعد از تاسیس شرکت، وارد فاز مطالعاتی و مکان‌یابی و بازاریابی تاسیس منطقه گردشگری متین آباد شدیم که حدود دو سال به طول انجامید. در سال 87 منطقه‌ فعلی را پیدا کردیم که دارای شرایطی ویژه است. یعنی از یک طرف در مسیر گردشگری تهران به اصفهان و شیراز و یزد و کرمان قرار دارد و همزمان به فرودگان امام خمینی یا کاشان هم نزدیک است. ما به دنبال جایی بودیم که حداقل خواسته‌های ما را برآورده کند. از طرفی نیز مسائل زیرساختی مانند دسترسی به برق و تامین آب و… نیز مهم بود.

بعد از آن برای گرفتن مجوز اقدام کردیم. مجوز مناطق نمونه گردشگری را هیئت دولت صادر می‌کند. در نهایت هم با اتمام مراحل ساخت و ساز، منطقه نمونه گردشگری متین آباد در سال 89 به بهره‌برداری رسید.

شترسواری در متین آباد
شترسواری یکی از تفریحات پرطرفدار در منطقه نمونه گردشگری متین آباد است

شما از پس تجربه‌‌ای چندین و چند ساله فعالیت در صنعت گردشگری و به عبارتی با دستی پر، منطقه گردشگری متین‌آباد را راه‌اندازی کرده‌اید. در مجموعه اکوکمپ متین‌آباد چه خدمات و سرویس‌هایی ارائه می‌شود؟

میهمانان ما اغلب از شهرها می‌آیند و به دنبال آرامش هستند. ما چون تجربه‌ای 20 ساله پشت دستمان داشتیم، ذائقه گردشگران داخلی و خارجی را می‌شناسیم. بعضا کسانی که وارد این حوزه می‌شوند تجربه کافی را ندارند و فقط می‌شنوند که گردشگری خوب است و در این صنعت سرمایه‌گذاری می‌کنند اما ما از قبل می‌دانستیم چه چیز می‌خواهیم و کاملا برایمان ملموس بود که توریست‌ها چه نیازهایی دارند. راه‌اندازی منطقه نمونه گردشگری متین آباد خواسته ما نیست، بلکه جوابی به نیازهای مردم است.

ارزیابی نیازها و ذائقه گردشگران، مهمترین کاری است که ما در منطقه نمونه گردشگری متین آباد انجام می‌دهیم. ضمن اینکه تغییرات دائمی هم داریم. جالب است بدانید از زمانی که منطقه نمونه گردشگری متین آباد شروع به فعالیت کرده، بیش از 60 مجتمع بوم‌گردی و توریستی و تفریحی در اطراف ما راه‌اندازی شده است. این یکی از مزایای مثبت کسب و کار ما است که کسب و کارهای گردشگری در منطقه رونق گرفته و مردم به فکر افتاده‌اند که از گردشگری کسب درآمد کنند.

حتی با وجود خشکسالی‌های مکرر که در مناطق حاشیه کویری حاکم است و مردم را ناچار به مهاجرت می‌کند، در روستاهای همجوار ما از میزان مهاجرت‌ها کاسته شده است. این برای ما یک نقطه قوت است. علاوه بر این برای اینکه از رقبایمان جلوتر باشیم، پیوسته با طرح‌هایی خودمان را به‌روز می‌کنیم. یعنی به محض اینکه رقبا بخواهند الگوبرداری کنند، طرح جدیدی رو می‌کنیم.

در همین رابطه باید اشاره کنم که پروژه منطقه گردشگری متین آباد 5 فاز مختلف دارد که تا‌کنون فقط دو فاز آن افتتاح شده و به مرور هم دیگر فازهای آن را عملیاتی می‌کنیم. اما نه سریع و بی هدف بلکه هر زمان که نیاز به تغییر ایده و نگرش را احساس کردیم، وارد فازهای تکمیلی می‌شویم.

با این حال مزیت‌های رقابتی زیادی هم در منطقه نمونه گردشگری متین آباد داریم که یکی از آن‌ها استفاده از محصولات سالم و ارگانیک است. ما شیر و گوشت و نان و سبزیجات را خودمان تهیه می‌کنیم و نسبت به آن‌ها اطمینان داریم. ما به مردم واقعیت‌ها را می‌گوییم و سعی می‌کنیم که اعتماد آن‌ها را جلب کنیم. خدمات و سرویس‌هایی که در منطقه گردشگری متین آباد عرضه می‌شوند، در دو دسته اقامتی و تفریحی است.

در بخش خدمات اقامتی، باید به مواردی مانند اسکان در کومه‌های کاهگلی، انواع سوئیت‌‌‌ها و چادرهای کمپی و خیمه‌ای اشاره کرد. علاوه بر این برنامه‌های تفریحی و سیاحتی را نیز به میهمانان ارائه می‌کنیم. از جمله امکانات تفریحی منطقه نمونه گردشگری متین آباد، شترسواری، دوچرخه‌سواری، رصدستارگان، بازدید از مزارع ارگانیک، بازدید از مزرعه پرورش شتر، شترمرغ، اسب و انواع پرندگان بومی و خانگی است. یک بخش دیگر از فعالیت‌های ما نیز مربوط به برگزاری جشنواره و فستیوال و … است.

رصد ستارگان در منطقه گردشگری متین آباد
رصد ستارگان و سحابی‌ها در دل آسمان منطقه متین آباد ممکن است

در منطقه نمونه گردشگری متین‌ آباد از ظرفیت‌های مناطق کویری استفاده کرده‌اید و همین موضوع در کنار خدمات و سرویس‌های خاص، این مجموعه را متمایز کرده است. استقبال گردشگران چگونه بوده است؟ چه بازخوردهایی دریافت کرده‌اید؟

سلایق آدم‌ها متفاوت است و بنابراین باید به صورت نسبی قضاوت کرد. عده زیادی از گردشگران از خدمات راضی‌اند و در عین حال هم عده‌ای هستند که ایرادهایی از ما می‌گیرند. در نهایت سعی ما بر این بوده که از نظر مشاهده و پیشنهادها و انتقادهای مردم حداکثر استفاده ممکن را ببریم.

در آینده اولین کاری که می‌شود کرد این است که یک صندوق حمایتی برای صنعت گردشگری کشور راه‌اندازی کنیم و منابعی را برای روز مبادا در آن ذخیره کنیم. این پول در اختیار بخش خصوصی باشد و نه دولت که هر وقت که خواست به عنوان حیاط خلوت از آن سوءاستفاده کند

طبیعی است که کار ما بی‌نقص نیست و ما نیز از انتقادها و پیشنهادهای سازنده مردم در جهت بهبود کارمان کمال استفاده را می‌بریم. در مجموع مردم راضی هستند. مشتریان ما عمدتا تکراری هستند و به صورت خانوادگی به اقامتگاه می‌آیند و فکر می‌کنم اغلب آن‌ها نیز با تبلیغات گفتاری و به صورت سینه به سینه ترغیب شده‌اند که در منطقه نمونه گردشگری متین آباد حضور یابند.

مجموعه منطقه نمونه گردشگری متین آباد از جمله سایت‌های برتری گردشگری ایران شناخته می‌شود و جوایز متعددی نیز دریافت کرده است. چه ضوابط و الگوهایی را اجرایی کرده‌اید که در ارزیابی‌ها به عنوان سایت برتر شناخته شده‌اید؟

منطقه نمونه گردشگری متین آباد براساس توسعه پایدار ساخته شده که خود دارای سه ضلع «حفظ محیط زیست»، «حفظ ساختار محلی» و «تعامل با افراد محلی» است. ما این اصول را در تمام مراحل ساخت و اداره مجموعه رعایت کرده‌ایم. منطقه نمونه گردشگری متین آباد به عنوان اکوکمپ معرفی شده و علاوه بر وزارت میراث فرهنگی، نهادهای بین‌المللی نیز تاییدیه‌هایی به ما داده‌اند.

بافت ساختمانی اقامتگاه با طبیعت و ساختمان‌های کویری که از خشت و آجر است، سازگاری دارد. نه‌تنها بافت بومی را به هم نزده‌ایم، بلکه حتی ساختار ما به الگویی برای روستاهای هم‌جوار هم تبدیل شده است. یعنی مردم به جای اینکه در گرمای 40 یا 50 درجه از سنگ و شیشه و مصالح جدید در ساخت بناهایشان استفاده کنند، طبع‌شان به استفاده از مصالح سنتی مثل آجر و کاهگل و… برگشته است. طبیعتا این نوع مصالح که به سبک بافت‌ مناطق مرکزی کشور نزدیک است، در حفظ انرژی بسیار کمک می‌کنند.

تعامل با افراد محلی نیز در منطقه نمونه گردشگری متین‌آباد رعایت می‌شود. تمام کارکنان مجموعه بومی هستند و ما آن‌ها را آموزش داده‌ایم و در بخش‌های مختلف به کار مشغول شده‌اند. وجود چنین منطقه‌ای باعث شده که مردم روستاهای همجوار ما جهت تحصیل سراغ رشته‌هایی مثل آموزش زبان‌های خارجی، مدیریت هتلداری، کترینگ، رصد ستاره‌ها و به طور کلی آنچه که احساس می‌کنند در حاشیه گردشگری منافع بیشتری برای آن‌ها در پی دارد، بروند.

کومه های کاهگلی در منطقه نمونه گردشگری متین آباد
دهکده‌ اقامتی در منطقه نمونه گردشگری متین آباد با سبک معماری خانه‌های کویری دارای سقف‌هایی گنبدی

با توجه به اینکه اقلیم کشور ما خشک و بیابانی است، به نظرتان چه ظرفیت‌هایی برای توسعه گردشگری بیابانی در دسترس ما است؟

مسئله اصلی و مهم‌، هدفمند نبودن صدور مجوزها و فقدان نظارت‌ است. یعنی هم مجوز ساخت تاسیسات و اقامتگاه‌هایی که در کویرها و بیابان‌ها درست و حساب‌شده باشد و هم کسانی که این پروژه‌ها را راه‌اندازی می‌کنند، صلاحیت و تجربه کاری لازم را داشته باشد. برای نمونه الان گزارش می‌دهند که در استان اصفهان 300 واحد بوم‌گردی تاسیس شده که اگر از نزدیک بررسی شوند به جرات می‌توان گفت صاحبان 280 اقامتگاه اصلا در کار گردشگری هیچ‌گونه تجربه‌ای ندارند.

در هر کسب و کاری اهلیت مهم است. یعنی کسی که با چارچوب کار آشنا باشد؛ مزایا و معایب را به خوبی بشناسد و صرفا به مسئله درآمدی آن نگاه نکند. راه‌اندازی بوم‌گردی خوب است اما باید به آسیب‌ها و معایب گسترش بی‌حد و اندازه آن هم فکر کرد. اگر ضوابط به درستی رعایت نشوند، بار مضاعفی روی دوش دولت گذاشته می‌شود که اشتباهات را جبران کنند. ظرفیت‌های توسعه گردشگری بیابانی در ایران زیاد است اما اگر به درستی ظرفیت‌سنجی شوند و طرح‌ها و به خصوص اهلیت افراد متقاضی ایجاد طرح‌ها به درستی بررسی شود.

مسئولان گردشگری کشور با خوشحالی به فعالان گردشگری می‌گویند که بدهی مالیاتی سال 98 به تعویق افتاده است. تقریبا 6 ماه سال 98 عملا گردشگری تعطیل بوده و امسال هم تا اینجا که به کل رکود حاکم بوده، دولت به جان آژانس‌ها و شرکت‌ها افتاده که بیمه و مالیات بگیرد

کشور ما تنوع آب و هوایی دارد و به طور طبیعی بازدید و حضور مردم نیز در مناطق گردشگری فصلی است. همانطور که برای دیدن آب‌گرم سرعین اردبیل باید در تابستان رفت، مردم هم بیشتر در زمستان به کویر می‌روند. اگر فرهنگ‌سازی مناسب صورت بگیرد، طبیعتا مردم در فصل‌های مناسب می‌روند و استفاه می‌کنند. الان کویر را مردم به سافاری می‌شناسند و این طبیعت را به هم می‌زند.

ما در منطقه گردشگری متین آباد آفرود اصلا نداریم اما در مسیرهای تایید شده از فدراسیون اتومبیل‌رانی و سازمان محیط زیست، رالی برگزار می‌کنیم. ما اجازه نمی‌دهیم آفرودسواران اکوسیستم منطقه را به هم بزنند. این‌ها چارچوب‌هایی است که ما رعایت می‌کنیم اما دیگران به صورت مقطعی وارد این حوزه می‌شوند و سریعا نیز خارج می‌شوند. به همین دلیل من معتقدم اگر به درستی ضوابط اجرا شوند، گردشگری بیابانی جای کار زیادی دارد و مردم هم استقبال خواهند کرد.

سوئیت های اقامتی منطقه نمونه گردشگری متین آباد
سوئیت‌های «کاروانسرا»، شاه‌نشین»، و «گوشواره»، که چیدمان آن‌ها به سبک سنتی است و امکانات کامل را دارد

 شیوع ویروس کرونا چه تاثیراتی روی کسب و کار منطقه نمونه گردشگری متین آباد گذاشته است؟

حتما به ما نیز فشار مالی وارد شده است. بهرحال مردم تا جای ممکن از سفر کردن امتناع می‌کنند. اعمال محدودیت‌ها نیز باعث شده که ما با ظرفیتی پایین‌تر از گذشته کار کنیم. با این حال اینطور هم نبوده که ما کسب و کارمان را به حال خود رها کنیم و قفل بر در مجموعه بزنیم. بی‌شک روزی کرونا هم به پایان می‌رسد. معتقدم آدم وقتی جایی سرمایه‌گذاری می‌کند، اینقدر باید حساب‌شده عمل کند که در برابر ناملایمات دوام بیاورد. نمی‌توان در برابر هر طوفانی میدان را خالی کرد و رفت.

بیماری کووید 19 همه را گرفتار کرده اما باید این دوره را هم پشت سر بگذاریم. برای این کار باید توان مالی داشته باشیم، کارهای جدید انجام دهیم و در حد امکان هزینه‌هایمان را پوشش دهیم. فرق آدم‌های موفق و آدم‌هایی که فکر می‌کنند در همین است. آدم‌های موفق هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می‌کنند.

همانطور که خودتان می‌گویید دیر یا زود بیماری کرونا هم تمام می‌شود. به نظر می‌رسد همه نقش‌آفرینان گردشگری، از دولت و سیاست‌گذار تا فعالان و صاحبان بیزنس‌ها در چند ماه گذشته فرصت کافی داشته‌ایم که بنشینیم و فکر کنیم که برای بازیابی صنعت گردشگری در آینده‌ای نه چندان دور چه باید کرد. درس‌هایی که می‌توان از خطاهای گذشته گرفت تا دوباره تکرار نشوند و از آن مهمتر برنامه‌محوری و اراده جمعی برای رونق دوباره صنعت گردشگری مهمند. به نظر شما چه باید کرد؟

ببینید این اتفاق‌ها دوباره به اشکال مختلف رخ خواهند داد. یعنی حوادث و پیشامدها غیرمنتظره چیزی نیست که دیگر تکرار نشود. در وهله اول ما نیازمند صندوقی حمایتی صنعت گردشگری هستیم. این صندوق در قانون تعریف شده اما متولیان امر یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند این صندوق را احیا کنند یا به کل از وجود آن بی‌خبرند. برای مثال بخشی از عوارض و مالیات‌هایی که داده می‌شود مربوط حوادث و جبران خسارت در صنعت گردشگری است.

در حال حاضر آژانس مسافرتی و هوایی و هتل و… با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند اما دولت و وزارت میراث فرهنگی تنها به این بسنده کرده‌اند که بیمه و مالیات و… را امهال می‌کنند. امهال دردی را از کسی دوا نمی‌کند. بدهی هر چقدر زودتر پرداخت شود، آدم راحت‌تر است. من رئیس جامعه مناطق نمونه گردشگری و مجتمع‌های تفریحی در استان اصفهان هستم و از نزدیک با فعالان این صنعت ارتباط دارم.

مشکلات گردشگری در ایران ساختاری است و به همین دلیل نیز راه‌حل‌های ساختاری می‌خواهد تا اگر روزی روزگاری دوباره اتفاقی غیرمنتظره افتاد، بهتر از پس مشکلات برآییم. لازم است کمیسیون گردشگری در مجلس تشکیل شود تا حق و حقوق‌ خانواده بزرگ صنعت گردشگری در نظام بودجه‌ریزی کشور دیده شود. باید با دولت و مجلس نشست و تکالیف بر زمین مانده مثل تعیین تکلیف عوارض مربوط به صنعت گردشگری و تشکیل صندوق ذخیره گردشگری و… را به پیش برد.

تعامل با افراد محلی نیز در منطقه نمونه گردشگری متین‌آباد رعایت می‌شود. تمام کارکنان مجموعه بومی هستند و ما آن‌ها را آموزش داده‌ایم و در بخش‌های مختلف به کار مشغول شده‌اند. وجود چنین منطقه‌ای باعث شده که مردم روستاهای همجوار ما جهت تحصیل سراغ رشته‌هایی مثل آموزش زبان‌های خارجی، مدیریت هتلداری، کترینگ، رصد ستاره‌ها و… بروند

در اروپا و آمریکا دولت بسته‌های حمایتی به همه کسب و کارهای صنعت گردشگری داده اما در ایران از این خبرها نیست. شرکت لوفت‌هانزا و دیگر شرکت‌های بزرگ گردشگری در اروپا اعتبارهای بلاعوض بسیاری از دولت‌‌های خود گرفته‌اند تا بتوانند کارمندان خود را حفظ کنند و در نتیجه کسب و کارها سر پا بمانند. در ایران چنین چیزی را ندیده‌ایم. یا توان مجموعه وزارت‌خانه‌ای ما از این بیشتر نیست یا اینکه چون در مجلس کمیسیون گردشگری نداریم یا در اتاق بازرگانی اعضای کمیسیون گردشگری توانایی حلاجی این مسائل را ندارند.

پرورش شتر مرغ
انواع پرندگان و حیوانات اهلی مانند اسب و شتر نیز در منطقه نمونه گردشگری متین آباد پرورش داده می‌شود

در آینده اولین کاری که می‌شود کرد این است که یک صندوق حمایتی برای صنعت گردشگری کشور راه‌اندازی کنیم و منابعی را برای روز مبادا در آن ذخیره کنیم. این پول در اختیار بخش خصوصی باشد و نه دولت که هر وقت که خواست به عنوان حیاط خلوت از آن سوءاستفاده کند. جای تاسف دارد که یک وزارت‌خانه نمی‌تواند در این رزوهای سخت به داد زیرمجموعه اش برسد. صدها و هزاران کسب و کار گردشگری در طول سه چهار دهه گذشته بیمه و مالیات پرداخت کرده‌اند و بار اشتغال را از دوش دولت برداشته‌اند اما الان همگی رها شده‌اند.

مسئولان گردشگری کشور با خوشحالی به فعالان گردشگری می‌گویند که بدهی مالیاتی سال 98 به تعویق افتاده است. تقریبا 6 ماه سال 98 عملا گردشگری تعطیل بوده و امسال هم تا اینجا که به کل رکود حاکم بوده، دولت به جان آژانس‌ها و شرکت‌ها افتاده که بیمه و مالیات بگیرند. جالب این است که منت هم بر سر ما می‌گذراند که چند ماه امهال شده است. معوقه بانکی وقتی امهال می‌شود، سود مضاعف به آن تعلق می‌گیرد. این ظلمی بزرگ در حق صنعت گردشگری است.

بخش خصوصی برای اینکه سازمان میراث فرهنگی به وزارت‌خانه تبدیل شود، تلاش زیادی کرد و بنابراین انتظار می‌رفت دست‌کم بسته حمایتی به کسب و کارهای گردشگری بسته حمایتی تعلق گیرد. اخیرا اعلام کرده‌اند که صاحبان کسب و کارها برای دریافت وام 12 درصدی حمایتی در سامانه‌ نام‌نویسی کند.

سوال این است که وقتی کسب و کارها فعالیت ندارند و تعطیل هستند، چطور صاحبان آن‌ها باید وام را برگردانند. توجه داشته باشید که بسته حمایتی با وام بانکی متفاوت است. احساس می‌کنم به شعور بخش خصوصی گردشگری توهین می‌شود.

قلعه‌گنج منطقه‌ای در جنوب استان کرمان است. اقلیمی خشک و بیابانی و کمتر توسعه یافته اما سرشار از ظرفیت‌‌ رشد. سرزمینی دارای تاریخ و قدمتی 5 هزار ساله که در گذشته به «کلات گنج» معروف بوده و مردمان آن دارای نعمت‌‌ها و آبادانی‌های فراوان بوده‌اند. از قلعه گنج که به سمت شرق برویم، به تالاب جازموریان می‌رسیم. جایی که معلمی به نام مهرداد شمس‌الدینی به همراه اعضای خانواده‌اش کسب و کاری موفق راه‌انداخته‌اند و آنطور که خودش می‌گوید چهره‌ زندگی را در چند روستا را عوض کرده‌اند. کسب و کار اینستاگرامی «صنایع دستی جازموریان» انواع محصولات دست‌بافت حصیری را به فروش می‌رساند. محصولاتی ساخته شده از الیاف نخل وحشی که در زبان محلی به آن داز گفته می‌شود. صنایع دستی جازموریان دست‌‌بافته‌های سوزن‌دوزی زنان روستایی را هم عرضه می‌کند. محصولاتی با قیمتی پایین که به گفته شمس‌الدینی باعث رونق کسب و کارشان شده است. با او درباره تجربه فروش آنلاین صنایع دستی زنان روستانشین حاشیه تالاب جازموریان و تاثیر آن بر معیشت و سطح رفاه‌شان گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

ایده راه‌اندازی کسب و کار صنایع دستی جازموریان چه زمانی و چطور شکل گرفت؟

من معلم هستم و در چند روستای منطقه حاشیه جازموریان به دانش‌آموزان درس می‌دهم. از گذشته‌های دور زنان در این منطقه سوزن‌دوزی و حصیربافی انجام می‌دهند. تا قبل از راه‌اندازی کسب و کار صنایع دستی جازموریان زنان تنها برای کپرهایشان حصیر درست می‌کردند یا اگر هم محصولات حصیری می‌بافتند، راهی برای فروش و درآمدزایی از آن نداشتند.

سوزن دوزی زنان بلوچ
مجموعه دستبندهای سوزن دوزی شده کار دست زنان منطقه جازموریان

سوزن‌دوزی نیز همین‌طور است. گرچه سوزن‌دوزی در این منطقه قدمت زیادی دارد اما کسی به بهره اقتصادی از بافتن محصولات سوزن‌دوزی نمی‌برد. در مدرسه می‌دیدم که دانش‌اموزان در زنگ‌های استراحت یا ورزش وسایل کارشان را از کیف‌شان درمی‌آوردند و شروع به سوزن‌دوزی می‌کنند. دانش‌آموزان در مناطق محروم تفریح چندانی ندارند و طبیعی است در زمان‌هایی که درس و کلاس ندارند وقت‌شان را صرف کارهایی می‌کنند که بلد هستند. منتها این کار را نه به شکل هدفمند و در راه درست انجام می‌داند. برای مثال می‌نشستند و لباس‌هایشان را سوزن‌دوزی می‌کردند. با خودم فکر کردم کاری کنم که هنر این مردمان خروجی اقتصادی داشته باشد.

برای اهالی روستاها کسب و کار صنایع دستی جازموریان دریچه‌ای است که بهبود وضع معیشتی خود را از آن می‌بینند. زنان انگیزه زیادی دارند که بیشتر کار کنند و چون در حوزه‌ حصیربافی هم تخصص دارند، به خوبی از پس کار برمی‌آیند. ما نیز در کسب و کار صنایع دستی جازموریان به آن‌ها اطمینان می‌دهیم که محصولاتشان را به فروش می‌رسانیم.

بنابراین ایده محصولات حصیری و سوزن‌دوزی را از سایت‌ها و پیج‌های اینستاگرامی برداشتیم تا برای هر دانش‌آموز یا زن روستایی درآمدزایی کنیم. به دانش‌آموزان پیشنهاد دادیم صنایع دستی مثل دستبند یا پابند یا گردنبند سوزن‌دوزی درست کنند. در ابتدا برای‌شان سخت بود که این قبیل محصولات را ببافند و پیوسته می‌گفتند مگر می‌شود دست‌بند سوزن‌دوزی درست کرد. اما آن‌ها را تشویق به بافتن ‌کردیم و در مرحله بعد نیز سراغ خانواده‌هایشان رفتیم و آن‌ها را قانع کردیم که برای فروش محصولات در فضای مجازی و کسب درآمد از این راه ببافند. به تعداد زیادی از حصیربافان و سوزن‌دوزها در چند روستا سفارش کار دادیم و خوشبختانه استقبال شد. در حال حاضر اکثر خانم‌هایی که در منطقه هستند به حصیربافی و سوزن‌دوزی روی آورده‌اند.

هنرمندان کسب و کار صنایع دستی جازموریان چند نوع محصول را می‌بافند؟

اکثر محصولات ما سوزن‌دوزی و حصیربافی است. حصیربافی اشکال متنوع و متفاوتی دارد. برخی هنرمندان تنها گلدان و جعبه درست می‌کنند. پاره‌ای دیگر نیز وسایل تزیینی مثل جای دستمال‌کاغذی، زیربشقابی، ساک و کیف و دست‌بند و سواس و… درست می‌کنند. با این حال طرح‌های محصولات متنوع است.

محصول حصیری هنرمندان حاشیه تالاب جازموریان
قیمت محصولات صنایع دستی جازموریان در مقایسه با کسب و کارهای مشابه بسیار پایین‌تر است

هنرمندانی که با صنایع دستی جازموریان همکاری می‌کنند چند نفر و از چند روستا هستند؟ حجم سفارس‌ها چقدر است؟

ما در پروژه جازموریان با ساکنان 10 تا 15 روستا کار می‌کنیم. تقسیم وظیفه می‌کنیم و به هر بافنده‌ای در هر روستایی می‌گوییم چه محصولی ببافد. یعنی هر کدام از هنرمندان ما در هر روستایی یک کار خاص انجام می‌دهند. در مواقعی مانند نزدیکی‌های عید چون حجم سفارش‌ها زیاد است سعی می‌کنیم همه بافندگان را به کار بگیریم. برای نمونه عید سال گذشته برای یک سفارش عمده از حدود 150 هنرمند سفارش کار دادیم. به طور متوسط 60 بافنده روزانه برای کسب و کار جازمویان محصولات حصیری یا سوزن‌دوزی می‌بافند و به طور متوسط روزانه 18 تا 20 سفارش را ارسال می‌کنیم. یکی دو نفر از بچه‌هایمان نیز برای دسته‌بندی محصولاتی که روزانه می‌فرستیم به ما کمک می‌کنند.

سفارش‌گذاری‌ها چگونه است؟ مشتریان محصولات شما از کدام مناطق هستند؟

مشتریان معمولا از طیق دایرکت یا تلفنی سفارش‌‌گذاری می‌کنند و ما نیز با مشتریان تماس می‌گیریم و با بعد از هماهنگی با آن‌ها، محصولات را ارسال می‌کنیم. به جز مصرف‌کنندگان عادی که از اغلب مناطق و استان‌های کشور به ما سفارش محصول می‌دهند، با چندین گلفروشی و گالری هنری نیز همکاری می‌کنیم.

سبد حصیری
محصولات حصیری بافته شده زنان بلوچ انعطاف‌پذیر است و حالت شکننده ندارند

قیمت‌ محصولات سوزن‌دوزی و حصیربافی که در صفحه صنایع دستی جازموریان عرضه می‌شود، نسبت به دیگر کسب و کارهای مشابه بسیار پایین‌تر است و از آن سو نیز میزان فروش‌تان بالاست. علت را توضیح می‌دهید؟

ما از سه سال پیش که کسب و کار صنایع دستی جازموریان را به اتفاق برادر و خواهرم راه‌اندازی کردیم، استراتژی‌ تجاری‌مان را بر قیمت پایین و فروش بیشتر گذاشتیم. هدفمان از ابتدا این بوده که محصولات بیشتری بفروشیم و برای هنرمندان که این کسب و کار متعلق به خودشان است، درآمد بیشتری ایجاد کنیم. سعی می‌کنیم تا آنجا که ممکن است قیمت را پایین نگه داریم که محصول بیشتری تولید و به فروش برسانیم.

اگر بتوانیم در روز 200 تا 300 محصول را در روز به فروش برسانیم، خود به خود باعث می‌شود که بیشتر دیده شویم. طبیعی است وقتی قیمت محصولات بی‌دلیل بالا باشد، تعداد خریداران و مخاطبان ما نیز کمتر خواهد شد. قیمت‌ محصولات را معقول در نظر گرفته‌ایم تا چرخ کسب و کارمان بچرخد و در نتیجه هنرمندان بیشتری را به کار بگیریم و تولید بیشتری داشته باشیم. در حقیقت راز موفقیت و دوام کسب و کار ما در همین است. بافندگان خوبی با ما همکاری می‌کنند و ما نیز در این مدت توانسته‌ایم بدون وابستگی به کسی یا خرید فالوئر فعالیت‌هایمان را گسترش دهیم.

زنان بلوچ به دیده شغل به بافندگی نگاه می‌کنند و کاملا اطمینان دارند که هر چه می‌بافند خریدار دارد. در گذشته وقتی به روستایی پا می‌گذاشتیم عده‌ای معدود از زنان که معمولا هم سن و سال‌شان بالا بود، به حصیربافی مشغول بودند. اما الان تمام بچه مدرسه‌ای‌ها هم حصیربافی و سوزن‌دوزی را یاد گرفته‌اند و برای خودشان کار می‌کنند.

در کسب و کار صنایع دستی جازموریان تنها هدفمان تولید و فروش محصولات صنایع دستی اهالی روستا و کمک به معیشت بافندگان است. مخاطبان نیز به ما لطف داشته‌اند و کسب و کار ما را معرفی کرده‌اند. نکته مهمتر این است که محصولات صنایع دستی زنان روستایی را بدون واسطه به دست خریداران می‌رسانیم. این موضوع نیز در رشد کسب و کار ما بی‌تاثیر نبوده است. نکته دیگر که باید بر آن تاکید کنم این است که تفاوت قیمتی میان فروش به صورت تکی و عمده وجود ندارد و این یکی از دلایلی است که گالری‌ها و فروشگاه‌ها، مشتریان ثابت ما هستند و به صورت عمده سفارش محصول می‌دهند.

درخت داز
داز از درختان بومی ایران است که در جنوب و جنوب شرق ایران یافت می‌شود که در گویش محلی به گیاه نر آن پورک و پایه ماده آن داز می‌گویند

استقبال بافندگان محلی از فروش آنلاین محصولات چگونه است؟ ذهنیت‌شان از اینکه دست‌بافته‌هایشان در فضای آنلاین به فروش می‌رسد، چیست؟ انگیزه یافته‌اند که بیشتر ببافند؟

تا سال‌ها پیش بافندگان به صورت تفننی و برای گذران وقت محصولات حصیری را می‌بافتند و هیچ امیدی هم نداشتند که کسی پیدا بشود و آن‌ها را بخرد. در حال حاضر اما شرایط کاملا برعکس شده و برای اهالی روستاها کسب و کار صنایع دستی جازموریان دریچه‌ای است که بهبود وضع معیشتی خود را از آن می‌بینند. زنان انگیزه زیادی دارند که بیشتر کار کنند و چون در حوزه‌ حصیربافی هم تخصص دارند، به خوبی از پس کار برمی‌آیند. ما نیز در کسب و کار صنایع دستی جازموریان به آن‌ها اطمینان می‌دهیم که محصولاتشان را به فروش می‌رسانیم.

زنان بلوچ به دیده شغل به بافندگی نگاه می‌کنند و کاملا اطمینان دارند که هر چه می‌بافند خریدار دارد. در گذشته وقتی به روستایی پا می‌گذاشتیم عده‌ای معدود از زنان که معمولا هم سن و سال‌شان بالا بود، به حصیربافی مشغول بودند. اما الان تمام بچه مدرسه‌ای‌ها هم حصیربافی و سوزن‌دوزی را یاد گرفته‌اند و برای خودشان کار می‌کنند.

هنر دست صنایع دستی جازموریان
سوزن دوزی یکی از صنایع دستی مردمان جنوب شرق کشور است

زنان هنرمند روستاهای حاشیه تالاب جازموریان با فعالیت‌ بافندگی حصیر و سوزن‌دوری راه کسب درآمدی جایگزین شغل‌های سنتی پیدا کرده‌اند. این مشارکت کردن در فعالیتی اقتصادی بر زندگی و سطح رفاه آن‌ها تاثیری گذاشته است؟

بله. این تاثیر کاملا محسوس است. تصور کنید تا چند سال پیش اکثریت زنان در این منطقه هیچ درآمدی به جز مبلغی اندک یارانه ماهانه نداشتند و با این حال بخش عمده ای از هزینه‌های خانوار بر دوش‌شان بود. تصور کنید زنی که 4 یا پنج فرزند دارد و سرپرست خانوار است، چطور باید مخارج خانواده‌اش را تامین کند. برخی خانوارها برای خرید مایحتاج روزانه‌شان کارت یارانه نقدی‌شان را گرو می‌گذاشتند.

قیمت‌ محصولات را معقول در نظر گرفته‌ایم و هدفمان این است که چرخ کسب و کارمان بچرخد و در نتیجه هنرمندان بیشتری را به کار بگیریم که تولید بیشتری داشته باشیم. در حقیقت راز موفقیت و دوام کسب و کار ما در همین است. بافندگان خوبی با ما همکاری می‌کنند و ما نیز در این مدت توانسته‌ایم بدون وابستگی به کسی یا خرید فالوئر فعالیت‌هایمان را گسترش دهیم.

الان اوضاع فرق کرده و تنها درآمدشان از همین راه حصیربافی و فروش آنلاین تامین می‌شود. یعنی مردم می‌دانند چطور از کسب و کارهای جدید درآمد کسب کنند. بافنده‌هایی داریم که ماهانه تا 3 میلیون تومان نیز درآمد دارند. حتی اگر به صورت پاره‌وقت و در حین خانه‌داری هم کار کنند تا دو میلیون تومان نیز درآمد کسب می‌کنند. در خانوارهایی که دختران نیز در کنار مادرانشان به بافندگی مشغولند، سطح درآمد بسیار بیشتر از این ارقام است. شغل اغلب مردان نیز عوض شده است. در گذشته شغل اصلی مردم در روستاها کشاورزی و دامداری بود. در نتیجه خشکسالی‌های طولانی‌مدت عده زیادی از روستائیان ناچار به مهاجرت به شهرها شدند و برخی نیز در قالب کشاورزان فصلی به دیگر مناطق می‌رفتند.

در حال حاضر اما با رونق گرفتن صنایع دستی حصیربافی و سوزن بافی، زنان و دختران در خانه‌هایشان می‌نشینند و صنایع دستی می‌بافند و مردان خانواده نیز به دامنه کوه‌ می‌روند و برایشان حصیر جمع‌آوری می‌کنند و می‌آورند. یعنی نوعی تقسیم کار وجود دارد که همه در آن مشارکت می‌کنند.

باکس آجیل خوری حصیری
محصولات حصیری زنان حاشیه تالاب جازموریان کاربردهای مختلفی دارند

بعد از سه‌سال مدیریت یک کسب و کار موفق اینستاگرامی، ارزیابی شما از تاثیر کسب و کارهای نوآور حوزه صنایع دستی بر رشد اقتصادهای محلی چه بوده است؟

 کسب و کارهایی مثل صنایع دستی جازموریان که بر بستر آنلاین شکل گرفته‌اند، تحولی بزرگ در منطقه به وجود آورده‌اند. مردم روستانشین در این منطقه به سختی با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند اما امروزه به واسطه فضای مجازی، اکثر مردم راهی برای کسب درآمد پیدا کرده‌اند و زندگی‌شان تغییر کرده است. تا سه سال پیش اکثر مردم در اینجا هیچ گونه درآمدی نداشتند اما الان همه بدون اینکه به جایی مراجعه کنند یا برای یافتن کار به مناطق و شهرها مهاجرت کنند، شغل دارند. یعنی در خانه‌شان نشسته‌اند و شاغلند.

این تغییر بزرگی است و تصور می‌کنم فضای آنلاین این فرصت را به همه داده که از داشته‌ها و ظرفیت‌هایشان به نحو مطلوب و در راهی درست استفاده کنند. در مناطقی مثل حاشیه تالاب جازموریان که زندگی راحت‌تر با فروش صنایع دستی حصیربافی و سوزن دوزی ممکن می‌شود، می‌توان بهتر نقش فضای آنلاین بهتر را درک کرد. فضای مجازی در اینجا بیش از شبکه و پلتفرم و مباحث فنی است و زیست مردمان اینجا با آن گره خورده است. اگرچه حصیربافی و سوزن‌بافی هنر زنان منطقه جازموریان است، با فروش آنلاین و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و کسب درآمد و گذران زندگی است که ظرفیت‌ها و ارزش‌های مغفول مانده این هنر مشخص شده است.

سواس و کیف حصیری
سواس، پای‌افزار یا کفش حصیری مردم جنوب شرق ایران است که از الیاف داز بافته می‌شود

برای آینده کسب و کار صنایع دستی جازموریان چه برنامه‌هایی دارید؟

تقریبا 3 سال است که به صورت پیوسته صنایع دستی منطقه را معرفی می‌کنیم و محصولات دست‌بافت زنان حاشیه تالاب جازموریان را به فروش می‌رسانیم. در این مدت تماس‌های زیادی دریافت می‌کردیم که مشتریان می‌خواستند مطمئن شوند صفحه‌مان در اینستاگرام معتبر است. بنا داریم به زودی شرکت و برند خودمان را با همین نام ثبت کنیم و کسب و کارمان را توسعه دهیم.

بسیاری از مخاطبان ما می‌گویند آیا ارسال محصول به خارج از کشور داریم یا نه. مایلیم چندین شعبه برای خرید حضوری در شهرهایی مثل تهران و شیراز و… راه بیندازیم تا مردم بیشتر با محصولات صنایع دستی منطقه جازموریان آشنا شوند. صنایع دستی شهرهایی مثل اصفهان یا شهرهای شمالی کشور جا افتاده و مردم هم به اندازه کافی از آن‌ها شناخت دارند اما منطقه ما چندان ناشناخته نیست. اگر چنین شود بدین معناست که با تعداد بیشتری از بافندگان کار می‌کنیم و به اقتصاد خانوارهایشان کمک می‌شود

خُراشاد روستایی در نزدیکی‌های شهر بیرجند در استان خراسان جنوبی است. روستایی با صنایع دستی منحصربه‌فرد که ثبت جهانی هم شده است. نام خراشاد با توبافی گره خورده است. نوعی پارچه سنتی دست‌بافت که زنان خراشادی صدها سال است که می‌بافند و به دلیل جنس مرغوب و طرح‌های خاص طرفداران زیادی دارد. در توبافی نیز مثل کاربافی یزد دست و پا همزمان حرکت می‌کنند تا پارچه بافته می‌شود. پارچه‌ای که از گذشته در ساخت حوله از آن استفاده می‌شد ولی امروزه کاربردهای مختلف دیگری نیز دارد. لیلا منصوری، بنیان‌گذار کسب و کار اینستاگرامی «خراشاد توباف» محصولات توبافی زنان هنرمند خراشادی را معرفی و به فروش می‌رساند. او می‌گوید بسیاری از زنان خراشادی که نسل در نسل به توبافی مشغولند نسبت به ارزش مادی و معنوی دست‌بافته‌های هنری‌شان آگاه نیستند و در ماه‌های اخیر نیز با شیوع ویروس کرونا همان اندک درآمدشان قطع شده است. منصوری قصدش از راه‌اندازی کسب و کار خراشاد توباف را ایجاد بستری تعاملی با زنان خراشادی برای تبدیل هنرشان به فعالیتی اقتصادی می‌داند. هنرمندانی که او می‌گوید فقط و فقط بافنده هستند و نمی‌دانند چگونه محصولات خود را به فروش برسانند. با موسس کسب و کار خراشاد توباف درباره هنر توبافی و ویژگی‌ها و مشخصات این جنس پارچه‌ه‌ها و مواردی دیگر از جمله لزوم حمایت از هنرمندان توبافی و محاسن و مزایای فروش صنایع دستی بر بستر شبکه‌های اجتماعی گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

روستای خراشاد
روستای خراشاد در نزدیکی‌های بیرجند دو سال پیش ثبت جهانی شد

داستان شکل‌گیری کسب و کار اینستاگرامی خراشاد توباف از کجا شروع شد؟

ایده راه‌اندازی چنین کاری از زمان دانشجویی در سال‌های 87 به بعد به ذهنم خطور کرد. ما از طرف دانشگاه در قالب اردوهای جهادی به مناطق مختلف کشور سفر می‌کردیم. در همین سفرها بود که متوجه شدم زنان روستایی هنرهای بکری دارند که کسی به آن‌ها توجه نکرده است. حتی خودِ زنان هم نمی‌دانستند هنرشان چه ارزش افزوده‌ بالایی دارد.

هنرها و صنایع دستی زیادی در کشور وجود دارد که مردم با آن‌ها آشنایی ندارند و می‌توان با معرفی و سرمایه‌گذاری به خصوص در شهرهای بزرگ آن‌ها را احیا کرد یا از خطر نابودی نجات داد. در برخی مناطق واسطه‌ها به زنان روستایی سفارش کار می‌دادند و دستمزد بسیار ناچیزی در حد گذران زندگی به آن‌ها پرداخت می‌کردند. دغدغه‌ام این بود که محصولات صنایع دستی‌شان را به مردم معرفی و ارائه کنم. چرا که آن‌ها فقط هنر را بلد بودند و نمی‌دانستند نیاز بازار و مسائلی مانند طراحی محصولات و… چیست.

در خراشاد تقریبا اکثر مردم در خانه‌هایشان دستگاه توبافی دارند و به همین دلیل هم بافندگان با مشکلات زیادی در زمینه فروش دست و پنجه نرم می‌کنند. یعنی نمی‌دانند اگر محصولی ببافند نمی‌دانند کجا آن‌ها را به فروش برسانند. گرچه بازاری محلی برای فروش محصولات اما این بازار هم مدت‌هاست که به دلیل شیوع ویروس کرونا بسته شده است.

سال‌ها قبل در سفری به منطقه خراشاد متوجه شدم که زنان در این منطقه با هنر توبافی به بافت پارچه‌های نخی اقدام می‌کنند که جنسی مرغوب دارد و می‌توان از آن‌ برای کاربری‌های مختلف استفاده کرد. از طرفی نیز میان روستائیان و بازار حلقه‌های مفقوده‌ زیادی وجود دارد. ما در کسب و کار خراشاد توباف سعی کردیم این جای خالی را پر کنیم. با یکی از کارگاه‌های توبافی خراشاد توافق کردیم که محصولات را برای ما ببافند و ما نیز آن را در فضای مجازی به فروش برسانیم. ما ایده و ابعاد و طرح و رنگ حوله‌ها را به بافندگان می‌دادیم و بافندگان نیز محصولات را تولید می‌کردند.

حوله توبافی
حوله‌های دست بافت یکی از مهمترین محصولات صنایع دستی توبافی روستای خراشاد است

ابتدا به این سمت رفتیم که کاربری پارچه‌های توبافی را بازتعریف کنم که تنها محدود به حوله نباشد. چرا که پارچه توبافی همه‌چیز بود اما در عین حال هیچ‌چیز نبود. حتی محلی‌های خراشاد هم می‌گفتند پارچه‌هاشان تنها برای حوله یا نهایتا دستمال آشپزخانه مناسب است. زمانی که با آن‌ها شروع کردیم، بافندگان پارچه‌ها را در سه ابعاد تولید می‌کردند. ما متوجه شدیم که حوله‌های توبافی دوست‌دار محیط زیست هم هستند و این برای گروه‌هایی که به رویکرد پسماند صفر پایبند هستند، گزینه‌ای ایدئال است.

به مرور نیز با شناسایی گروه‌های هدف، محصولات جدیدی براساس طرح و کاربری‌های مختلف شامل حوله‌های بزرگ، مسافرتی، دست و صورت، سفره نان، دستمال سفره، دستمال رولی، دستمال جیبی، خشک‌کن ظرف، خشک‌کن نوزادی و… تولید کردیم که خوشبختانه مردم نیز به خوبی با آن‌ها ارتباط برقرار کرده‌اند. در حال حاضر محصولات ما در دسده‌بندی‌های نوزدان و بزرگسالان یا محصولات ویژه دوستداران محیط زیست تولید می‌شوند و در صفحه‌مان در شبکه اجتماعی اینستاگرام به فروش می‌رسد.

کارگاه‌های زیادی در خراشاد در زمینه تولید پارچه‌های توبافی در ابعاد و کیفیت‌های مختلف فعال هستند. از طرفی نیز این هنر کهن چندان در میان مردم شناخته شده نیست. چگونه توانستید کسب و کار خراشاد توباف را میان هر دو گروه بافندگان و مشتریان جا بیندازید؟

یکی از مهمترین کارهایی که انجام دادیم، اعتمادسازی میان بافندگان بود. برای مثال به آن‌ها سفارش تولید محصولات توبافی را می‌دادیم و بعد همه محصولات را آن‌ها به صورت نقدی خریداری می‌کردیم. هنوز هم همین کار را می‌کنیم. یکی از مشکلات هنرمندان توبافی در منطقه خراشاد این است که مغازه‌داران در بازارهای محلی محصولاتشان را به صورت امانی قبول می‌کنند و تسویه هم بلندمدت و به شرط فروش است.

ما اما از همان ابتدا دستمزدهای بافندگان را پرداخت می‌کنیم. به ویژه اینکه در ماه‌های اخیر با گرانی و فشارهای اقتصادی هنرمندان توبافی دسترسی به هیچ بازار دیگری ندارند. مانند بسیاری از مناطق دیگر، خراشاد نیز که منطقه‌ای گردشگرپذیر است به کل تعطیل شده و محصولات توبافی روی دست‌ بافندگان آن‌ها مانده است. بسیاری از هنرمندان توبافی حالا روی فضای مجازی حساب باز کرده‌اند. از طرفی نیز چون تقاضا برای محصولات توبافی زیاد است در چند مرحله با بافندگان دیگری نیز وارد همکاری شده‌ایم و کسب و کارمان را توسعه داده‌ایم. اولین ویژگی محصولات توبافی ما کیفیت است.

حوله های توبافی خراشاد
کسب و کار نوپای خراشاد توباف محصولات متنوع و باکیفیت‌ با کاربری‌های مختلف را مختلف را در اینستاگرام عرضه می‌کند

گرچه بخش زیادی از محصولات باکیفیت توبافی به خارج از کشور صادر می‌شوند و اغلب اجناسی هم که در بازارهای داخلی وجود دارد، کیفیت لازم را ندارد، با این حال ما متعهد هستیم که محصولات توبافی را با بهترین کیفیت به دست مشتریانمان برسانیم. شروع به کارمان را با سود شروع نکردیم اما به مرور حاشیه‌سود اندکی را برای خودمان در نظر گرفته‌ایم. تلاش‌مان این است که محصولات باکیفیت دست مشتریان برسانیم و ادعا می‌کنم از نمونه کارهایی که در بازارهای محلی خراشاد نیز عرضه می‌شوند، کیفیت بالاتری دارد.

چه مزیت‌هایی نسبت به دیگر کسب و کارهای مشابه دیگر دارید؟

کیفیت و نحوه ارائه و تنوع کاربری‌ها بزرگترین شناسه و تبلیغ محصولات توبافی ما است. فکر می‌کنم علاوه بر مواردی که گفتم راز موفقیت ما تلفیق هنر سنتی توبافی با کاربری‌های امروزی‌تر است. در زمینه تعریف کاربری‌های جدید و جلب رضایت بافندگان چالش‌های زیادی داشتیم. بافندگان سال‌هاست به یک شیوه و قالب مشخص محصولات را می‌بافتند اما ما متفاوت عمل کردیم و به نوعی می‌توان گفت محصولات توبافی سفارشی‌ متناسب با نیازها و سلیقه‌ها و کاربری‌های امروزی تولید کرده‌ایم.

با چندین کارگاه مختلف همکاری داریم و تعدادی از بافندگان نیز در خانه‌هایشان برای صفحه‌ ما می‌بافند. در حال حاضر محصولات توبافی در شهرهای دیگر هم به فروش می‌رسانند اما تنوع و ترکیب رنگی محصولات ما در مقایسه با رقبا بیشتر است. همین موضوع هم چالشی بزرگ برای توسعه کسب و کار ما است. چرا که اکثر محصولات به رنگ سفید است و بافندگان نیز چندان به مولفه‌های دیگر مثل تنوع اهمیتی نمی‌دهند. یعنی شاخص و استاندارد مشخصی وجود ندارد که هنرمند براساس آن محصولی را ببافد.

محصولات متنوع خراشاد توباف
خراشاد توباف با 14 هنرمند بافنده از روستای خراشاد همکاری دارد

اوایل بسیار سخت بود که بتوانیم با هنرمندان به یک زبان مشترک برسیم که المان‌ها و ویژگی‌های محصولات چگونه باشند یا وزن و تراکم آن‌ها به چه نحو باشد. ما همه این‌ موارد را در سفارش‌گذاری‌ها و تولید محصولاتمان رعایت می‌کنیم. در چند مرحله کیفیت کار را چک می‌کنیم و اگر رضایت‌بخش بود، آن را برای معرفی و فروش در صفحه می‌گذارند. همین موضوع نیز جلب اعتماد مشتریان شده است. ما با مخاطبانمان صادق هستیم و به آن‌ها می‌گوییم که محصولات‌مان چه ویژگی‌ها و کیفیت و رنگی دارند.

حرفه و هنر اصلی زنان روستای خراشاد توبافی است. به جز کسب و کار شما و برخی صفحه‌های مشابه، بافندگان محصولات دست‌بافت خود را کجا به فروش می‌رسانند؟

در خراشاد تقریبا اکثر مردم در خانه‌هایشان دستگاه توبافی دارند و به همین دلیل هم بافندگان با مشکلات زیادی در زمینه فروش دست و پنجه نرم می‌کنند. یعنی نمی‌دانند اگر محصولی ببافند نمی‌دانند کجا آن‌ها را به فروش برسانند. گرچه بازاری محلی برای فروش محصولات اما این بازار هم مدت‌هاست که به دلیل شیوع ویروس کرونا بسته شده است.

تا پیش از همه‌گیری ویروس کرونا، زنان خراشادی محصولات توبافی خود را به گردشگران می‌فروختند اما امروزه دیگر از این خبرها نیست. در پاره‌ای مواقع نیز سرمایه‌گذارانی هستند که دستگاه توبافی و نخ و دیگر مصالح و مواد اولیه بافت را در اختیار بافندگان قرار می‌دهند و به آن‌ها در ازای تولید محصولات توبافی دستمزدهایی پرداخت می‌کنند که ناچیز است. برخی از بافندگان نیز در نمایشگاه‌های صنایع دستی حضور می‌یافتند که با شیوع ویروس کرونا نیز این فرصت عملا از بین رفته است.

میراث فرهنگی زمانی در دهه 80 و پس از ثبت جهانی این روستا، اسباب و امکان آموزش را برای زنان این منطقه فراهم کرد اما در شرایط کنونی شایسته نیست آن‌ها را به حال خود رها کند. دستگاه‌های توبافی نسبت به گذشته گران‌تر شده‌اند. نخ و رنگ و دیگر موارد اولیه نیز همین‌طور. هنرمندان مجبورند برای دیگران ببافند.

متاسفانه به رغم ظرفیت بالایی که بازارهای داخلی دارد، تلاشی برای ارائه محصولات توبافی خراشاد در داخل کشور نمی‌شود و از قضا گردشگران خارجی بهتر از خومان محصولات توبافی خراشاد را می‌شناسند. چرا که این روستا ثبت جهانی شده و همه ساله هم گردشگران خارجی زیادی از این منطقه بازدید می‌کردند. جالب این است که در ابتدای شروع کار کسب و کارهای دیگر و صفحه‌های اینستاگرامی به ویژه در ترکیه به ما می‌گفتند ما مشابه این محصولات را داریم و می‌توانیم نیازتان را تامین کنیم. جالب‌تر اینکه بسیاری از مشتریان ما می‌گفتند مشابه نمونه‌های کارهای شما را در برندهای خارجی دیده‌ایم.

پارچه سنتی توبافی
انواع حوله‌، سفره نان، دستمال سفره، دستمال رولی، دستمال جیبی، خشک‌کن ظروف و… بخشی از محصولات کسب و کار خراشاد توباف است

محصولات توبافی چه مشخصات و ویژگی‌هایی دارند؟

در توبافی نقش و نگارها ذهنی است و به هیچ وجه نمی‌توان طرح و رنگ‌ها را تکرار کرد. هیچ دو نوع محصول توبافی عینا شبیه به یکدیگر نیستند و مشتریان نیز این موضوع را پذیرفته‌اند. همه چیز تجربی یاد گرفته‌اند و به هیچ وجه نمی‌توان دو هنرمند و دو محصول را پیدا کرد که عینا شبیه یکدیگر کار کنند.

بخشی از حلقه مفقوده‌ای که در ابتدا به آن اشاره کردید را کسب و کارهای آنلاینی مثل خراشاد توباف پر کرده‌اند. هنرمندان توبافی در روستایی که ثبت جهانی شده و شیوع ویروس کرونا نیز پای گردشگران را از آن بریده، چه حمایت‌هایی نیاز دارند؟

ببینید بافتن پارچه‌هایی توبافی دشوار است و عوارض جسمی زیادی دارد اما هیچ‌کدام از بافندگان زیر پوشش بیمه درمانی نیستند. هر هنرمند توبافی بیش از حد مشخصی نمی‌تواند کار کند و تصور می‌کنم باید بیشتر حمایت شوند. میراث فرهنگی زمانی در دهه 80 و پس از ثبت جهانی این روستا، اسباب و امکان آموزش را برای زنان این منطقه فراهم کرد اما در شرایط کنونی شایسته نیست آن‌ها را به حال خود رها کند. دستگاه‌های توبافی نسبت به گذشته گران‌تر شده‌اند. نخ و رنگ و دیگر موارد اولیه نیز همین‌طور. هنرمندان مجبورند برای دیگران ببافند. در کارگاه‌هایی توبافی گاه تا چهار نسل در کنار یکدیگر کار می‌کنند و این هنر را ادامه می‌دهند اما تنها دغدغه‌شان این است که محصولاتی که می‌بافند خریدار داشته باشد اما از طرف کسی از آن‌ها حمایت نمی‌کند.

نمونه حوله‌های با جنس پارچه سنتی
پارچه‌های توبافی به دلیل دست بافت بافت بودن به طور کامل از نظر طرح و رنگ با یکدیگر متفاوت هستند

در یک سالی که از شروع کسب و کار خراشاد توباف می‌گذرد، استقبال مخاطبان و مشتریان چطور بوده است؟

مخاطبان استقبال خوبی از محصولات می‌کنند. به یاد نمی‌آورم ما محصولی را معرفی کرده باشیم و به فروش نرسیده باشد. امروزه مردم به صنایع دستی بافتنی اهمیت زیادی می‌نهند تجربه ما نیز این موضوع را ثابت می‌کند. در اوایل اصلا تصور نمی‌کردیم مردم اینقدر از محصولات توبافی استقبال کنند یا بتوانیم از عهده تامین محصولات متناسب با نیازهای مخاطبان برآییم. از طرفی نیز بافتن تدارک محصولات زمان‌بر است و بافندگان توان این را ندارند که دائما ببافند. به همین دلیل از قبل اعلام می‌کنیم که چه روز و چه ساعتی فروش آنلاین محصولات شروع می‌شود و به تفکیک روز و ساعت محصولات را در دسته‌بندی‌های نوزادان و بزرگسالان عرضه می‌کنیم.

تجربه شما از فروش آنلاین محصولات صنایع دستی از طریق اینستاگرام چیست؟

ما سعی کردیم از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام که پلتفرمی محبوب و پرمخاطب در کشورمان است، محصولات توبافی خراشاد را که یکی از چندین صنایع دستی برتر کشور است به دست مشتریان برسانیم. بسیاری از مخاطبان ما می‌گویند امکان فروش آنلاین در شرایطی که امکان سفر و خرید حضوری به بازار خراشاد وجود ندارد، یک امتیاز ویژه است. ما در فضای آنلاین به صورت تخصصی محصولات توبافی خراشاد را معرفی و عرضه می‌کنیم و مخاطبانمان نیز این را فرصتی ایدئال برای خرید دانند اما این روش بی‌عیب و نقص هم نیست.

محصولات مدرن از پارچه‌های سنتی
کسب و کار خراشاد توباف هنر سنتی توبافی را با کاربری‌های مدرن و امروزی‌تر ترکیب کرده است

گرچه اینستاگرام ظرفیت‌های خوبی برای شروع کسب و کار دارد، موضوع این است که این پلتفرم محدودیت‌هایی هم دارد. یعنی پلتفرمی نیست که بتوان در آن فروش‌های بالا را مدیریت کرد. چرا که همه چیز به دایرکت ختم می‌شود که بعد از مدتی دیده نمی‌شوند. یا اینکه ممکن است مخاطبان در میان انبوه پیام‌ها گم شوند. تصور کنید یک اشتباهی از ما سربزند و ما بخواهیم وجه محصول را عودت دهیم. در این صورت چه باید؟ دشواری پیدا کردن یک مشتری در میان صدها و هزاران پیام دریافتی در شبکه اینستاگرام بسیار زیاد است به همین دلیل ما از همان ابتدا مشخصات و شماره تلفن و آدرس را از مخاطبانمان می‌گیریم. از همین رو بنا داریم سایت فرش محصولاتمان را راه‌اندازی کنیم تا از هر دو بستر سایت و اینستاگرام محصولات را دست مخاطبانمان برسانیم.

با پلتفرم‌های دیگر مثل سایت‌های خرده‌فروشی آنلاین همکاری دارید؟

همکاری با سایت‌‌ها نیز معضلات خاص خود را دارد. چندین سایت در کشور ما فعالند که محصولات شبیه ما را به فروش می‌رسانند اما تنوع محصولات آن‌ها پایین است. یعنی برایشان صرفه اقتصادی ندارد که از محصولات توبافی که اغلب تک هستند عکاسی کنند و روی سایت بگذارند. با اینکه بسیاری از همین سایت‌ها به ما پیام می‌دهند که محصولات ما را می‌خواهند اما مطمئن نیستیم که بتوانیم با آن‌ها کار کنیم. چرا که محصولات سری‌کاری نیستند و طرح و نقشه‌هایشان دائما عوض می‌شود و هنرمندان نیز نمی‌توانند تضمین کنند که فلان محصول را مطابق با رنگ و طرح از پیش تعیین شده می‌بافند.

این معضل بزرگی برای فروش آنلاین محصولات از طریق سایت است. در اینستاگرام ما محصولات را استوری می‌کنیم و می‌نویسیم از این فلان محصول چه تعداد کار داریم اما سایت چنین قابلیتی ندارد. به همین دلیل فکر می‌کنم ترکیبی از سایت و اینستاگرام ممکن است بهتر جواب‌گوی نیازهای ما باشد.

شاید خیلی‌ها ندانند و تصور کنند یزد شهر بادگیرهاست یا وقتی نام آن را می‌شوند یاد شیرینی و ترمه بیفتند اما از قدیم‌الایام یزد شهر شعر بافی بوده است. شَعربافی به معنای نساجی بوده و خودش شاخه شاخه و به دارایی‌ بافی، ترمه ‌بافی، کاربافی و… تقسیم می‌شود. هنرهایی که به مرور از یاد رفته‌اند و در آستانه نابودی‌اند. اگر نام هر یک از این سه هنر را در شبکه اجتماعی جست‌و‌جو کنید، به صفحه خرده نبات می‌رسید. یکی از چندین کسب و کاری که در زمینه صنایع نساجی یزد در یک سال گذشته خوب کار کرده‌ و محصولات مختلف بافته دست‌های هنرمندان یزد و میبد و اردکان را به دست مشتریان می‌رساند. از شال و رومیزی بگیرید تا پارچه‌های سبک سفری. خرده نبات کار مهمتری هم می‌کند. برندسازی شهر یزد و میراث چندین هزار ساله‌اش. چیزی که الهام سعادتی، بنیان‌گذار خرده نبات می‌گوید کسی آن را جدی نگرفته است. این کسب و کار به روایت موسس آن مهمترین هدفی که دنبال می‌کند پرکردن همین خلا و ترویج هنرهای اصیل یزد در میان مردم به شکل واقعی و درست آن است. سعادتی اما می‌گوید در این راه تک و تنها به پیش می‌رود و حمایت دولتی و سازمانی هم از او صورت نگرفته است. با او درباره کسب و کار خرده نبات و محصولات نساجی یزد گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

ماجرای خرده نبات و راه‌اندازی کسب و کاری در حوزه نساجی یزد از کجا به ذهن‌تان رسید؟

سال‌ها است مایل بودم کاری درباره یزد انجام دهم و آن را متفاوت از بقیه تلاش‌هایی که در این راه انجام می‌شود، نشان دهم. هم راجع به خود شهر یزد و هم محصولات و صنایع دستی این شهر. ما اصالتا یزدی هستیم اما خودم تهران زندگی می‌کنم و بزرگ شده‌ام. سال گذشته و در آبان بعد از چندین ماه تحقیق و پژوهش و بررسی جوانب موضوع، کارم را با دارایی‌بافی شروع کردم. دارایی‌بافی هنری است که نزدیک به هزار سال در ایران سابقه دارد ولی در اثر بی‌توجهی‌ها، بسیاری آن را نمی‌شناسند. حتی در خود یزد نیز نسل جدید یزد دارایی‌بافی را نمی‌شناسند و از بافته‌های آن استفاده نمی‌کنند. این در حالی است که این هنر اصیل جزو میراث و سنت‌ و داراییشان بوده است. شروع کارم با فیلم گرفتن از دارایی‌بافی بود و در اولین قدم سراغ حسین نیکخواه رفتم. استاد نیکخواه از قدیمی‌ترین بافنده‌های داریی ‌بافی ایرانی در قید حیات هستند.

رومیزی دارایی بافی
دارایی بافی از پارچه‌های زیبا و دست‌باف یزدی است که امروزه کمتر کسی سراغ آن بافتن آن می‌رود

به طور کلی هدف اولیه‌ام، شناساندن یزد و نساجی یزد است. هدفم شناساندن پارچه‌های اصیل به عموم مردم در ایران و دیگر نقاط جهان و به خصوص به گردشگران بود. به تدریج که شناختم درباره دارایی‌بافی بیشتر شد به فکر افتادم که صفحه‌ خرده نبات را در اینستاگرام راه بیندازم. خرده نبات پارچه‌ چهارخانه ریز است که در گذشته به عنوان سفره از آن استفاده می‌شد است. به این خاطر نام خرده نبات را به خود گرفته که در قدیم برای خرید نبات در یزد مردم از این پارچه‌ها استفاده می‌کردند.

علاوه بر این در کنار داریی‌بافی سعی کردم دیگر پارچه‌های کاربافی و شعربافی که هر دو نیز جزء صنایع اصیل یزدی هستند، عرضه کنم. محصولات کاربافی خرده نبات را زنان سرپرست خانوار شهرهای میبد و اردکان انجام می‌دهند. زنان در خانه‌هایشان دار زده‌اند و شال و رومیزی و… را می‌بافند. فروش محصولات این زنان در خرده نبات به اقتصاد این خانواده‌ها کمک زیادی کرده است. من نیز سعی می‌کنم تمام محصولات را به صورت نقد از آن‌ها خریداری کنم و اگر هم فروش نداشته باشند، از آن‌ها عکاسی کنم و به گونه‌ای در صفحه خرده نبات می‌گذارم که شناسانده شوند.

شهر یزد جزء میراث معنوی ایرانیان است اما همانطور که می‌گویید به نظر می‌رسد چندان خوب معرفی نشده است. بافت یزد نیز خودش بر این موضوع بی‌تاثیر نیست. نقص‌ها و کمبودها شما را به این مسیر کشاند اما می‌دانم که طول مسیر نیز خلاهایی احساس کرده‌اید.

در یک سال گذشته با اینکه تلاش‌ زیادی کرده‌ام که موانع را از سر راهم بردارم، احساس می‌کنم خیلی امکانات کم است. من ساکن تهران هستم و فروش محصولات نیز به صورت آنلاین است. درخواست‌های زیادی از سمت مردم دریافت می‌کنم که دوست دارند دارایی‌بافی را یاد بگیرند. در تهران امکان یاد دادن دارایی‌بافی وجود ندارد. در تهران هیچ مرکزی برای آموزش نداریم. دارایی‌بافی شرایط و امکانات خاصی می‌طلبد و چیزی نیست که هر کسی در خانه‌اش برپا کند.

عقدا از توابع اردکان استان یزد
یکی از اهداف خرده نبات معرفی استان یزد و میراث و صنایع دستی و هنری مردمان آن است

برخلاف دار کاربافی که می‌توان آن را در خانه برپا کرد، دارایی‌بافی باید کارگاه مخصوص به خود داشته باشد. من درخواست‌های زیادی دارم اما واقعیت این است که از توان من خارج است. واقعیت این است که از این هنر و ترویج آن هیچ حمایتی نمی‌شود. در یک کلام امکانات برای شناساندن هنر دارایی‌بافی زیر صفر است. تلاش من در نهایت همین می‌شود که بافنده محصول را می‌بافد اما تلاش می‌کنم این محصول را به بهترین نحو ارائه دهم. ما در خرده نبات زیبایی دارایی‌بافی را نشان می‌دهیم. پارچه‌ای که رنج‌بافته است و کسی هم دقیق نمی‌داند با چه مشقتی تولید می‌شود.

دارایی‌بافی هنری است که نزدیک به هزار سال در ایران سابقه دارد ولی در اثر بی‌توجهی‌ها، بسیاری آن را نمی‌شناسند. حتی در خود یزد نیز نسل جدید یزد دارایی‌بافی را نمی‌شناسند و از بافته‌های آن استفاده نمی‌کنند. این در حالی است که این هنر اصیل جزو میراث و سنت‌ و دارایی‌شان بوده است.

سراغ ارگان‌ها و نهادهای مرتبط با صنایع دستی رفته‌اید؟

متاسفانه هیچ حمایتی صورت نمی‌گیرد. چندبار در تهران از اداره میراث فرهنگی درخواست کردم که آیا امکان دارد در تهران این هنر را آورد و کارگاه دایر کرد تا کسانی که علاقمند هستند بیایند و این هنر را فرا بگیرند. همانطور که حدس می‌زدم پاسخشان منفی بود. چه اشکالی دارد مگر. می‌توان بستری آماده کرد که توریست‌هایی که به ایران می‌آیند با این هنر ارزشمند آشنا شوند. مثلا تور دارایی بافی برگزار کنیم تا ببینند این هنر چگونه است و محصولات را خریداری کنند تا این هنر از بین نرود.

شعربافی در استان یزد
دارایی‌ بافی و کاربافی و شعربافی از محصولات اصلی صنایع بافتنی یزد هستند. تصویری از پارچه رنگارنگ خدکی یا ختکی

در خرده‌نبات چه محصولاتی را به فروش می‌رسانید؟

محصولات ما چند دسته هستند. یک سری از محصولات ویژه سفر و گردشگری است. محصولاتی که  سبک و کم‌حجم و باکیفیت هستند. مثل حوله‌های تن‌پوش، حوله‌های سفری و نم‌چین‌ها و دستمال‌های دست و صورت. این محصولات تا می‌خورند و در کیف و کوله قرار می‌گیرند و به سرعت هم خشک می‌شوند. شمدها و رواندازها جاگیر نیستند. حوله‌ها آبگیری بالایی دارند. بیشتر کسانی که اهل سفر کردن هستند این محصولات را از ما خریداری می‌کنند.

یک سری دیگر از محصولات آن‌هایی هستند که زنان خانه‌دار سراغ آن‌ها می‌روند و پارچه‌های کاربافی و رومیزی‌ها و روتختی‌های دارایی‌بافی را دربرمی‌گیرد. دسته دیگر از محصولات شال‌ است که اغلب آن‌ها دست‌بافت هستند. یا کاربافی‌اند یا دارایی‌بافی یا شعربافی که همگی هم مربوط می‌شوند به نساجی یزد. یک سری دیگر کار کیف است که در ترکیب آن‌ از پارچه‌های سنتی مثل لنگ و مازاری و… استفاده شده است.

پایه اصلی محصولات خرده‌ نبات پارچه‌هایی است که به صورت دارایی‌بافی، کاربافی و شعربافی بافته می‌شوند. تفاوت این‌ها در چیست؟

اصل تفاوت در نوع دار و نوع بافت است. برای مثال در کاربافی فقط دست کار می‌کند تا محصول بافته شود اما در دارایی‌بافی دست و پا به صورت همزمان کار می‌کنند. در دارایی‌بافی اول تار و پود نخ‌ها را رنگ می‌زنند و بعد از آن شروع به بافتن می‌کنند. دارایی‌بافی نقشه ندارد و به صورت انتزاعی بافته می‌شود. ممکن است دو شال دارایی‌بافی دارای یک نوع تم ‌رنگی باشند اما هرگز در طرح و نقشه شبیه یکدیگر نیستد.

به طور خلاصه نوع دار و نوع بافت محصولات با یکدیگر متفاوت است. در دارایی‌بافی قدیم از نخ‌های قیمتی مثل ابریشم بافت استفاده می‌کردند. اساسا به این خاطر اسم آن دارایی‌بافی شده که خیلی گران‌قیمت بوده و هر خانواده‌ای یک تکه از پارچه دارایی‌ را به عنوان جهیزیه به دخترش می‌داده است. اصلا برای همین بوده که اسم آن دارایی شده است. در گذشته دارایی‌بافی پارچه‌ای بوده که با نخ ابریشم خالص بافته می‌شده اما امروزه چون ابریشم قیمت بالایی دارد، از ترکیب نخ و ابریشم استفاده می‌شود. در دارایی‌بافی نوع جنس نخی که در آن به کار می‌رود با کاربافی متفاوت است و از نظر کیفیت آن را در رده بالاتری قرار می‌دهد.

پارچه خرده نبات
پارچه اصیل و قدیمی یزد که به خرده نبات شناخته می‌شود و در میان مردم هم رواج داشته است

نحوه ارتباطات شما با بافنده‌هایتان چگونه است؟ از کجا آن‌ها را شناسایی می‌کنید؟ همه بافندگان ساکن شهر یزد هستند یا از مناطق دیگر نیز هنرمندان با شما کار می‌کنند؟

هنرمندان دارایی‌بافی ما از شهر یزد هستند. اما کاربافی‌ها در میبد و اردکان تولید می‌شوند. اغلب هنرمندان را با پرس و جو کردن و در سفرها و رفت‌و‌آمد کردن‌ها شناسایی می‌کنم. بیشتر شبیه کشف کردن استعداد‌هاست. کسانی که سال‌هاست به این هنرها مشغولند اما کسی سراغی از آن‌ها نگرفته است. برای مثال چند وقت پیش در میبد کارگاهی پیدا کردم که تمام هنرمندان آن سرپرست خانوار بودند. هنرمندان محصولات را می‌بافند و ارسال می‌کنند و اینجا من محصولات را برای فروش می‌گذارم.

محصولات را در خرده نبات به فروش می‌رسانید و متناسب با فروش کمیسیون را به هنرمندان پرداخت می‌کنید. در کسب و کار شما که بافتن محصولات آن آسان نیست، قیمت‌ها و اساسا فرآیند قیمت‌گذاری‌ها چگونه است؟

قیمت‌گذاری را به خود تولیدکنندگان واگذار کرده‌ایم و به آن‌ها می‌گوییم قیمت هر محصول را خودشان تعیین کنند. در خرده نبات همه محصولات را به صورت نقد از هنرمندان خریداری می‌کنیم و اینطور نیست که به آن‌ها بگویم اگر جنس‌شان به فروش رسید، آن موقع من تسویه‌حساب می‌کنم.

محصولات دارایی‌بافی و بقیه موارد مثل کاربافی و… که بافندگان تولید می‌کنند، خاص هستند و شاید هر کسی نتواند از کیفیت آن‌ها سردربیاورد. یعنی تشخیص تفاوت میان جنس باکیفیت و کیفیت ‌پایین به آسانی ممکن نیست. چطور مطمئن می‌شوید که اجناسی که تولیدکنندگان به شما می‌رسانند کیفیت لازم را دارند؟

ما در خرده نبات ابتدا کیفیتی که مدنظرمان است را به بافنده اعلام می‌کنیم  و به آن‌ها می‌گوییم در محصولات تهیه از مواد باکیفیت استفاده کنند ولو اینکه گران‌تر دربیایند. چرا که می‌خواهیم محصولات صددرصد نخ طبیعی باشد، رنگ ندهند و… . نمونه تمام اجناس را خودمان از قبل استفاده می‌کنیم و در صورتی که مشکل نداشته باشند در صفحه خرده نبات معرفی می‌کنیم و به فروش می‌رسانیم. یعنی تا زمانی که از کیفیت اجناس مطئن نشویم، آن‌ها را معرفی نمی‌کنیم. از سویی برای ما که یکی از هدف‌مان است که نگذاریم هنرهای قدیمی یزد و به ویژه دارایی‌بافی از بین بروند، اجناس اصلی و باکیفیت شرط اصلی موفقیت است. موضوع دیگر این است که ما در کسب و کار خرده نبات تمام محصولاتی که به فروش می‌رسند، الیاف طبیعی و نخ هستند. به هیچ عنوان از الیاف مصنوعی در محصولات استفاده نمی‌کنیم.

دارایی بافی در یزد
پارچه دارایی یا ایکات بالغ بر هفت قرن است که در یزد بافته می‌شود و در میان مردم جابگاهی ارزشمند دارد

چقدر کسب و کارهای مشابه شما به صورت آنلاین در حوزه نساجی یزد وجود دارد؟

واقعیت این است که تاکنون ندیده‌ام در فضای مجازی کسب و کاری مشابه آن چیزی که ما راه‌انداخته‌ایم، فعالیت کند. این را حمل بر تعریف از خود و خودستایی نکنید. بیشتر منظورم این است که نساجی یزد چقدر مهجور است. وقتی ما کسب و کارمان را شروع کردیم، به نحوی سروصدا کرد و اینقدر از آن استقبال شد که عده‌ای به فکر افتادند که کاری شبیه به ما انجام دهند. منتها با تنوع و کیفیت محصولاتی که ارائه می‌شود، چندان بالا نیست. در دارایی‌بافی به هیچ عنوان کسی کار نکرده و در بقیه موارد نیز چند مدل محصولات ماشین‌بافت را ارائه کرده‌اند.

این یک واقعیت است که ما نیاز به تولید محتوای کاربرپسند داریم. در شبکه‌های اجتماعی محتواها اغلب تکراری است و گاه هم با اینکه محتواها تکراری نیست و خیلی هم برای آن‌ها هزینه شده، استراتژی مشخصی را نمی‌توان در آن‌ها دید

اینکه می‌گویم هدفم ارائه بی‌نقص و با بالاترین میزان رضایت است، خیلی مهم است. در شناخت هنر و فرهنگ یزد نوع ارائه بسیار تعیین‌کننده است. در خرده نبات وسواس زیادی به خرج می‌دهیم و وقت زیادی را برای تمام مراحل صرف می‌کنیم که مخاطب را جذب کنیم.

برای مثال عکس‌هایی که درباره شهر یزد و میراث و صنایع دستی این شهر و محصولات آن در صفحه خرده نبات می‌گذاریم، به گونه‌ای انتخاب می‌شوند که حس خوبی را منتقل کنند و آن چیزی که باید را نشان دهند. متاسفانه در کسب و کارهای دیگر به این نکات توجهی نمی‌شود. پارچه‌های یزد ویژگی‌های خاصی دارند و باید به گونه ای معرفی و به نمایش گذاشته شوند که جلوه آن‌ها مخاطب را جذب کند. محصولات تولیدی هرچقدر هم خوب و باکیفیت بافته شده باشند اما به شکل درست و منظم و باوسواس به نمایش گذاشته نشود، مردم را ترغیب نمی‌کند. اینکه پارچه‌ها چروک نباشند یا از زوایای درست از آن‌ها عکاسی شود، کلیدی ‌است.

تن پوش حمام خرده نبات
یک سری از محصولات خرده نبات ویژه سفر و گردشگری است. مثل حوله‌های تن‌پوش و سفری و نم‌چین‌ها و دستمال‌های دست و صورت

شما به مهجور ماندن هنر صنایع دستی یزد اشاره کردید و گفتید اقدامی برای معرفی و شناساندن آن صورت نگرفته است. مردم و مخاطبان از محصولاتی که در خرده نبات عرضه می‌شوند، چه استقبالی کرده‌اند؟

در کمتر از یک سالی که خرده‌ نبات را راه انداخته‌ایم، بازخوردهای مثبتی از مردم دریافت کرده‌ایم. همین موضوع نیز به ما انگیزه می‌دهد که کارمان را ادامه دهیم. از نظر فروشی که برای زنان سرپرست خانوار به دست آمده مشخص است که مردم چقدر مشتاق صنایع و هنرهای دستی شهر یزد هستند و این هنر اما مهجور مانده است.

در صورتی که با این اوضاع فعلی اقتصادی سرپا نگه داشتن کسب و کارهای خرد و مستقل چقدر دشوار است. ما امروز یک جنس را با قیمتی مشخص می‌فروشیم اما در کمتر از یک هفته به یک‌باره قیمت نخ و دیگر مواد اولیه افزایش می‌یابد و همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از سویی هم به صورت پیوسته تاکید می‌کنیم که خرده نبات جایی نیست که تنها محصولات صنایع دستی  نساجی یزد عرضه شود.

کار مهمترمان این است که یزد و فرهنگ و ارزش‌ها و گنجیه‌های گرانبهای آن را معرفی کنیم. برای مثال در خرده نبات با ابزارها و امکانات و ظرفیت‌هایی که فضای مجازی در اختیار قرار داده به کاربران می‌گوییم که جشن مهرگان چیست. بالتبع مردم نیز مشتاق به دانستن و شناخت ارزش‌ها و آداب و رسوم مردمان یزد هستند و خرده نبات را می‌بینند. مجموع این‌ها به ما هم انگیزه می‌دهد که کسب و کارمان را ادامه دهیم در مقابل مشکلات کم نیاوریم.

به جز پلتفرم اینستاگرام برای معرفی و فروش محصولات خرده نبات از روش‌های دیگری نیز استفاده می‌کنید؟

در حال حاضر تنها از طریق اینستاگرام محصولات‌مان را عرضه می‌کنیم اما در آینده‌ای نزدیک سایت خرده نبات را نیز بالا می‌آوریم.

کیف‌هایی از جنس پارچه مازاری. مازاری از ریشه ماز به معنی چرخ و نورد گرفته شده ومازاری ها در حقیقت آسیاب هایی هستند که در آنها چیزی را می سایند

خرده نبات را جایی ثبت کرده‌اید؟

در اداره ثبت برند و لوگوی سازمان ثبت شرکت‌ها در حال گذراندن فرآیندهای ثبت برند خرده نبات هستیم اما از سمت وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کاری نکرده‌ایم. ثبت چنین کسب و کارهایی در اداره میراث فرهنگی کمی پیچیده است و امیدواریم از سمت صنایع دستی و گردشگری یزد برای ثبت خرده نبات مساعدت‌های لازم صورت بگیرد.

به نظر می‌رسد در خرده نبات بر خلاف بسیاری از کسب و کارهای مشابه در حوزه نساجی یزد به تولید محتوا اهمیت زیادی داده‌اید. چیزی که در آن ضعف داریم و وقتی هم پای گردشگری و صنایع دستی و میراث فرهنگی وسط باشد، ضعف‌ها بیشتر نمایان می‌شوند. چه خلاهایی در این باره احساس می‌کنید. چقدر جای تولید محتوای مناسب و حرفه‌ای در کسب و کارهای این‌چنینی خالی است؟

به نظرم ضعف اصلی ما در تولید محتواست. این یک واقعیت است که ما نیاز به تولید محتوای کاربرپسند داریم. در شبکه‌های اجتماعی محتواها اغلب تکراری است و گاه هم با اینکه محتواها تکراری نیست و خیلی هم برای آن‌ها هزینه شده، استراتژی مشخصی را نمی‌توان در آن‌ها دید. چیزی که ما در خرده نبات و در معرفی دارایی‌ بافی دنبال می‌کنیم این است که محتوا به دل بنشیند. برای مثال خودم بالای سر تک تک فریم‌های عکس‌ها می‌ایستم. چون معتقدم صنایع دستی یزد ارزش زیادی دارند و باید سعی کنیم حس و حال محصولات را در تولید محتوایمان به مخاطب بدهیم. ما فکر شده و با استراتژی تولید محتوا می‌‌کنیم. مردم ما اصالت و قدیمی بودن را دوست دارند و دارایی‌بافی و کاربافی و شعربافی واجد این دو ویژگی هستند و ما در کارهایمان آن را به مردم نشان می‌دهیم.

خوراک‌ها داستان دارند. به هر روستا و شهر و منطقه‌ای که قدم بگذارید، بعید است که غذا و خوراکی اختصاصی برای خودشان نداشته باشند. غذای هر منطقه بخشی از هویت و میراث معنوی‌ مردم آن دیار است. غذا بیش از غذا، مفهومی فرهنگی است که روابط و ارزش‌های اجتماعی صاحبان آن را نمایندگی می‌کند. زبانی است که عده‌ای از ساکنان یک منطقه با آن حرف می‌زنند و زندگی می‌کنند. فرهنگ، آداب و رسوم ملت‌های مختلف درباب طبخ و مصرف غذا شاکله گردشگری غذا و خوراک است. سبکی از گردشگری که روز به روز جذاب‌تر و محبوب‌تر هم می‌شود. گردشگران به دنبال خوراک‌ها و محصولات محلی ریشه‌دار، کهن و اصیلی می‌روند که صاحبان آن‌ها سال‌ها روی طعم‌ و مزه و شیوه‌های پخت آن‌ها کار کرده‌اند. بسیاری از این خوراکی‌ها آن‌طور که باید و شاید از جغرافیای خود بیرون نیامده‌اند. یکی از کسب و کارهایی که حدود یک سالی است در حوزه غذاهای سنتی و بومی کشور راه افتاده ساوا است. ساوا در خوردوخوراک فعال است و در آن محصولات غذایی با همان طعم یا بافت و مزه منطقه اصلی تولید و به فروش می‌رسد. هدف اصلی کسب و کار ساوا بیرون کشیدن غذاهای بومی ارزشمند و متنوع ایرانی از محدود‌های جغرافیایی‌ و کمک به شناساندن آن‌ها است. تیم ساوا به ابزارهای لازم برای دست‌یابی به این اهداف مجهز و مسلط است: دانش لازم در حوزه گردشگری و مواد غذایی محلی را دارند، محتوای تولیدی‌شان اختصاصی است و سلیقه مشتریان را می‌شناسند، پلفترم فروش دارند و آنطور که خودشان می‌گویند از میان تولیدکنندگان و کشاورزان و سرآشپزان بامهارت‌ترین‌ها را انتخاب می‌کنند. با مریم کریمی، یکی از بنیان‌گذاران ساوا گفت‌و گو کرده‌ایم.

محصولات ساوا
ساوا محصولات غذایی مناطق مختاف کشور را با همان طعم ساکنان محلی تولید می‌کند

درباره راه‌اندازی ساوا برایمان بگویید. ایده اولیه چه بود و ساوا چطور و کی متولد شد؟

من در سفرهایم در گشت‌وگذار بازارهای محلی با محصولاتی آشنا شدم که محصولات جذابی بودند اما در شهرهای دیگر قابل‌دسترس نبودند. حتی گاهی افراد در شهرهای دیگر این محصولات را نمی‌شناختند. فکر می‌کردم می‌شود برای این مدل محصولات بازار بزرگ‌تری ساخت و برای ساختن این بازار بزرگ‌تر، موانعی وجود دارد که باید آن‌ها را رفع کرد. با یکی از متخصصین حوزه گردشگری و غذا در این باره صحبت کردم. او هم مایل به همکاری بود و تصمیم گرفتیم در قدم اول محصولات غذایی محلی را انتخاب کنیم. اولین صحبت ما بهار ۹۸ انجام گرفت. تا پیش از آن چند ماهی روی کسب‌وکارهای مشابه مطالعه داشتم. از بهار تا پاییز ۹۸ کار تحقیق و طراحی کسب‌وکار و جمع کردن تیم را انجام دادیم و آذر همان سال به فروش آنلاین را شروع کردیم. با شروع همه‌گیری ویروس کرونا سه ماه فروش را متوقف کردیم و از خرداد مجددا فروش شروع شد.

هدف اصلی‌تان از راه‌اندازی ساوا و فعالیت در زمینه غذاهای محلی چه بود؟

این ایده اولیه را دوست داشتیم و فکر می‌کردیم جای کار کردن دارد. من بخش کسب‌وکار را جلو بردم و همکارم در حوزه غذا تخصصش را وارد کرد. فکر می‌کردیم این محصولات ارزشمندند اما به‌درستی شناخته نشده‌اند. این موضوع که چنین کسب‌وکاری می‌تواند از سمتی خلاقانه باشد و از طرفی باعث رشد کسب‌وکارهای محلی شود هم انگیزه‌مان را بیشتر می‌کرد و به کار معنای درست‌تری می‌داد.

از طرفی دوست داشتیم به محصولات غذایی محلی جور دیگری نگاه کنیم. معمولا وقتی از این محصولات صحبت می‌شود، حرف از خواص آن‌هاست و انگیزه بسیاری از مشتریان این محصولات همین است. ما فکر می‌کردیم طعم این خوراکی‌ها هم ارزشمند و منحصربفرد است و قابلیت حضور فعالانه‌تری در سفره و روزمره دارد.

دوست داشتیم محصولی از سوغات خوراکی ایران طراحی کنیم که هم آن را به گردشگر معرفی کنیم، با کارکردهای جدیدی که برای خوراکی‌های محلی می‌سازیم. بنابراین با سرمایه‌گذاری شخصی خودمان کار را شروع کردیم.

روش تهیه غذای سنتی در منطقه‌ای از کشور
گردشگران از شیوه‌های تهیه و طبخ خوراک‌های محلی و سبک سنتی آن‌ها استقبال می‌کنند

تیم ساوا شامل چه کسانی است؟

افراد گروه در حوزه‌های مختلفی متخصص‌اند. بخشی از فرایند انتخاب و بعد از آن تغییر در محصولات و کارهای آزمایشگاهی و اطمینان از سلامت و بهداشت توسط مربوط به تخصص غذاست. تولید و بسته‌بندی در کارگاه‌های متفاوت در تهران و شهرها و روستاهای دیگر انجام می‌شود. همکاران دیگر در بخش فروش و بازاریابی و زنجیره تامین و موارد این‌چنینی که کسب‌وکاری مثل ساوا نیاز دارد هم مشغول به فعالیت هستند. 

کسب و کارتان را جایی ثبت کرده‌اید؟

مشغول انجام فرایندهای مختلف برای گرفتن مجوزهای متفاوتی هستیم. این روند کمی برای کسب‌وکاری مثل ساوا که ابتدا به صورت آنلاین و استارتاپی شروع به کار کرده کمی سخت است و هنوز روندهای متناسب به‌درستی شکل نگرفته است. در عین حال برای اطمینان از موضوع سلامت و بهداشت محصولات، تمام کارگاه‌های ساوا در شهرها و روستاهای دیگر مجوز دارند و تحت‌نظارت هستند. در حال حاضر هم سایت همراه با «ای‌نماد» به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

تمرکز زیادی روی محتوا داریم و تیم متخصصی برای تولید محتوا تشکیل داده‌ایم که هم به تولید محتوای متنی و عکسی هم به موضوع غذا متخصص‌اند. فکر می‌کنیم محصولات باید بهتر شناسانده شوند و در ضمن، باید مدل‌های مصرف بیشتری برایشان تعریف کرد

در این مدت کوتاهی که فعالیت دارید، به اهداف خود رسیده‌اید؟

سریع‌تر از چیزی که پیش‌بینی می‌کردیم رشد داشته‌ایم و هنوز مسیر طولانی‌ای در پیش داریم.

راه‌اندازی کسب و کار در حوزه خوراکی‌های اصیل و قدیمی و ناشناخته دشوار است. برای شناخت و آشنایی با محصولات و کسب دانشی در این زمینه نیاز به مطالعه و تحقیق و بررسی‌های زیادی وجود دارد. روش کار شما چطور است؟ خوراکی‌ها و همینطور محصولاتی که برای آشپزی کاربرد دارند را بر اساس چه معیارهایی انتخاب می کنید؟

روش کار ما حضور نیروی متخصص در هر زمینه‌ای است که یک کسب‌وکار در صنعت غذایی نیاز به حضورشان دارد. دانش و مطالعه و تخصص برای هر کسب‌وکاری یک الزام است. محصول را با هماهنگی بین تخصصی که در زمینه غذا و کسب‌وکار و شناختی که براساس مخاطب و برند داریم انتخاب می‌کنیم. بعد از انتخاب و انجام فرایندهایی که برای ورود این محصولات به سبد فروش داریم، آشپزهای متخصص پژوهش دستور پخت‌های مدرن یا سنتی را می‌نویسند و تست می‌شود.

فروش محصولات غذایی سنتی ساوا
تولید و بسته‌بندی محصولات ساوا در کارگاه‌های تهران و شهرها و روستاهای دیگر صورت می‌پذیرد و به صورت اینترنتی به فروش می‌رسد

در کار شما تولید محتوای اختصاصی در رسیدن به موفقیت تعیین‌کننده است. معرفی محصولات و شناساندن آن‌ها به مخاطبی که اطلاعی از بسیاری از غذاهای مناطق مختلف کشور ندارد، نیاز به محتوا دارد. در این زمینه چه کارهایی انجام می‌دهید؟

تمرکز زیادی روی محتوا داریم و تیم متخصصی برای تولید محتوا تشکیل داده‌ایم که هم به تولید محتوای متنی و عکسی هم به موضوع غذا متخصص‌اند. فکر می‌کنیم محصولات باید بهتر شناسانده شوند و در ضمن، باید مدل‌های مصرف بیشتری برایشان تعریف کرد. برایمان مهم است که محتوا تخصصی و دست‌اول باشد.

از چه کانال‌هایی محصولات را فروخته و به دست مشتریان می‌رسانید؟

بخشی از فروش به صورت آنلاین و برای مصرف‌کننده است. بخش دیگر به صورت آفلاین هم برای مصرف‌کننده و هم برای کسب‌وکارهایی مثل رستوران‌ها، کافه‌ها، هتل‌ها، هاستل‌ها و اصولا کسب‌وکارهایی است که آشپزخانه و کارگاه دارند. برای این کسب‌وکارها به صورت عمده کار تامین انجام می‌شود. با این روش محصولات محلی و بومی را می‌توانیم وارد فهرست غذایی این کسب‌وکارها کنیم. به این کسب‌وکارها پیشنهاد می‌کنیم محصولات صنعتی‌شان را کاهش دهند و در عوض با کمک محصولات محلی‌ تنوع بیشتری به فهرست‌های غذایی‌شان بدهند.

زنان نقش‌آفرینان اصلی گردشگری خوراک
اگر به کسب و کارهای مرتبط با خوردوخوراک سنتی رونق بگیرند، وضع معیشتی جوامع محلی نیز بهبود می‌یابد

محصولاتی که در ساوا ارائه می‌شوند، چه مشخصه‌هایی دارند؟ مخاطبان چقدر آن‌ها را می‌شناسند؟

چیزی که دوست داریم به مخاطب ارائه دهیم تجربه است. این تجربه ترکیبی‌است از بسته‌بندی، ارائه‌ی محتوای متناسب درباره محصول و شیوه مصرف آن، محصول غذایی و پشتیبانی مناسب. درباره‌ی محصولات، معمولا محصولاتی را انتخاب می‌کنیم که ناشناخته‌تر باشند. برای تولید بعضی از محصولات محلی، تولیدکنندگان محلی از روش‌هایی استفاده می‌کنند که باعث به خطر افتادن امنیت یا بهداشت غذا می‌شود. برای اصلاح این روش‌ها به دانش آشپزی و فرآوری غذا و ابزار مناسب نیاز است. ساوا با کمک این دانش، مشکلاتی که باعث می‌شوند محصولات محلی برای مخاطب شهری قابل‌خرید یا نگهداری نباشد را رفع کرده است. ما این دانش را به تولیدکنندگان محلی هم انتقال می‌دهیم تا برای تولید دیگر محصولاتشان نیز از آن استفاده کنند.

با وجود اصلاحات و تغییراتی که در محصولات انجام می‌شود، برای ساوا حفظ اصالت خوراک مهم است. میراث معنوی تهیه‌ این خوراک‌ها و محصولات در ساوا، منطبق با الگوهای حفاظت از میراث غذایی نگهداری می‌شوند. 

دوست داشتیم محصولی از سوغات خوراکی ایران طراحی کنیم که هم آن را به گردشگر معرفی کنیم، با کارکردهای جدیدی که برای خوراکی‌های محلی می‌سازیم. بنابراین با سرمایه‌گذاری شخصی خودمان کار را شروع کردیم.

برای حفظ میراث غذایی باید به این نکته توجه داشت که محصولات غذایی محلی باید هویتی خاص داشته باشند و مواد اولیه آن‌ها، شیوه‌ تولید یا فراوری محصولات نیز سنتی باشد. محصول وقتی هویت خاص دارد که از محصولی مشابه در دسته‌بندی یکسان، متمایز باشد و وقتی سنتی است که سال‌ها در بازار محلی به فروش رسیده باشد و انتقال آن نسل‌به‌نسل انجام شده باشد. این بازه انتقال باید دست‌کم ۳۰ سال باشد.

نوع رابطه‌تان با تهیه‌کنندگان محصولاتتان چگونه است؟

برای ما تعهد به توسعه پایدار یک اصل است. بنابراین مواردی مثل پرداخت نقدی و آنی به تولیدکنندگان برایمان مهم است. به دیگر شرایط توسعه پایدار هم پایبندیم حتی جایی که مواد اولیه با هزینه بیشتری خریداری می‌شود و حاشیه سود محصولات ما را پایین می‌آورد. علاوه بر خرید مداوم و کمک به بزرگ شدن کسب‌وکار محلی، بخشی از سود محصولات به صورت مجزا به منظور توسعه پایدار به آن شهر یا روستای تولیدکننده برمی‌گردد.از طرفی در روند انتخاب و تولید محصول هر آموزشی لازم باشد به تولیدکنندگان می‌دهیم تا برای باقی محصولاتشان که در سبد فروش ساوا نیست، از این دانش استفاده کنند.

محصولات تولیدی ساوا
محصولات غذایی در هر منطقه‌ای هویتی منحصربه‌فرد دارند و ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی را نمایندگی می‌کنند

شعار ساوا «تجربه جدید، تجربه اصیل» است. استقبال از محصولات چطور بوده است؟ مخاطبان چقدر با غذاهای ایرانی قدیمی آشنا هستند؟ به طور کلی ما ایرانیان از میراث غذایی‌مان شناخت داریم؟

خوشبختانه ما درباره بیشتر محصولات با استقبال خوبی مواجه شدیم و در حال حاضر چندین کافه و رستوران و هتل از محصولات ساوا برای پذیرایی از مهمانان خود در فهرست استفاده می‌کنند. من درباره آشنایی مخاطبان با غذاهای ایرانی قدیمی نمی‌توانم اظهارنظری کنم چون هدف ساوا این بوده است که محصولات ناشناخته و محدود در فرهنگ غذایی اقوام را همگانی کند و سبد محصولات ساوا با همین نگاه انتخاب شده است و نه محصولات شناخته‌شده. به طور کلی نگاه اکثریت نسبت به غذاهای سنتی و بومی مثبت است ولی کمتر شناختی از میراث خوراکی وجود دارد که بی‌گمان دلیل آن هم به عدم آموزش و حمایت از طرف دولت برمی‌گردد. در کشورهایی که میراث خوراکی مشهوری دارند، دولت‌ها چه به عنوان متولی و چه سیاست‌گذار فعالیت‌های زیادی برای شناساندن اهمیت میراث غذایی کشور انجام می‌دهند.

بازیگران جدید گردشگری غذا و کسب و کارهایی مثل ساوا در سال‌های اخیر زیاد به چشم آمده‌اند. فرمول بازیگران سنتی‌ تکیه بر تولید انبوه است با این حال می‌توان گفت ابتکار عمل به طور کلی در اختیار تازه‌واردان است. چقدر این ظرفیت قدر دانسته شده یا از آن بهره گرفته شده است؟

واقعیت این است که بازیگران سنتی با توسعه عرضی و طولی بازارهای خود و ورود به تولید صنعتی توانستند قیمت محصول را تا حد زیادی پایین آورده و عرصه رقابت را بر تولیدکننده سنتی تنگ کنند. در نتیجه تولیدکننده با دسترسی کمتر به رسانه و تبلیغات و حمل‌ونقل باید تلاش کند تا بازار را از نظر کیفی به دست آورد. متاسفانه در حوزه خوراک‌گردی طرح‌های جامع و هدفمندی تا به حال در کشور اجرا نشده است و فعالیت‌ها در حد برگزاری چند جشنواره با انگیزه درآمد و نه حمایت از تولیدکننده‌ خرد بوده است.

بخشی از فعالیت‌های ساوا در حوزه مسئولیت اجتماعی است. چه اقداماتی به این منظور انجام می‌دهید؟

ساوا مقداری از درآمد خود را در جهت توسعه مناطقی که از آن‌ها محصول تهیه می‌کند هزینه می‌کند و اصراری هم بر صرف این درآمد در حوزه مربوط به غذا ندارد و سمن‌های مربوطه با تشخیص نیازهای اصلی آن جامعه و با تمرکز بر کارآفرینی از آن‌ها حمایت می‌کنند. ضمن این‌که ساوا پایبندی به اصول برداشت مجاز از منابع طبیعی و و همین‌طور اجرای چرخه مدیریت سبز در نظام تامین خود را از وظایف اصلی خود در برابر اجتماع می‌داند.

زنی در حال پخت مربای سنتی
بسیاری از خوراک‌های محلی در کشور به دلیل معرفی نشدن به تدریج از سفره خانوارهای ایرانی حذف می‌شوند

مهم‌ترین چالشی که در حال حاضر کسب و کارهایی مانند ساوا با آن درگیر هستند چیست؟

پیچیدگی اخذ مجوزهای لازم و نبود هماهنگی بین دستگاه‌های متولی جهت صدور گواهینامه‌ها و فرایندهای دیوانسالاری طولانی برای انجام امور دولتی که در عد و عهده گروه‌های چابک و کوچک نیست. عدم توسعه متوازن در زیرساخت و امکانات در سراسر کشور نیز فرصت‌های همکاری را با بعضی از تولیدکنندگان محلی کمرنگ می‌کند

از نظر بنیان‌گذار و موسس ساوا، در بخش میراث فرهنگی کشور و به ویژه غذاهای محلی چه انتظاراتی از سیاست‌گذار و متولیان امر می‌رود؟

آموزش مفاهیم بنیادی بهداشت و امنیت غذا به مردمانی که درگیر تولید غذای محلی هستند. همچنین آموزش ارزش داشته‌های فرهنگی به کودکان از سنین مدرسه و تداوم این آموزش‌ها تا سنین بزرگسالی باعث می‌شود تا قدر این میراث گرانبهای بشری بیشتر درک شود و همانند محیط زیست و آثار ملموس با افزایش آگاهی، جامعه در پی پاسداشت آن باشد. برپایی مراسم و بزرگداشت‌هایی در جهت تقدیر از متولیان قدیم و جدید حوزه میراث خوراکی کشور و برنامه ریزی اصولی برای توسعه خوراک گردی در کشور نیز اهمیت فراوانی دارد

آخرین خبرها

آگرد در شبکه های اجتماعی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

تبلیغات

خبرنامه

برای اشتراک رایگان خبرنامه آگردایمیل خود را وارد کنید: